رهبر شیپور جنگ را نواخت

 

Beschreibung: http://www.irangreenvoice.net/sites/default/files/imagecache/Index_page_200x133/436x328_84663_159307_0.jpg

سیدابراهیم نبوی

اصولا آدم وقتی حرف می زند، یادش می رود که ممکن است خودش هم جزو موضوعات باشد. معمولا همه دیکتاتورها جوری حرف می زنند انگار بقیه دیکتاتور هستند و خودشان قهرمانان آزادی و آزادیخواهی اند. در همین جمعه آیت الله خامنه ای نمازجمعه را خواند و همراه آن فاتحه خودش و حکومت را. من واقعا بعضی اوقات از این صفای باطن و این صداقت آیت الله خامنه ای اینقدر خوشم می آید که می خواهم دوبامبی بزنم توی سرش. یعنی اگر بگوئید مجاهدین خلق که هیچ، حزب توده که هیچ، سلطنت طلبان که هیچ، حتی احمدی نژاد هم اینقدر که خامنه ای برای نابودی حکومت تلاش کرده، زحمت نکشید.

خوب مرد حسابی! شما می خواهی حکومت از بین برود برای چی؟ برای اینکه خودت خیال ات راحت شود و بروی سراغ یک کار آبرومند؟ برای چی کشور را نابود می کنی؟ خودت برو، ما قول می دهیم هیچ کس دو سال دیگر اصلا یادش هم نباشد که کسی به اسم سید علی خامنه ای رهبر بود. فکر کنید یک موجودی، که رهبر یک کشور است رسما، نه در لفافه و یواشکی، رسما، اعلام می کند که " اسرائیل باید از بین برود." بعد هم می گوید: " حکومت بحرین باید از بین برود" بعد هم می گوید که " ما در جنگ لبنان دخالت کردیم و از گفتن آن ابایی نداریم." خوب یه بارگی بگو بزنید ما را نابود کنید برویم پی کارمان. البته بلافاصله وزیر دفاع آمریکا هم ضمن اعلام زمان و فاصله زمانی حمله فقط یادش رفت که بگوید از چه ساعتی حمله را شروع می کنند. این جناب پانه تا گفت " اسرائیل بین آوریل تا ژوئن به ایران حمله می کند." خیلی ممنون آقای خامنه ای، دستت درد نکند، این هم نتیجه ادای احمدی نژاد را درآوردن. مرد حسابی او دیوانه بود، از این حرف ها می زد کسی آدم حسابش نمی کرد، شما که این حرف را می زنی، فکر می کنند رهبر است و بالاخره حرفی را زده حتما می خواهد انجام بدهد. البته سردار سلامی هم مژده داد که " مبدا عملیات تهاجمی دشمن علیه ایران مورد تهاجم سپاه خواهد بود." حالا چشم شان نزنیم، تا دو هفته دیگر دوازده تا سردار دیگر سپاه، یک دفعه همزمان سیاه زخم می گیرند و مننژیت شان عود می کند و ویژژژژژی می روند به ملکوت اعلی، خر بیار و فرمانده نیروی هوایی جدید پیدا کن.

خیلی خوش پروپاچه است لب حمام عمومی هم می نشیند. آیت الله خامنه ای گفته است " حکومتی که اعتبارش در چشم ملتش ساقط شود، امیدی به بقایش نیست و هیچ سرنوشتی جز فروپاشی و سقوط نخواهد داشت." باز خدا را شکر که اعتبار جمهوری اسلامی در چشم مردم ساقط نشده و ملت در دو سال گذشته ننه و بابای آقا مجتبی را از بیت بیرون نکشیدند و هر چه دهان شان آمد به رهبر نگفتند. می گویند متولی باید احترام مسجدش را نگه دارد همین است. شاه بدبخت، ملت آمدند درست یا غلط گفتند مرگ بر شاه، گریه کرد دست زن و بچه را گرفت رفت...... آنجا هم که رفت از غصه دق کرد مرد. این طرف، یعنی آقای خامنه ای، فقط مانده مسوولین پمپ بنزین های تهران برایش نامه سرگشاده بنویسند و او را به شمر و یزید تشبیه کنند، اصلا عین خیالش نیست، انگار ملت مسابقه مقاله نویسی می دهند.

همین روز جمعه آقا فرموده که " انقلاب رژیم ضداسلام و دیکتاتور و مستبد را از بین برد، و رژیمی اسلامی و مردم سالار برسر کار آورد." معلوم نیست این رژیم اسلامی و مردم سالار کجا هست که ما هر چه می گردیم پیدایش نمی کنیم؟ دقت کنید، نگفته که مردم رژیم دیکتاتوری را بردند و یک رژیم غیردیکتاتوری یا ضددیکتاتوری را آوردند، می ترسیده تا این حرف را بزند هم خودش هم مردم در نماز جمعه پقی بزنند زیر خنده. نصف وزرا و وکلای مملکت بخاطر دفاع از مردم سالاری زندانی اند، می گوید نظام مردم سالار آوردیم. حالا اینها هیچی، گفته " امروز شعارهای انقلاب همان شعارهای روزهای اول انقلاب است." انگار طرف متوجه نمی شود معنی حرفش چیست. مردم اول انقلاب می گفتند " استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی" الآن هم همین را می گویند. وقتی مملکت استقلال ندارد، خوب مردم می گویند استقلال، نصف مملکت دست چین است نصفش دست روسیه، فرقش این است که آن موقع آمریکایی ها تمیز بودند، حالا روسها دزدند. آن موقع می گفتند آزادی نیست، حالا هم می گویند آزادی نیست، یعنی در این سی سال هیچ اتفاقی نیافتاده که مردم دست از این شعارشان بردارند. آن موقع می گفتند جمهوری می خواهیم، حالا هم می گویند جمهوری می خواهیم. آن موقع می گفتند " مرگ بر دیکتاتور" حالا هم می گویند " مرگ بر دیکتاتور" یعنی هنوز بعد از سی سال دیکتاتور هنوز هست.

از اینها گذشته رهبری یک جوری حرف می زند انگار هیچ کس نه چشم دارد نه گوش دارد نه عقل. گفته که " اگر اشکالی متوجه رهبری نیز بود، رهبری باید متواضعانه آن اشکال را قبول و سعی کند آن را برطرف نماید." خوب رهبری جان! برادر من! پدر من! لامروت! بی مرام! چطوری باید ملت اشکالات شما را بگویند که برطرف کنید؟ یکی که شعر می گوید مثل جعفریان، به او می گوئید نخوان، یکی نامه می نویسد مثل خزعلی و نوری زاد، می اندازید زندان، یکی مثل علایی می گوید، بسیج را می فرستید در خانه اش که شیشه بشکنند، تواضع در حد تیم ملی پرتاب نیزه. ملت توی خیابان شعار می دهند باید جسد بچه های شان را جمع کنند.

حالا خوب است آقای رهبر قبل از انقلاب به هویدا نامه نوشته که " آخر در کدام گوشه جهان تا این حد فشار، اختناق، حبس، زجر، شکنجه و ترور افکار بر مردم حکومت می کند؟ در کدام کشور طبقات متفکر و فعال کشور حق اظهارنظر در شوون اجتماعی خود را ندارند؟" نامه را هم آقایان سید علی خامنه ای، منتظری، قدوسی، هاشمی، خزعلی، مشکینی، حقانی، خلخالی، جنتی و مصباح یزدی و چند نفری دیگر امضا کردند. جان من! خودت بگو، مگر این جمله از دهان خود شما در نیامد که " یک روز زندان انفرادی به اندازه یک ماه زندان زجرآور است." چند نفر را نام ببریم که بالای شش ماه و یک سال انفرادی کشیده باشند؟ اصلا کدام نظامی در دنیا تا این حد جلوی اظهار نظر نه تنها متفکران مخالف کشور، بلکه نماینده مجلس خودش، وزیر سابق خودش و آدمهای وابسته به خودش را می گیرد؟

از اینها گذشته، افتخار ما را ببین چه شده که ایشان در نماز جمعه می فرماید " براساس گزارش یکی از مراکز معتبر علمی، رشد علمی ایران سریع ترین رشد علمی دنیا بوده، در منطقه اول و در دنیا هفدهم هستیم." این یعنی چه؟ اولا که آقای اژه ای نماینده رهبری در دانشگاههای اروپا، دقیقا یک روز قبل از این سخنرانی رسما اعلام کرده ایران در رتبه بندی علمی جهان رتبه 26 است. این 17 از کجا درآمد؟ دانشگاه تهران که زمانی از دانشگاههای معتبر علمی جهان بود، الآن رتبه 1406 را در میان دانشگاههای جهان دارد. اگر معیارمان تعریف از خودمان است که ما در همه چیز اول هستیم، ولی اگر ملاک و معیار یک کسی دیگر است که هیچ کسی اعلام نکرده که ایران رتبه اول علمی جهان را دارد. اگر هم ملاک این است که ما رشد سریع علمی داریم، یعنی تعداد مقالات علمی ایران در جهان افزایش یافته، که این ملاک متعلق به سالهای 1996 تا 2008 است، یعنی در دوره آقای خاتمی ایران موفق شد با رشدی سریع خودش را به مکان 26 جهانی برساند که تازه در مقایسه با جمعیت که ایران از نظر جمعیتی در جهان رتبه هفدهم دارد، این یعنی ما هنوز 9 رتبه پائین تر از حد عادی هستیم. همه اینها قبول، لطفا یک نگاهی هم به فهرست 50 تا 80 هزار نخبه ای بکنید که در سال از ایران می روند.

البته به نظرم آقای خامنه ای مقادیری دچار بحران منطقی شده است. از یک طرف گفته است " تحریم به نفع نظام اسلامی و ملت تمام خواهد شد." از طرف دیگر ناراحت است که چرا " ما را تحریم نظامی کردند و نیروگاه بوشهر را نساختند." خوب، مرد حسابی! آن که نیروگاه بوشهر را نساخت، همان آقایی بود که گفته بود خامنه ای مثل مسیح است. مسیحی که نتواند یک بره گمشده را بعد از سه بار پول دادن، وادار به انجام تعهداتش کند، همان بهتر که خدا مادرش را ببرد زیارت بیت المقدس. آقای خامنه ای بعد از کلی اعلام عقلانیت و شعور و فهم و درک و مردم سالاری و سایر مسائل، اعلام کرد که " همیشه گفته ام که سطح صلاحیت ها را در حد معقول نگه دارند و آنقدر بالا نبرند که عده کمی احراز صلاحیت شوند." یعنی الآن سطح صلاحیت ها در حد معقولی است، یعنی وقتی کسی که چهار سال قبل وزیر و وکیل بوده، الآن نمی تواند نماینده مردم بشود، یعنی رهبر اجازه نمی دهد که کسی که نماینده مردم بوده دوباره نماینده بشود، سطح معقولی است. واقعا هم معقول است، هنوز به شرایطی نرسیده که تعداد تائید صلاحیت شده ها از تعداد نمایندگان مجلس کمتر شود. باز جای دسته بیل باقی است، باید شکر کرد.