رضا گلپور نام یک شبح است
محمد رهبر: افشاگری رضا گلپور علیه مشایی و رحیمی رییس دفتر و معاون اول احمدی نژاد خیلی زود بالا گرفت و به همان زودی هم فراموش شد. نام رضا گلپور در شش سال اخیر که گوشه ذهن سیاست خوان های حرفه ای ایران به اندازه جرقه ای که روشن و خاموش می شود، می رود و می آید، بی اینکه تاثیری ماندگار داشته باشد. اینکه گلپور از کجا آمده است و اصلا با این کم سن و سالی چگونه می تواند درباره وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی بنویسد و همچنان زنده و آزاد باشد از آن معماهایی است که تنها در جمهوری اسلامی می توان با آن روبرو شد.
از شهر ری تا لبنان
جستجو در گذشته رضا گلپور گشایشی در اینکه از کجا آمده و کجاها به کار مشغول بوده و اصلا چه درسی خوانده را حل نخواهد کرد. تنها می دانیم که در سال 56 به دنیا آمده و به دلایل منطقی نمی توانسته سابقه مبارزه با رژیم پهلوی را داشته باشد و حتی در جبهه و سال آخر جنگ هم حضوری یابد. از گلپور چندان عکس و تصویری هم نیست . گو اینکه شهریور سال گذشته به صدا و سیما رفته و چند ساعتی در کنار سعید قاسمی از تندروترین مخالفان اصلاحات و جنبش سبز نشسته و در برنامه "راز" که ساخته و پرداخته سعید طالب زاده است به گفتگو کرده است . در شهر ری به دنیا آمده و بعضی دوستان او می گویند که در کار درس و مشق هم چندان کوشا نبوده و دیپلم را به سختی و شاید ساختگی گرفته است. می توان حدس زد که رضا گلپور با حال و احوال اجتماعی شهر ری و زمینه های مذهبی، سیاسی این گوشه تهران که فقر و نفرت از بالا نشینان، روحیه جوانان مذهبی و هیات رو را آتشین مزاج می کند. نسل کاردستی جمهوری اسلامی به شمار می رود. جوانانی بی کودکی که نه در بطن یک خانواده بلکه در فضای خاکستری سیاست و تعصبات مذهبی رشد می کنند و از همان ابتدا اگر زور بازویی نداشته باشند، به شاخه های فرهنگی نیروهای اطلاعاتی و امنیتی می پیوندند. سعید عسگر که اتفاقا از همین سن و سالها و جوانان ری نشین بود از "دخمه" ای بیرون آمد که اطلاعات و عملیات سپاه ساخته بود و استتارش، هیاتی مذهبی بود. ترور ناموفق سعید حجاریان کار او بود.
رضا گلپور گویا از 14 سالگی قلم به دست می گرفته و در نشریات انقلابی می نوشته گرچه هیچ نامی از او نیست با همین تاریخ کوتاه زندگی عیالواری به تمام معناست و سه زن دارد که یکی زن شهیدی بوده و دیگری و فعلا آخرین تابعیت لبنان دارد و باز می توان حدس زد که با صمیمتی که حزب الله ایران با لبنان دارد همسر آخری با شعبه جمهوری اسلامی در لبنان بی ارتباط نیست چه اینکه خبرگزاری فارس یکبار درباره این همسر سوم نوشته بود که در لابی قدرت لبنان نفوذ دارد.
نام آشنای انجمن های پنهان
اگرچه رضا گلپور از سال 83 معروفیتی به هم زد و با چاپ کتاب "شنود اشباح" سر به میان سرها برکشید، اما کتاب این نویسنده گمنام بیشتر تالیفی بود از تکه پاره های سخنرانی و نظرات این و آن و بی زحمت نویسندگی . پیش از این در میان برادران ارزشی و انجمن های پنهانی شناخته شده بود.
حسین شریعتمداری در نقدی بر کتاب شنود اشباح می گوید که گلپور را می شناسد و بر تعهد و ارزشمداری او گواه است و بدش نمی آمده نقدش را خصوصی به او بدهد. پس از انتشار کتاب شنود اشباح هم شایعات قریب به واقعی نشر یافت که روح الله حسینیان تنها مدافع سعید امامی که در میان قتلهای زنجیره ای یکباره از امامی مرحوم دفاع کرد و قتل ها را بر گردن خاتمی رییس جمهور انداخت، مشاور و شاید مباشر کتاب بوده اما این را رضا گلپور در مصاحبه ای با روزنامه رسالت تکذیب کرد. هر چه هست امتداد نگاه کتاب شنود ارواح با تک صدای حسینیان که از صدا و سیما هم رله شد، چندان اتفاقی نبود . گلپور گفته است که کتاب شنود اشباح را سال 81 جمع و جور کرده بوده اما با مشکلات و موانعی مواجه می شود که انتشارش به سال پایانی عمر دولت خاتمی می افتد. شنود اشباح کتابی هزار صفحه ای بود که تماما روایتی از قتل های زنجیره ای و اندرونی وزارت اطلاعات و نزدیکان خاتمی به دست می داد که نقطه مقابل آن چیزها بود که اکبر گنجی در کتابهای عالیجناب سرخ پوش و عالیجنابان خاکستری نوشته بود. اگر گنجی سر سلسله قتلهای زنجیره ای را تا بیت رهبری و محسنی اژه ای و حجازی بالا می برد؛ گلپور ریل عوض می کرد و تمام اصلاح طلبان را که سالها در ارگانهای خفیه نظام کار و باری داشتند از عطریانفر و ربیعی و آیت الله موسوی خوئینی ها، عامل شرق و غرب معرفی می کرد .
سنت پژوهشی گلپور هم چنان بود که هیچ مستندی ارائه نمی کرد و اصولا کتاب هیچ ماخذ و منبعی ندارد. این پراکندگی و پریشانی که به بی حوصلگی تدوین گرو اطلاعات شفاهی دوستان گمنام بازمی گشت آنچنان شور بود که حسین شریعتمداری هم که ید طولایی در "نیمه پنهان" نویسی و افشاگری دارد، کتاب شنود اشباح را مفید که هیچ ، منبعی برای دشمنان ارزیابی کرد و رضا گلپور در پاسخی به کیهان حسین شریعتمداری را متهم کرد که از مجاهدین خلق بوده و به نمایندگی مقام ولایت در کیهان نفوذ کرده و چندین نشان به آن نشانی هم برای حسین شریعتمداری رو کرده بود که تنها می توانست برای این دو معنا داشته باشد و نه خوانندگان بی خبر از همه جای کیهان .
جالب این بود که کتاب شنود اشباح به دلایلی مانند بی منبع و غیرمنصافانه بودن از سوی کسانی به نقد کشیده می شد که خود پیش کسوت افشاگری بودند. سلیمی نمین که روزگاری کیهان هوایی را منتشر می کرد و روشنفکری نبود که به صلابه نکشیده باشد؛ درباره شنود اشباح گفته بود که هدف این کتاب کاملا مشکوک است . شاید هم دستی زیاد شده بود و شاید هم دستی از آستینی بیرون زده بود.
فقط یک و نیم میلیون تومان جریمه
شنود اشباح در سال 83 منتشر شد و شهرتی برای نویسنده داشت و البته چند ماهی زندان، هزار صفحه کتابی که بسیاری از عناصر امنیتی سیاسی نظام را متهم به ارتباط با سرویسهای جاسوسی بیگانه کرده بود، تقریبا چیزی برای وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی باقی نگذاشت.
گفته می شود سید محمد خاتمی شخصا دستور جمع آوری کتاب را صادر کرد و در آخرین ماههای دولت مستعجل، گلپور به بازداشتی چند ماهه رفت. در همین چند ماه البته بیانیه ها و شب نامه هایی در نماز جمعه تهران به دفاع از گلپور پخش شد که در یکی که به امضا جمعی از جوانان حزب الله رسیده بود ، دولت خاتمی و وزارت اطلاعات وقت متهم شده بود که به گلپور پیشنهاد رشوه کرده اند تا اطلاعاتش درزی نکند و دست آخر هم هشدار داده بودند که ممکن است عاقبت او به سرنوشت سعید امامی مرحوم گره بخورد. اما چنین نشد ، احمدی نزاد رییس جمهور شد و در دادگاه گلپور، تنها به یک و نیم میلیون تومان جریمه نقدی محکوم شد، مجازاتی برای زیر و زبر کردن همه ارکان وزارت اطلاعات خاتمی.
گلپور در ستاد انتخاباتی احمدی نژاد
یکماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری 88، گلپور در ستاد انتخاباتی احمدی نژاد بود و در جمع بسیجیان حضور پیدا می کرد و میر حسین موسوی را با افشا گریهای بی سابقه می نواخت. گلپور در بومهن، میرحسین موسوی و زهرا رهنورد را متهم کرد که سرو کله شان در تاریخ سیاسی ایران با آمدن ژنرال هایزر در ماههای آخر رژیم شاه پیدا شده و خواهر زهرا رهنورد هم که در واشنگتن دی سی آمریکا فوت کرد سوگلی امیر عباس هویدا بوده است. گفته های گلپور از بخت بدش به مناظره های ریاست جمهوری مصادف شد و گل نکرد . بااین همه خدمت شایان، او ازمعدود همراهان احمدی نژاد بود که به مقامی نرسید و حداقل مانند بذرپاش که از سن و سال چیزی کم از او نداشت قدری نیافت.
هفته گذشته دوباره رضا گلپور با نامه ای سر تا پا افشاگری از مشایی و رحیمی خبرساز شد. گلپور نامه اش را با این انگیزه که گویا مشایی پیامی داده و به نوامیس گلپور اشارتی کرده آغاز کرد و این را هم گفت که اگر چند زنه است و این را حسن می داند مشایی هم به این هنر آراسته است. با این دانایی ها می توان فرض گرفت که رضا گلپور مشایی را خوب می شناسد و رفت و آمدهایی داشته و دست هم را بارها فشرده اند. گو اینکه در احوالات انتشار شنود اشباح در سال 83 برخی گفته اند که ردپای مشایی بوده است که آن روزگار در سلک حامیان و دوستان رضا گلپور بوده است .
اما چه شده که یکباره و بی مقدمه سنت افشاگری جوان نو خاسته گریبان مشایی را گرفته چیزی است که سایت "الف " که به احمد توکلی منسوب است آن را حلاجی کرده است.
احمد توکلی اتفاقا خود در راه انداختن جنگ های روانی، تجربه ای به قدمت نامزدی ریاست جمهوری و رقابت با هاشمی رفسنجانی دارد. سایت متبوع این نماینده مجلس انگیزه این افشاگری را نوامیس ندانسته و این بیان انگیزه را نعلی وارونه به نیت نویسنده دانسته است. " الف " معتقد است که گلپور از جایی پشتیبانی می شود، از جایی که اتفاقا ممکن است خود مشایی باشد و بعد توضیح می دهد که این افرادی که مورد افشا قرار گرفته اند، مظلوم نمایی شده اند و با این حساب از انتقادات واقعی بعدی به در می روند .
اگر تحلیل سایت" الف " را هم نپذیریم، با تجربه قبلی گلپور و جستنش از اتهامات بزرگی که وزارت اطلاعات علیه او مطرح کرده بود و از آن گذشته با جان به در بردنش از دست حسین شریعتمداری که به او هم تاخته اما سلامت مانده بود؛ می توان تصور کرد که رضا گلپور نام مستعار یک شبح است. این شبح می تواند شاخه ای از وزارت اطلاعات و قدرتمندانی باشند که با مشایی هم خوب نیستند و شمارشان هم کم نیست، از روح الله حسینان که سواره نظام است تا مصباح یزدی که رخ این شطرنج ، از آن سو می توان پیل سوارانی مثل تائب و ذو لقدر را هم دید . این سپاهیان از آنجا که هنوز دستشان به ترور درونی اصولگرایان باز نشده به دست گرمی افشاگریهای ترور گونه یی ترتیب می دهند تا شاید به احمدی نژاد هم انذاری داده که ما می دانیم.
منبع: سایت روز و شب