علی
مزروعی
روز
۱۷ مرداد روز
خبرنگار است.
روز ۱۷ مرداد
سال ۷۷ محمود
صارمی
خبرنگار
خبرگزاری
جمهوری اسلامی
در مزار شریف
افغانستان به
دست طالبان شهید
شد و جان بر سر
پیمان حرفه ای
خویش نهاد.
این واقعه تلخ
ودردناک که در
دومین سال
استقرار دولت
اصلاح طلب
خاتمی و بهار
مطبوعات
ایران رخداد،
به پشنهاد
انجمن صنفی
روزنامه
نگاران ایران
واستقبال
وزارت فرهنگ و
ارشاد اسلامی
به تصویب
شورای فرهنگ
عمومی رسید و
از آن پس این
روز به نام
«روز خبرنگار»
در تقویم کشور
ثبت و گرامی
داشته شد به
امید آنکه زان
پس جان خبرنگاری
در ایران
بواسطه شغلش
گرفته نشود و به
مهلکه نیافتد.
انجمن
صنفی روزنامه
نگاران ایران
، که خود بانی
این روز بود،
تاپایان دولت
خاتمی که مجری
مسابقه
جشنواره مطبوعات
بود ، این روز
را فرصت در
انجام مراسمی می
دانست برای
قدردانی از
روزنامه
نگاران برتر
کشور، اما با
روی کارآمدن
دولت احمدی
نژاد و کنار
زدن انجمن از
جشنواره
مطبوعات و سنگ
اندازی ریز و
درشت در مسیر
فعالیت های
این نهاد
صنفی، انجمن
این روز را هر
سال درسالن
کوچک خود با
حضور روزنامه
نگاران گرامی
می داشت تا
اینکه در سال ۸۸ و پس از انجام
کودتای
انتخاباتی
درست درآستانه
«روز خبرنگار»
و در حالی که
قرار بود مجمع
عمومی سالانه
انجمن برگزار
شود، به دستور
قاضی مرتضوی
دادستان وقت
تهران و قاتل
مطبوعات و
دشمن روزنامه
نگاران،
ماموران
شبانه به پلمپ
درب ساختمان
انجمن صنفی
اقدام کردند و
روز بعد که
روزنامه
نگاران برای
برگزاری روز
خبرنگار و
مجمع عمومی به
خانه خود
مراجعه
کردند، در را
بروی خود بسته
دیدند و
حاکمیت
کودتایی و
اقتدارگرا
اینگونه به
پاسداشت روز
خبرنگار
پرداخت!
در
روز خبرنگار
قرار بود از
مقام و منزلت
و جایگاه
خبرنگاران
تقدیر و تجلیل
شود اما از
زمان روی
کارآمدن دولت
احمدی نژاد،
حاکمیت یکدست
اقتدارگرایان
تلاش فراوان
کرده است تا
با مصادره این
روز و برگزاری
مراسم های
تشریفاتی،
وضعیت اسف
باری را که
دامنگیر
فعالیت های
رسانه ای و روزنامه
نگاران ایران
کرده است پرده
پوشی کند. خوشمزه
اینکه
نهادهایی که
بیشترین نقش و
سهم را
درسرکوب
آزادی
مطبوعات و
روزنامه
نگاران ایران
دراین سالها
داشته اند به
مناسبت این روز
با صدور
بیانیه و
برگزاری
مراسم در پی ارج
نهادن به
خبرنگاران و
اهالی رسانه
برمی آیند!
توقیف
پی در پی
مطبوعات آزاد
و مستقل و به
بند و زنجیر
کشیدن دهها
روزنامه نگار
دراین مدت کمترین
تردیدی دراین
باره که ایران
بزرگترین زندان
روزنامه
نگاران شده
است و مقامات
حاکم زندانبان
آنان، برجای
نمی گذارد.
تنها در دو
سال گذشته و
در پی کودتای
انتخاباتی بیش
از ۱۳۰تن از
روزنامه
نگاران
بازداشت و
زندانی و به مجازات
های حیرت
انگیز سال ها
حبس و محرومیت
از فعالیت های
مطبوعاتی
محکوم شده اند
و غالب اینان
ماهها سلول
انفرادی را
تحمل وهنوز در
بدترین شرایط
در زندان به
سر می برند .
روزنامه
نگارانی
همچون احمد
زیدآبادی ،
عیسی سحرخیز ،
مسعود
باستانی ،
کیوان صمیمی ،
بهمن احمدی
عمویی ، و
مهدی
محمودیان ، که
تنها و تنها
بدلیل
روزنامه
نگاری و اطلاع
رسانی درست و
صادقانه
گرفتار
اینهمه بلیه و
زندان شده اند
. علاوه کنید
براین وضعیت
توقیف و
تعطیلی بیش از
ده روزنامه
مستقل و آزاد
اصلاح طلب را
که موجبات
بیکاری
بسیاری از
روزنامه نگاران
را فراهم
آورده و
برناامنی
شغلی و عدم استقلال
حرفه ای اهل
رسانه دامن
زده است ، و دراین
مسیر پلمپ و
تعطیلی دفتر
انجمن صنفی
روزنامه
نگاران جای
کوچکترین
فریاد و حمایتی
رااز اینهمه
روزنامه نگار
آسیب دیده و
بیکار باقی
نگذاشته است .
مجموعه
این شرایط
مهاجرت
بسیاری از
روزنامه نگاران
را برای حفظ
جان و شغلشان
از کشور دامن
زده و آنها را
آواره دیار
غربت کرده
است ، و البته
اینگونه
نبوده است که
حاکمیت
اقتدارگرا به
این بند و بست
اهالی
مطبوعات و
روزنامه
نگاران بسنده
کند بلکه با
اعمال
فیلترینک در
اینترنت
وارسال پارازیت
بر روی
ماهواره ها در
صدد برآمده
است که چشم و
گوش ایرانیان
داخل را بروی
هر پیام و خبری
که افشاگر
استبداد
ومظالم
ومفاسد قدرت حاکم
است ببندد و
تمام مجاری و
منافذ اطلاع
رسانی واقعی
را بروی ملت
مسدود نماید ،
و قطعا اگر می
توانستند
همچون
کشورهای
کمونیستی سابق
بدور کشور
دیوارآهنین
می کشیدند و
به مردم اجازه
نمی دادند که
جز رادیوی یک
موج داشته باشند
، اما روزگار
، روزگاری
دیگر است ،
روزگاری است
که فن آوریهای
ارتباطات همه
دیوارهای
آهنین و
مرزهای ملی
را فروریخته
و اخباررا
بردوش
ماهواره ها
سوارکرده
وبر پستوی هرخانه
ای در هرگوشه
ای از عالم
فرو می نشاند
، و از طریق یک
رایانه دستی
می توان با
همه جهان پیوند
خورد و در این
جهان
"هرشهروند یک
رسانه " شده
است ، و
اینگونه است
که همه بگیر و
ببندهای
حاکمیت
اقتدارگرا در
ایران پس از کودتای
انتخاباتی
نقش برآب شده
و واقعیات جامعه
ایران و جنبش
سبز همچون
آفتاب برآفاق
سایه افکن شده
است و می رود
تا عصر جدیدی
را در حیات ایرانیان
رقم زند .
اینروز را به
همه روزنامه نگارانی
که در پی
اطلاع رسانی
درست و صادقانه
به دیگران
هستند و
دراینراه همه
سختی ها و
بلایا را به
جان خریده و
می خرند و
حاضرند جان بر
سر حرفه خویش
نهند تبریک
گفته و سلامتی
همه
خبرنگاران
متعهد و آزادی
روزنامه نگاران
در بند را
آرزو دارم .
در
روز خبرنگار
قرار بود از
مقام و منزلت
و جایگاه
خبرنگاران
تقدیر و تجلیل
شود اما از
زمان روی
کارآمدن دولت
احمدی نژاد،
حاکمیت یکدست
اقتدارگرایان
تلاش فراوان
کرده است تا
با مصادره این
روز و برگزاری
مراسم های
تشریفاتی،
وضعیت اسف
باری را که
دامنگیر
فعالیت های
رسانه ای و
روزنامه
نگاران ایران
کرده است پرده
پوشی کند.
خوشمزه اینکه
نهادهایی که
بیشترین نقش و
سهم را
درسرکوب
آزادی
مطبوعات و
روزنامه نگاران
ایران دراین
سالها داشته
اند به مناسبت
این روز با
صدور بیانیه و
برگزاری
مراسم در پی
ارج نهادن به
خبرنگاران و
اهالی رسانه
برمی آیند!
توقیف
پی در پی
مطبوعات آزاد
و مستقل و به
بند و زنجیر
کشیدن دهها
روزنامه نگار
دراین مدت
کمترین
تردیدی دراین
باره که ایران
بزرگترین
زندان
روزنامه
نگاران شده
است و مقامات
حاکم
زندانبان
آنان، برجای
نمی گذارد. تنها
در دو سال
گذشته و در پی
کودتای
انتخاباتی
بیش از ۱۳۰تن
از روزنامه
نگاران
بازداشت و
زندانی و به مجازات
های حیرت
انگیز سال ها
حبس و محرومیت
از فعالیت های
مطبوعاتی
محکوم شده اند
و غالب اینان
ماهها سلول
انفرادی را تحمل
وهنوز در
بدترین شرایط
در زندان به
سر می برند .
روزنامه
نگارانی
همچون احمد
زیدآبادی ،
عیسی سحرخیز ،
مسعود
باستانی ،
کیوان صمیمی ،
بهمن احمدی
عمویی ، و
مهدی
محمودیان ، که
تنها و تنها
بدلیل
روزنامه
نگاری و اطلاع
رسانی درست و
صادقانه
گرفتار
اینهمه بلیه و
زندان شده اند
. علاوه کنید
براین وضعیت
توقیف و
تعطیلی بیش از
ده روزنامه
مستقل و آزاد
اصلاح طلب را
که موجبات
بیکاری
بسیاری از
روزنامه نگاران
را فراهم
آورده و
برناامنی شغلی
و عدم استقلال
حرفه ای اهل
رسانه دامن
زده است ، و
دراین مسیر
پلمپ و تعطیلی
دفتر انجمن صنفی
روزنامه
نگاران جای
کوچکترین
فریاد و حمایتی
رااز اینهمه
روزنامه نگار
آسیب دیده و بیکار
باقی نگذاشته
است .
مجموعه
این شرایط
مهاجرت
بسیاری از
روزنامه نگاران
را برای حفظ
جان و شغلشان
از کشور دامن
زده و آنها را
آواره دیار
غربت کرده
است ، و البته
اینگونه نبوده
است که حاکمیت
اقتدارگرا به
این بند و بست اهالی
مطبوعات و
روزنامه
نگاران بسنده
کند بلکه با
اعمال
فیلترینک در
اینترنت
وارسال پارازیت
بر روی
ماهواره ها در
صدد برآمده است
که چشم و گوش
ایرانیان
داخل را بروی
هر پیام و
خبری که
افشاگر
استبداد
ومظالم
ومفاسد قدرت
حاکم است
ببندد و تمام
مجاری و منافذ
اطلاع رسانی
واقعی را بروی
ملت مسدود
نماید ، و قطعا
اگر می
توانستند
همچون
کشورهای
کمونیستی سابق
بدور کشور
دیوارآهنین
می کشیدند و به
مردم اجازه
نمی دادند که
جز رادیوی یک
موج داشته
باشند ، اما
روزگار ،
روزگاری دیگر
است ، روزگاری
است که فن
آوریهای
ارتباطات همه
دیوارهای
آهنین و
مرزهای ملی
را فروریخته
و اخباررا
بردوش
ماهواره ها
سوارکرده
وبر پستوی هرخانه
ای در هرگوشه
ای از عالم
فرو می نشاند
، و از طریق یک
رایانه دستی
می توان با
همه جهان
پیوند خورد و
در این جهان
"هرشهروند یک
رسانه " شده
است ، و
اینگونه است
که همه بگیر و
ببندهای
حاکمیت
اقتدارگرا در
ایران پس از
کودتای
انتخاباتی
نقش برآب شده
و واقعیات
جامعه ایران و
جنبش سبز
همچون آفتاب
برآفاق سایه
افکن شده است
و می رود تا
عصر جدیدی را
در حیات
ایرانیان رقم
زند . اینروز
را به همه روزنامه
نگارانی که در
پی اطلاع
رسانی درست و
صادقانه به
دیگران هستند
و دراینراه
همه سختی ها و
بلایا را به
جان خریده و
می خرند و
حاضرند جان بر
سر حرفه خویش
نهند تبریک
گفته و سلامتی
همه
خبرنگاران
متعهد و آزادی
روزنامه
نگاران در بند
را آرزو دارم .