شمارش
دندان های
رهبر حراف
سیدابراهیم
نبوی
تاسف من
برای
اصولگرایانیست
که شش سال حذف
خودشان را
تماشا کرده
اند و برای
آدم سیاستمداری
مثل خامنه ای
است.
بازی رهبری و
احمدی نژاد،
پیش از آنکه
قدرت نمایی
یکی برای
دیگری باشد،
بازی دو سوی
مستاصل است. استیصال
وضعی است که
در آن فرد
چاره ای برای
رفتن به وضع
بهتر ندارد،
برای بازگشت
به عقب نیز
تردید می کند،
چون زیان
خواهد دید.
وضعیت خامنه
ای: او با پیام
تبریک خود به
احمدی نژاد در
روز 23 خرداد 1388
عملا همه تخم
مرغهایش را در
سبد رئیس
جمهور دولت
کودتا گذاشت. بخاطر
حفظ او بیش از
شصت درصد
نیروهای
اجرایی گذشته
حکومت را که
مردان خودش
بودند از دست
داد و هشتاد
درصد وکلایی
که در دوره
های گذشته به
مجلس راه
یافته بودند،
از حکومت و
قدرت حذف کرد.
نیروهای
نظامی و
انتظامی و
دستگاه تبلیغاتی
را پشت سر
احمدی نژاد
کشاند و حیثیتی
که همواره با
سکوت سعی می
کرد حفظ کند،
و به جای
برکناری
افراد خودشان
را وادار به
استعفا می کرد
از دست داد.
مردمی که روز 25
خرداد 80 درصد شعارهای
شان علیه
احمدی نژاد
بود، بعد از
یک سال و نیم
تقریبا اکثر
شعارهای شان
علیه خامنه ای
است. رهبری
همچنین مجلس
را پائین تر
از دولت نگه
داشت و اعمال
خلاف قانون
قوه قضائیه را
تائید کرد. او
که در دوره
هاشمی و خاتمی
عادت داشت،
رئیس جمهور را
آزاد بگذارد
تا دوره دوم و
در اواسط دوره
دوم او را
کاملا مهار و
بی خاصیت کند،
تصمیم گرفت
همین کار را با
احمدی نژاد
بکند. با این
تفاوت که در
دوره های قبل،
خامنه ای این
همه اختیار به
هیچ رئیس
جمهوری نمی
داد. او چون
گمان می کرد
احمدی نژاد از
هاشمی هم به
خودش نزدیک تر
است، حتی به
او اجازه داد
بازی رابطه با
آمریکا را پیش
ببرد و برای
رئیس جمهور
آمریکا نامه
بنویسد و حتی
تا مرز آشتی
با او برود. در
حالی که نه
هاشمی و گروه "
نیویورکی
هایش" و نه
خاتمی و " هیات
مذاکره اش" هر
دو با نهیب
خامنه ای بازی
آشتی را متوقف
کردند. حذف
یارانه ها،
طرح هاشمی بود
و خامنه ای می
دانست هر کسی
این طرح را
انجام بدهد،
قدرت را قبضه
خواهد کرد. به
همین دلیل این
طرح را که در
سال 75 توسط
هاشمی قرار
بود انجام
شود، متوقف کرد.
او همچنین
پذیرفت که
تمام جناح
راست میانه که
همواره بخشی
از قدرت
اجرایی
بودند، کاملا از
قدرت اجرایی
حذف شوند.
خامنه ای سلاح
هایش را به
احمدی نژاد
واگذار کرد.
وضعیت احمدی
نژاد: محمود
احمدی نژاد،
بچه عقده ای بی
شعور و بی
برنامه ای
نبود که هوس
رفتن نیویورک
و هشت سال
ملاقات با
بزرگان سیاست
جهان را داشته
باشد و روزی
که به او
بگویند برو،
براحتی برود.
او همه قدرت
را از خامنه
ای گرفته است.
به مجلس علنا
گفته است که
شما در راس
امور نیستید.
قوه قضائیه را
بارها تهدید
کرده است و می
داند که اگر
براحتی، یا با
واگذار کردن
حکومت به
اصولگرایان،
یا با حذف شدن
توسط مجلس،
اگر بنا باشد
برود، تمام
آنها که در
این شش سال،
توسط او له
شده اند، اعم
از عموم مردم و
نیروهای
حکومتی و
مخالفان
سیاسی، او را
رها نخواهند
کرد. احمدی
نژاد می خواهد
با بازی کردن
با افکار
عمومی
سوسیالیزم
یارانه ای و
ناسیونالیسم
مکتب مشائی را
کنار هم بگذارد
و با قدرت
نمایی در
مقابل رهبر،
رای مردم را
به دست
بیاورد.
ناسیونال
سوسیالیسم
ایدئولوژی
طبیعی همه
پوپولیست
هاست. او می
داند که بهترین
دفاع حمله
است. اگر می
خواهد دولت را
از دست ندهد
باید مجلس را
هم به دست
بیاورد. اگر
می خواهد مجلس
را به دست
بیاورد یا
باید قدرتی
همتراز با
خامنه ای
داشته باشد،
که اگر این
کار را بکند،
به دلیل داشتن
بدنه اجتماعی
قوی تر از
اصولگرایان
بازی را در
انتخابات مجلس
می برد و اگر
مجلس را ببرد،
هیچ دلیلی
ندارد که
مشائی یا هر
کسی دیگر را
روی صندلی
قدرت ننشاند.
برای احمدی
نژاد که باور
کرده است که
خودش یک موهبت
آسمانی است،
هیچ چیزی غیر
قابل تصور
نیست. او
دندان های
خامنه ای را شمرده
است. او می
داند که خامنه
ای خمینی نیست
که ظهر عصبانی
بشود، عصر بنی
صدر را برکنار
کند. خامنه ای
ممکن است در
نگه داشتن قدرت
آدمی پرتجربه
باشد، اما
سیاستمدار
تنش و دعوا و
درگیری نیست.
احمدی نژاد هم
می داند که اگر
سبزها، حتی
معتدل ترین
شان اگر وارد
بازی شوند،
ممکن است بازی
مجلس و طبعا
ریاست جمهوری
به نفع خامنه
ای تمام شود.
وضعیت سبزها:
سبزها در حال
حاضر بهترین
وضعیت را
دارند. با
انحصار
تلویزیون در
دست همفکران
خامنه ای،
دستگاه
پروپاگاندا
به نفع خامنه
ای و احمدی نژاد
عمل نمی کند. "
فارسی وان"
میلیونها
ایرانی را
کاملا از
تلویزیون
جمهوری
اسلامی بریده
است، " من و تو"
دارد جای
وسیعی در ذهن
و دل مردم باز
می کند و بی بی
سی فارسی هم
جای خودش را
دارد. رسا
هنوز
نتوانسته
جایگزین خبری خوبی
برای اخبار
صدا و سیما
باشد. روز 25
بهمن نشان داد
که سبزها ریزش
نیرو ندارند.
مردم از حکومت
متنفرند و
خوشبختانه
تبلیغات
حکومتی فقط
برای حامیان
حکومت مصرف می
شود، نه برای
جذب عامه
مردم. سبزها،
جز گروههایی مثل برخی
نمایندگان
فعلی مجلس و
مشابهات شان
که مقبولیت
عمومی
ندارند، وارد
بازی مجلس بعدی
نمی شوند.
آنچه خاتمی به
عنوان شرایط
عنوان کرده
است، به معنای
عقب نشینی
کامل خامنه ای
و حذف کامل
احمدی نژاد
است. این
شرایط، شرایطی
برای
نپذیرفتن
است، اگر
حکومت شرایط
خاتمی را
بپذیرد، خودش
را انکار کرده
است. مضافا بر
اینکه
رادیکالیزه
شدن شرایط
سبزهای سکولار
را هم در
معادلات داخل
و خارج ایران
به گروهی
بسیار جدی و
سازماندهی
شده در فضای
سیاسی تبدیل
کرده است.
بدیهی است که
سبزها، فریب بازی
مسخره مشائی
را نمی خورند.
خامنه ای هم اهل
عقب نشینی به
نفع سبزها
نیست. و اگر
سبزها به بازی
نیایند، که به
نظرم نباید
بیایند، اصولگرایان
و احمدی نژاد
بشکلی دیوانه
وار با هم درگیر
خواهند شد.
حالت های
محتمل
اول، احمدی
نژاد می داند
که اگر یک قدم
عقب بگذارد،
باید قدرت را
کاملا واگذار
کند. او
محترمانه
نخواهد رفت،
بلکه
مفتضحانه
خواهد رفت.
اگر نخواهد
برود، چاره ای
جز به چالش
کشیدن خامنه
ای ندارد،
یعنی همین
کاری که با
وزیر اطلاعات
می کند. او می
خواهد یا
خامنه ای
بپذیرد که او
تا آخرین روز
دولتش، کارش
را بکند، که در
این صورت هم
مجلس را می
برد و هم
ریاست جمهوری
را و هم برای
حفظ خودش
مجبور است
خامنه ای و اصولگرایان
را حذف کند.
دوم، خامنه ای
می داند که
اگر عقب نشینی
کند، همه
قدرتی که به
احمدی نژاد
داده است، بر
باد می رود. او
چاره ای ندارد
جز اینکه همین
حالا، تاکید
می کنم، همین
حالا، احمدی
نژاد را حذف
کند. اگر مجلس
کنونی مجلس
خامنه ای است،
می تواند عدم
کفایت سیاسی
او را اثبات و
او را حذف
کند، اما اگر
مجلس بعدی با
وزارت کشور
احمدی نژاد
تشکیل شود،
قطعا اکثریت
آن با احمدی
نژاد و مشائی
خواهد بود. به
همین دلیل
خامنه ای هیچ
راهی ندارد،
مگر اینکه در
همین چند ماه،
احمدی نژاد را
از بازی حذف
کند. مشکل
بزرگ خامنه ای
این است که او
نمی تواند
چیزهایی را که
برای حفظ
احمدی نژاد از
دست داده است،
با حذف او
دوباره به دست
بیاورد. و این
باخت سنگینی
برای اوست.
سوم،
اصولگرایان
میانه رو و
تندرو می
دانند که
احمدی نژاد
اهل ائتلاف
نیست، پس حضور
آنها را تحمل
نمی کند. او
قبلا یک بار
رئیس مجلس را
از شورای
امنیت ملی
بیرون
انداخته و
قاضی منفور
رئیس قوه
قضائیه را
بلافاصله بعد از
اخراج به
دستگاه خودش
آورده.
اصولگرایان می
دانند که نه
دستگاه
پروپاگاندا
دارند، نه
پشتوانه
نظامی و پلیسی
دارند، نه
محبوبیتی در
بدنه اجتماعی
دارند، نه حتی
حمایت خامنه
ای آنها را در
مجلس حفظ می
کند. پس هیچ
راهی جز حذف
احمدی نژاد،
همین حالا،
ندارند.
پیش بینی من
این است که
احمدی نژاد
عقب نشینی نمی
کند، آیت الله
خامنه ای هم
اهل حذف او نیست،
اصولگرایان
هم بدون نظر
آیت الله
خامنه ای
احمدی نژاد را
حذف نمی کنند.
متاسفانه
باید بگویم که
این بازی را
احمدی نژاد
خواهد برد. تاسف
من برای
اصولگرایانی
است که شش سال
با چشمان بسته
حذف خودشان را
تماشا کرده
اند و تاسف من
برای آدم
سیاستمداری
مثل خامنه ای است
که با کسی
همپیاله شده
است که ظرفیت
پیاله خوری اش
بالاست. بدیهی
است دیدن
روزهای تلخ و سیاه
ایران، اصلا
برای سبزها
خوشایند
نیست، اما
سبزها در هر
حال ترجیح می
دهند با قدرتی
ضعیف تر درگیر
شوند تا قدرتی
بزرگ. منتظر
روزهای آینده
می مانیم.
انتظار حالا
دیگر کشنده
نیست.
ابراهیم
نبوی، اول
اردیبهشت1390