اجارهنشینی:
وضعیت طبقه
متوسط فقیر و
مردم فقیرتر
از آنها
فرزاد صیفیکاران
مرکز
آمار ایران
روز دوشنبه ۱۵
اردیبهشت ۹۹ اعلام
کرد متوسط
اجارهبهای
مسکن ۳۱,۶
درصد افزایش
یافته است.
این میزان
افزایش در دو
سال گذشته،
بیشترین رشد
اجارهبهای
مسکن در ایران
بوده است.
اجاره
مسکن بالا میرود
و درآمد توان
مسابقه با رشد
اجاره را
ندارد. بالا
رفتن میانگین
اجاره نسبت به
میانگین درآمدها،
طبقه متوسط
فقیر را هم
درمانده کرده
تا چه برسد به
مردم محرومتر.
شهرنشینی
در ایران
همواره با
معضل اجاره
نشینی همراه
بوده است. بر
طبق آخرین
سرشماری پنج سالانه
مرکز آمار
ایران در سال ۱۳۹۵،
حدود ۲۵
میلیون
خانوار در
ایران زندگی میکنند
و موجودی مسکن
کشور کمی بیش
از این تعداد
یعنی ۲۵
میلیون و ۴۱۲
هزار واحد
مسکونی برآورد
شده بود. اما
در حالی که
موجودی مسکن
کشور، اندکی
بیشتر از
تعداد
خانوارها
است، در حال
حاضر حدود ۳۷
درصد از
خانوارهای
ایرانی را
اجارهنشینها
تشکیل می دهند.
در
این میان، کمترین
تعداد مالکیت
واحدهای
مسکونی در بین
استانهای
کشور، به
استان تهران
اختصاص دارد و
این استان پر
جمعیتترین و
اجارهنشینترین
استان کشور
است. نزدیک به
۵۰ درصد از
جمعیت شهری
ساکن در تهران
صاحب مسکن
نیستند.
در
شرایط
اقتصادی
پساکرونا و
پساتحریمهای
اقتصادی، که
فشار بیش از
قبل بر طبقه
متوسط، طبقه
متوسط فقیر و
فرودستان
ایران است، گزارش
۱۵ اردیبهشت
مرکز آمار
ایران نشان میدهد
که از زمستان
۱۳۹۶ تا
زمستان سال
۱۳۹۸ متوسط
افزایش اجاره بها
بین ۱۶،۸ درصد
تا ۳۱،۶ درصد متغیر
بوده که کمترین
آن مربوط به
زمستان ۱۳۹۶
میشود.
نرخ
تورم در سال
۱۳۹۸ از سوی
بانک مرکزی
۴۱،۲ درصد
اعلام شده که
۶ درصد بیشتر
از نرخ اعلامی
مرکز آمار
است. نرخ تورم
اقلامی گروه
«خوراکیها،
آشامیدنیها
و دخانیات» در
سال ۱۳۹۸ برای
کل کشور ۴۲،۶
درصد بوده است.
اما همزمان
با رشد تورم،
عدد مطلق
درآمد خانوار
پایین مانده و
برخی از گزارشها
نشان میدهد
حدود یک سوم
خانوارهای
ایرانی درآمد
ماهانه کمتر
از ۲ میلیون
تومان دارند.
افزایش
اجاره بهای
مسکن در این
موقع از سال،
معمولا با
جابهجایی و
اسبابکشی
مستاجران
رابطه مستقیمی
دارد، چرا که
که اغلب در
اواخر بهار و ماههای
تابستان این
جابهجاییها
صورت می پذیرد
و مالکان در
این برهه از
سال میکوشند
اجارهها را
افزایش دهند.
همین موضوع
سبب نگرانی
مستاجران
برای افزایش
اجارهبهای
مسکن با توجه
به تورم زیاد
در بحبوحه بحران
شیوع ویروس
کرونا شده است |
|
انتظار
جامعه کارگری
ابطال مزد ۹۹
است/ با افزایش
ناچیز حق مسکن
نظر کارگران
تامین نمیشود/
حذف صفر از
پول ملی نیاز
به ثبات اقتصادی
دارد
یک
فعال کارگری
در قزوین گفت:
انتظار جامعه
کارگری ابطال
مصوبه مزدی
سال ۹۹ است،
با افزایش حق
مسکن نظر
کارگران
تامین نمیشود.
عیدعلی
کریمی گفت:
باتوجه به
اینکه مصوبه
مزدی ۹۹ بدون
نظر و امضای
نمایندگان
کارگری تصویب
شد هماکنون
نگاه کارگران
بر ابطال این
توافقنامه
معطوف است
چراکه جامعه
کارگری بیش از
این توان تحمل
فشارهای
اقتصادی
موجود را
نخواهد داشت.
این
فعال کارگری
با بیان اینکه
نمایندگان کارگران
در جلسه امروز
باید تمام
تلاش خود را
برای احیای
حقوق کارگران
به کار گیرند،
افزود: کارگران
در شرایط
اقتصادی
موجود به هیچ
عنوان با
حداقل دستمزد
فعلی نمیتوانند
روزگار
بگذرانند به
همین دلیل
نمایندگان
آنها در جلسات
تعیین حداقل
دستمزد یا باید
با تمام توان
از کارگران
دفاع کنند یا
اصلا در این
جلسات حضور
پیدا نکنند.
دبیر
خانه کارگر در
قزوین با
اشاره به
وضعیت معیشت
خانوارهای
کارگری در
شرایط موجود
گفت: کارگران با
داشتن شرایط
سخت مالی و
باتوجه به
اینکه یک ماه
ونیم از سال
جدید را پشت
سر گذاشتهاند،
نگران تامین
هزینههای
خانوادههای
خود هستند.
وی
ادامه داد:
افزایش قیمت
کالاهای
اساسی و افزایش
هزینههای
درمانی در
کشور، این سوال
را برای
کارگران
بوجود آورده
که تورم مهار
نمیشود؟!
کریمی
گفت: ملاک
کارگران برای
تعیین دستمزد
سال ۹۹، ماده
۴۱ قانون کار
بود که بازهم
محقق نشد.
وی
در ارتباط با
افزایش حق
مسکن نیز گفت:
در حال حاضر
کارگران در
تمام صنوف با
مشکل مسکن و اجاره
بها مواجهند
این در حالی
است که انتظار
میرود دولت
بتواند حداقل
۵۰ درصد از
نرخ واقعی حق
مسکن را اعمال
کند.
این
فعال کارگری
در بخش دیگری
از گفتگوی خود
به طرح حذف
چهار صفر از
پول ملی اشاره
کرد و اظهار
داشت: به نظر
میرسد این
طرح هنوز
کارشناسی
کاملی ندارد و
دولت باید قبل
از اجرای آن،
تورم را کاهش
دهد.
کریمی
با بیان اینکه
تا زمانی که
تورم داریم، حذف
صفر از پول
ملی توجیهی
ندارد و تنها
هزینههای
زیادی به دولت
و ملت تحمیل
میکند،
افزود: دولت
بهجای
پیگیری موضوع
حذف صفر از
پول ملی،
موضوع نامناسب
بودن معیشت
مردم را
ساماندهی کند
و بازار کالا
را تنظیم کند
|
|
در زبان
نظامیان هر
نوع اعتراض به
فقر و فساد،
شورش است و
تهدید و بجای
تامین، باید
سرکوب شود
کلمه:
فرمانده
یگان ویژه نیروی
انتظامی با
احتمال اینکه
در سال جاری
آشوبهایی
برپا شود، گفت
یگان ویژه با
تجهیزات خوبی
که دارد باید
بتواند این «تهدیدها»
را همچون
اعتراضات ۹۶ و
۹۸ سرکوب کند.
سردار
حسن کرمی،
فرمانده یگان
ویژه نیروی انتظامی
جمهوری
اسلامی
چهارشنبه ۲۴
اردیبهشت از
«حمایتهای
بسیار خوب»
مسئولان
حکومتی از این
یگان خبر داد
و گفت:
«تجهیزات
و امکانات
خوبی در
اختیار این
یگان قرار میگیرد
و پشتیبانیهایی
که از این
یگان شده در
حوزه زیرساختها
در سطح کشور
اعم از تکمیل
و توسعه
پادگانها،
ابزار و
امکانات
آموزشی مورد
نیاز پادگانها
و تأمین
تجهیزات
تخصصی مورد
نیاز و نیروی
انسانی، سال
۹۹ را برای ما
متناسب با
افزایش
تهدیدها سال
مهمی قرار
داده است.»
یگان
ویژه، از یگانهای
زبده عملیاتی
نیروی
انتظامی در
سال ۱۳۷۰ تشکیل
شده و به
عنوان پلیس
ضدشورش
جمهوری اسلامی
به کنترل
اجتماعات،
سرکوب
اعتراضات و تجمعات
مخالف حکومت
می پردازد.
این نیرو نقش
مهمی در سرکوب
اعتراضات
سراسری دیماه
۱۳۹۶ و آبانماه
۱۳۹۸ داشت.
اعتراضات
سراسری دیماه
۱۳۹۶ از روز
هفتم دی آن
سال در مشهد
آغاز شد و به
دستکم ۷۲ شهر
کوچک و بزرگ
ایران گسترش
پیدا کرد. در
این اعتراضات
بود که مردم معترض
همه جناحهای
حکومت ایران
را به چالش
کشیدند. بهگفته
منابع رسمی در
اعتراضات دیماه
۹۶ شمار
بازداشتشدگان
۴ هزار و ۹۷۲
نفر بود و دستکم
۲۷ نفر نیز در
جریان سرکوبها
کشته شدند.
مسئله
این است که در
جمهوری
اسلامی
بهترین حمایت
های مالی و
خدماتی و
بیشترین ابزارها
و امکانات در
اختیار
نیروهای
نظامی و انتظامی
قرار میگیرد
تا در خدمت
حفظ امنیت و
آرامش ملت
باشد و آن
نیروها نیز
وظیفهای جز
برقراری
امنیت برای
شهروندان و
حفاظت از
معترضان در
هنگام برپایی
راهپیمایی
اعتراضی که نص
اصل ۲۷ قانون
اساسی است
ندارند اما آیا
این امکانات و
خدمات بسیار
خوب صرف حفاظت
از مردم میگردد
یا به روشن
ترین شکل ممکن
صرف سرکوب
آنان میشود؟
مثلا دقیقترین
تیراندازی ها
و نشانه گیری
ها و بهترین ماشین
های آبپاش و
بهترین شوکر
ها و باتوم ها
در مملکتی که آب
آشامیدنی در
برخی شهرها و
روستاهای
جنوب آن وجود
ندارد و
برنامه های
آموزشی
اینترنتی آن
در فاجعه بار
ترین شکل ممکن
سیستم آموزشی
فشل کشور را
به یغما برده
و دانش آموزان
را از ارتباط
سهل و سریع با
معلمان خود
محروم ساخته است،
میتواند
نیروی
انتظامی مجهز
و مستحکمی
برآورد که
سرکوب مردم به
نام اشرار و
تیراندازی به
جوانان معترض
به نام
آشوبگران و حمله
به زنان و
مردان خسته از
فقر و فساد و
جان به لب
رسیده از ظلم
و عناد حکومتی
لجوج و ناکارآمد
و بسته و دگم،
را جزو وظایف
ذاتی خود قلمداد
کند. آیا
وظیفه نیروی
انتظامی در
کشور هرچه
مجهز تر شدن
برای هرچه
بهتر خفه کردن
کوچکترین
صدای اعتراض
مشروع
هموطنان تحت تبعیض
و ستمدیده
خود است؟ |
|
نماینده
پیشین مجلس:
وزارت خارجه
سعی داشته نشان
شیر و خورشید
سرخ در سازمان
ملل حذف نشود
غلامحیدر
ابراهیم بای
سلامی،
نمایندهٔ
دورهٔ پنجم و
ششم مجلس
شورای
اسلامی، روز
شنبه در گفتوگو
با پایگاه
خبری «انصاف»
از وجود
اسنادی خبر
داد که نشان
میدهد وزارت
امور خارجه
ایران در
مکاتباتی که در
اوایل دههٔ
هشتاد با
سازمان ملل
کرد میخواست
از لغو و
نابودی نشانه
شیر و خورشید
جلوگیری کند.»
آقای
ابراهیم بای
سلامی که به
فراخور روز
جهانی صلیب
سرخ و هلال
احمر با این
پایگاه خبری گفتوگو
میکرد افزود
که «امکان
بازگرداندن
نشان شیر و خورشید
سرخ برای
ایران از طریق
وزارت امور
خارجه میسر
است، فقط باید
در سطح کلان
سیاستگذاری نظام
به این نتیجه
برسد و یک
مصوبه در مجلس
شورای اسلامی
داشته باشیم و
بتوانیم این
کار را انجام
دهیم.»
ایران
در تاریخ ۱۳
شهریور ۵۹
اعلام کرد که
به جای نشان
«شیر و خورشید
سرخ» در
نماد «جمعیت
شیر و خورشید
سرخ ایران» میخواهد
همچون دیگر
کشورهای
اسلامی از
نشان «هلال احمر»
استفاده کند و
پس از این
تصمیم نام این
بنیاد نیز به
«جمعیت هلال
احمر ایران»
تغییر پیدا کرد. |
|
بحران
کرونا؛ آنچه
میدانیم و
آنچه هنوز نمیدانیم
۲۵/اردیبهشت/۱۳۹۹
از
بروز همهگیری
کووید-۱۹ شش
ماه گذشته و
بیش از ۴
میلیون نفر به
آن مبتلا شدهاند
و ما هنوز از
خیلی چیزها در
مورد این
ویروس بیخبریم.
ازجمله
اینکه نمیدانیم
دقیقاً چه
کسانی را هدف
قرار میدهد،
به کجا وارد
میشود و سختی
ضربهاش به چه
اندازه است.
مارجوری
پولاک، همهگیرشناس
مستقر در
نیویورک و
معاون سردبیر
برنامه پایش
بیماریهای
نوظهور (ProMED)، به
رادیو اروپای
آزاد/رادیو
آزادی میگوید
که ویروس
کرونا «قدم به
قدم ما را با
وضعیتهای
غیرمترقبه
مواجه میکند.»
برنامهای
که این متخصص
در آن کار میکند،
یک سیستم
هشدار اولیه
جهانی برای
بیماریهای
جدید و پخش
سموم است و
خانم پولاک از
افرادی است که
در تاریخ ۳۰
دسامبر با
اعلان هشدار،
جهانیان را از
وجود شیوع
کرونا در
ووهان آگاه
کرد.
مارجوری
پولاک که از
آن زمان از
نزدیک مسیر کشنده
ویروس کرونا
را دنبال کرده
به رادیو اروپای
آزاد/رادیو
آزادی میگوید:
«هر بار نتیجهگیری
ما این است که
تعداد
ناشناختهها
بسیار است.»
آنچه
فکر میکنیم
میدانیم
دادههای
موردی جمعآوریشده
نشان میدهد
که خطر دچار
شدن به علائم
شدید کووید-۱۹
در سالمندان و
افرادی که
بیماریهای
جدی زمینهای
دارند بیشتر
است.
مرکز
کنترل و
پیشگیری از
بیماری
ایالات متحده
(سیدیسی) میگوید خطر
این ویروس
برای افراد
دارای فشار
خون بالا یا
کسانی که از
بیماریهای
گردش خون،
بیماریهای
مزمن ریه،
دیابت، چاقی
شدید، بیماریهای
کبدی یا کلیوی
رنج میبرند
یا افرادی که
دستگاه ایمنی
بدنشان ضعیف
است بالاست.
سیدیسی
میافزاید
تعداد مردانی
که از کرونا
فوت کردهند
بسیار بیشتر
از آمار مرگومیر
زنان از این
ویروس است و
این امر، چه
برای مراحل
آغازی در چین
و چه برای
بقیه کشورهای درگیر
صادق است.
محققان
در این زمینه
به دنبال
یافتن
الگوهای احتمالی
رفتاری،
واکنش متفاوت
دستگاه ایمنی
یا سایر
توضیحات
هستند و در
مورد مرتبط
دانستن خطر
کرونا با
جنسیت
رویکردی
محتاطانه دارند.
به
سن و سال
مربوط است،
اما نه فقط
بهطور
کلی، کودکان
در این بیماری
همهگیر
وضعیت بهتری
نسبت به
بزرگسالان
داشتهاند.
مطالعات
متعدد نشاندهنده
مرگومیر
بسیار کم در
بین کودکان
آلوده و
افزایش تدریجی
میزان مرگومیر
کرونایی تا سن
۶۰ سالگی است.
برای بالاتر
از ۶۰ سال،
خطر مرگ از
ویروس کرونا
به شدت افزایش
مییابد.
یکی
از اولین
مطالعات
اصلی، که در
مجله پزشکی «دلنست»
(The
Lancet) منتشر
شده، در
نمودار خود از
ارتباط سن با
ابتلا به
کرونا، شیبی تند ترسیم
میکند. |
|
مارادونا
رو ول کن،
غضنفرو بچسب!
کیوان
صمیمی
از
کودتای ۲۸
مرداد ۱۳۳۲
علیه دولت ملی
دکتر مصدق
تاکنون، ایران
و ایرانی
صدمات زیادی
از امریکا
خورده است.
در
این ۷۰ ساله،
سلطهگر
جهانی به
اشکال مختلف
در امور کشور
ما دخالت کرده
و چندین سال
است که تحریم
و جنگ اقتصادی
نیز به آن
اضافه شده است.
با
همهی این
احوال ضرباتی
که یکهتاز و
مارادونای
قدرت بینالمللی
به ایران زده
و میزند، نمیتواند
به اندازهی
غضنفربازیهای
بعضی داخلیها
دروازههای
توسعه، کرامت
انسانی و
اقتدار ملی را
فروبریزد.
فقط
و فقط برآورده
شدن حقوق حقّهی
زحمتکشان و
تاثیر دادن
آراء همهی
مردم در تعیین
روشهای
ادارهی این
مِلک مشترک
است که میتوانست
و میتواند با
تکیه بر
انسجام
“واقعاً ملی”
جلوی حملههای
مارادونای
امپایر را
بگیرد.
اگر
تندرَویهای
افراد و یا
نهادهای
غضنفری با
حرکتهای
مطالبهمحور
کارگران،
معلمان،
دانشجویان، …
و همچنین با
مطالبات حقوق
شهروندی،
تهدیدآمیز و
سرکوبگرانه
باشد، نتیجهی
محتوم آن تضعیف
تیم ملی ایران
در برابر تیم
مهاجم خارجیست.
دشت
ما گرگ اگر
داشت، نمینالیدیم
نیمی
از گلّهی ما
را سگ چوپان
خوردهست
|
|
پردهپوشی
و پردهدری
سعید
حجاریان
جامعه
ایران در تونل
تجدد قرار
دارد و نمیتواند
بازگشت به عقب
کند. اما، تجدد
عوارضی را به
بار آورده است
که بعضاً قابل
ترمیم نیستند.
تخریب محیطزیست،
مصرفگرایی
بی حد و حصر،
اختلاف شدید
طبقاتی و تضاد
فقیر و غنی،
تشکیل انواع
باندهای
جهانی اعم از
مواد مخدر،
کارگران
جنسی، قاچاق
اعضای بدن و… . یکی
دیگر از عوارض
تجدد، پدیدهای
است که میتوان
آن را «عریانی» نام
نهاد. عریانی،
چه جسمی و چه
ذهنی، بهمعنای
گشودگی و در
اختیار
گذاشتن جسم و
ذهن و گفتار و
کردار در
اختیار همه
است. این امر
در جامعه سنتی
سابقه نداشته
است؛ در قدیم
پوشیدگی
اولویت داشت و
بنا بود عیوب
مستور بماند و
بدنها،
پوشیده باشند
تا جایی که
گفته میشد
انسان همچون
خدا باید ستار
باشد و دیدهها
را نادیده و
شنیدهها را
ناشنیده تلقی
کند چنانکه در
آموزههای
اخلاقی-دینی
هم میخوانیم:
«لو تکاشفتم
لما تدافنتم». یعنی،
اگر نسبت به
ذات دیگران
آگاهی پیدا
کنید، حتی
یکدیگر را دفن
نخواهید کرد!
این روایت، اهمیت
پوشیدن عیوب
را نشان میدهد
و از ضرورت
مؤانست میگوید.
مقوله
حیا و آبرو
اساساً بهعنوان
پردهای بود
که مانع میشد
افراد
مکنونات قلبی
و حتی ظاهری
خود را نزد
دیگران عریان
و آشکار کنند.
البته در
مواردی معدود،
مانند
ملامتیه،
افراد حاضر
بودند برای
سرکوب نفس
عیوب خود را
آشکار کنند.
بهعنوان
مثال گیلاس
شراب را با
نوشیدنی دیگر
پُر میکردند
و در انظار سر
میکشیدند تا
نفسشان خوار
شود و مورد
ملامت این و
آن قرار گیرند
تا نتیجتاً،
نفسشان از
هوی و هوس
خالی شود اما
اصل بر پرده
پوشی بود. ولی
تجدد، باعث
شده است این
نگاه به بشریت
از بین برود.
بشر
امروزی میخواهد
خویش را در
انظار نمایش
دهد و پرزنته
کند؛ بهخصوص
اکنون که فضای
مجازی میداندار
است و نرمافزارهای
ارتباطی در
اختیار است،
افراد میتوانند
زینتهای خود
را بنمایانند
و تفاخر
بورزند. در
جامعه ما، این
کار شدت
بیشتری دارد
چرا که:
اولاً،
مقوله
«نمایندگی» در
همه عرصهها
محدود است؛ چه
هنر، چه
سیاست، چه علم
و کارآفرینی و
البته زیباییشناسی.
این محدودیت
ها باعث شده
است با گشوده
شدن کوچکترین
روزنهای
افراد هجوم
بیاورند و خود
را به نمایش
بگذارند.
ثانیاً،
جامعه تحت
تأثیر اثر
نمایشی دیگر
جوامع است.
این مقوله سالهاست
که پیشآهنگ
ما شده و بهطور
خاص، جوانان
را بهدنبال
خود میکشد. بهعنوان
مثال رضاشاه
گمان کرد،
توسعه از معبر
کشف حجاب میگذرد
در حالیکه به
سنت موجود
التفات نداشت.
ثالثاً،
جامعه صنعتی
به تولید
انبوه رسیده است.
در این جامعه
مصرف هر چه
بیشتر طلب میشود
و تبلیغات
برای کالاها
امری حیاتی
است و در این
راستا،
متأسفانه
جاذبههای
جنسی و صنعت
هرزهنگاری
حرف اول را میزند؛
و این همان
عریانی است.
اکنون،
غرب آگاه شده
است «عریانی»
چه آثار مخربی
در جوامع به
جای گذاشته
است و چنانکه
میبینیم،
گزارشهایی
شبیه این که
«بگذارید
کودکان کودکی
را تجربه
کنند»، «زنان
نباید دستمایه
تبلیغ جنسی
کالاها قرار
گیرد» پرتکرار
شدهاند و
ممانعت از
فعالیت
باندهای
ترانزیت
کارگر جنسی
شدت گرفته است.
یکی
دیگر از عوارض
مهم اما کمتر
شناخته شده عریانی،
«هتاکی» است. میگویند
افراد مست،
مکنونات قلبی
خود را بیرون میریزند
و هر آنچه در
ذهن دارند، به
زبان میآورند.
این مستی
منتهی به
هتاکی اکنون
در فضای مجازی
کاملاً آشکار
است. یکی از
علتهای رواج
هتاکی در
جامعه ما این
است که فرد خشم
فروخورده از
محرومیت
اجتماعی خود
را در قالب
دشنام جلوه
میدهد. علت
دیگر، ربط و
نسبت نانوشته
میان عالمان و
جاهلان است.
یعنی زمانیکه
فرد عامی میبیند،
عالمی متهتک
دهان به درشتگویی
میگشاید او
هم فحشهای
چاروادارای
میدهد و
متأسفانه میبینیم،
مطابق تحقیق
یکی از
پژوهشگران،
رکیکترین
فحشها متعلق
به ایرانیان
است!
فحاشی،
بهلحاظ
اخلاقی قابل
نقد است اما
میتوان به
نقد کارکردی
آن پرداخت چرا
که این امر
کوششی بهغایت
منفعلانه و
عاجزانه از
سوی افراد است. بهتعبیر
حضرت امیر
«الْغِیبَهُ
جُهْدُ
الْعَاجِز»؛
غیبت، منتهای
کوشش بزدلان و
عاجزان است و
این فرقی با
کسی که با
اکانت جعلی در
فضای مجازی به
فحاشی میپردازد،
ندارد. این در
حالی است که
فرد محقق و منتقد،
در اولین قدم
میتواند با
نقد مستدل و
مستند آنچه را
مطابق میل خود
نمیبیند، پی
بگیرد و
حاکمان و
کارفرمایان و
زورمندان و…
را به پرسش
بگیرد و بهجای
«فحشگویی»،
«فاشگویی»
کند. چنین
فردی همچنین
میتواند با
گردآوری
مدارک اعلان
جرم کند و پس
از این مراحل،
که ناظر بر
کنش فردی است،
برای دگرگونی
وضعیت کنش
انتقادی خود
را در قالب
سمنها و
احزاب پی
بگیرد.
اما
متأسفانه راه
درازی در پیش
داریم. در
جامعه امروز
ایران،
یکباره دعوتنامه
خالی از اخلاق
خوانندهای
برجسته میشود
و از سوی
دیگر، روایت
مجعول و هتاکی
یک مداح در
صدر اخبار مینشیند.
این افراد
محصول نظام
سیاسی،
تربیتی و
آموزشی ایران
پس از انقلاب
هستند؛ که
کاندیداهای
ریاست
جمهوریاش یکبار
دست به دامن
مداحان میشوند
و دیگر بار،
به فالوئرهای
یک سلبریتی
دخیل میبندند.
در یک کلام
باید گفت،
درشتگویی در
بالا، به
هتاکی در
پایین منجر میشود.
منبع: مشق نو |
|
مهر
ایران؛
جستجویی در
فرهنگ نسل
ایرج افشار و
یاران
on می
26, 2017 قلمدان
مهدی جامی
منتشرشده در ایرانشهر،
شماره 5 (اسفند
1395)
در
فاصله سالهای
مشروطه تا
پایان دهه 20
شمسی یعنی در
یک دوره
تقریبا 50 ساله
ما یکباره با
نسلی روبرو می
شویم که همت
های عالی شان
در تقویم و
تنظیم تاریخ و
فرهنگ ایرانی
اعجاب آور
است. این نسل
عمدتا در نیمه
دوم قرن 13 شمسی
به دنیا آمده
اند و در طول
دوره مشروطه و
سپس عصر پهلوی
اول شخصیتهای
با نفوذ در
عرضه فکر و
فرهنگ و سیاست
بوده اند. این
کوششگران
دهها شاگرد برجسته
تربیت کرده
اند که فضای
دانشگاهی و
تحقیقی ایران
در قرن 14 شمسی
را ساخته است.
هر یک از ایشان
به نسل افشار
که در عهد
پهلوی برآمد
چیزی ارمغان
کرد. برخی از
آنان مستقیم
بر ایرج افشار
جوان تاثیر
داشتند یا در
طول دوره بلوغ
علمی و فکری
او دوست و
همکار او
شدند. شماری
نیز در آن
فضای فکری و
فرهنگی که او
را ساخت موثر
بوده اند.
برای
اینکه این نسل
را بشناسیم در
بخش اول این
جستار نگاهی
کوتاه می
اندازم به
فهرست بلند نامداران
این دوره که
خود گویای
تحولی است که
در ایران زمین
رخ نموده بود.
من عمدتا
کسانی را یاد
می کنم که کارهای
کارستان کرده
اند یا عمری
را بر سر کاری نهاده
اند و به مهر
فرهنگ و هنر و
ادب ایران شناخته
شده اند. اما
خوب می دانم
که این
نامنامه با
همه بزرگانی
که یاد می کند
باز هم تنها
چشم اندازی
بیش نیست و
نامنامه و کارنامه
بزرگان ایران
در این دوره
هم افراد بیشتری
را در بر می
گیرد و هم
موضوعات
متنوع تری را.[1]
نسل طلایی
معمر
و قدیمتر
ایشان از نگاه
این جستار حسن
پیرنیا
مشیرالدوله است
زاده 1251 در
تبریز و
درگذشته آبان
1314. او به کتاب
تاریخ ایران
باستانی اش (1306)
شهره است و
پایه گذار
مطالعات
ایران باستان
به شمار می
رود.
باقی
را بر اساس
تقدم سال زاد
ایشان یاد می
کنم:
آقا بزرگ
تهرانی،
زاده 1293 قمری / 1255
شمسی (1876 میلادی)
و درگذشته 1348. او
بزرگترین
تالیف
کتابشناختی
آغاز سده 144
شمسی را به
نسل افشار
ارمغان کرد.
محمد علی فروغی،
زاده 1294 قمری
به نوشته خودش
مطابق با 1256 ش و
درگذشته 1321. او
از پایه
گذاران آموزش
نوین است که
هم در زمان
کابینه دوم او
در سال 1314
فرهنگستان
شکل گرفت و هم
دانشگاه
تهران بنا
نهاده شد.
شاهرخ مسکوب
در حق او می
گوید: «فروغی
برپاکننده
هزاره فردوسی،
نخست وزیر وقت
و رئیس
فرهنگستان را
میتوان نظریهپرداز
“غیر سیاسی” و
نماینده
معتدل فرهنگ حاکم
دوران بیست
ساله رضاشاه
دانست.»[2] |