قطر / "جنگ
بزرگ" ؟
عبدالله
شهبازی
*******************
با
سخنان دیروز
ترامپ، ابعاد
پنهان «بحران
قطر» آشکارتر
شد✓
آیا
طرح بزرگی
برای دستاندازی
بر ذخایر گاز
خلیج فارس در
جریان است؟✓
آیا
ماجراجویی
ترامپ- سعودی،
جهان را به
سمت جنگ جهانی
میبرد؟✓
سفر ترامپ
به سعودی برای
شرکت در اجلاس
ریاض در ۳۰- ۳۱
اردیبهشت/ ۲۰-
۲۱ مه انجام
گرفت؛ سفری که
ترامپ در
سخنان دیروز آن
را «تاریخی»خواند.
این سفر بهراستی
«تاریخی»بود
زیرا ده روز
پس از آن، از
صبح دوشنبه ۱۵
خرداد/ ۵ ژوئن،
«بحران قطر»
آغاز شد.
هرچند
ترامپ در دو
توئیتبعدازظهر
۶ ژوئن مواضعی
تند علیه قطر
اتخاذ کرد،و
همچون سعودی و
متحدانش قطر
را به حمایت از
تروریسم متهم
کرد، ولی
مواضع وزارت
خارجه آمریکا
مبهم بود. در
روزهای پسین،
فشارهای جبهه
سعودی علیه
قطر به سرعت
افزایش یافت و
حتی به قطع ارتباطات
پستی امارات
با قطر و
ممنوعیت استفاده
از شبکه
الجزیره،
متعلق به قطر،
در امارات
رسید.
دیروز (جمعه)
صبح به وقت
تهران، سفیر
قطر در واشنگتن
خواستار
دخالت ترامپ
برای حل بحران
قطر شد. سخنان
مشعل بن حمد آلثانی،
سفیر قطر، از
موضع ضعف و
تمکین بود.
عصر جمعه به
وقت تهران، رکس
تیلرسون،
وزیر امور
خارجه
آمریکا، که از
سال ۲۰۰۶ در
مقام رئیس
کمپانی اکسون
موبیل از
بازیگران
اصلی حوزه
انرژی خلیج
فارس بود،
سخنانی بیان
کرد که هرچند
در کل علیه
قطر بود ولی
با لحنی دیپلماتیک
از ضرورت حل
بحران قطر میگفت.
سخنان
تیلرسون با
استقبال قطر
مواجه شد.
ولی اندکی
پس از سخنان تیلرسون،
در حوالی ساعت
۳ بعدازظهر به
وقت واشنگتن/ ۱۱
بعدازظهر به
وقت قطر،
ترامپ در
کنفرانس خبری
مشترک با رئیسجمهور
رومانی
مواضعی به شدت
خصمانه علیه
قطر اتخاذ کرد.
ترامپ گفت:
کشور قطر،
متأسفانه، از
نظر تاریخی
تأمینکننده
مالی تروریسم
در سطوح خیلی
بالا بوده است.ما
باید تصمیمی
بگیریم، یا
باید راه ساده
را برویم و یا
بالاخره باید
راهی را در پیش
بگیریم که سخت
است ولی لازم است.
من،بهمراه
وزیر خارجهام
رکس تیلرسون و
ژنرالها و
نیروی نظامی
باعظمتمان،
به این تصمیم
رسیدهام که
زمان آن فرارسیده
که از قطر
بخواهیم به
حمایت مالی از
تروریسم و
ایدئولوژی
افراطی آن
پایان دهد.
باید این
حمایت مالی را
متوقف کنند.
ترامپ
ایران و ترکیه
را نیز، بدون
ذکر نام، مورد
خطاب قرار داد
و گفت: میخواهم
از سایر
کشورها نیز
بخواهم که
بلافاصله
حمایت از
تروریسم را متوقف
کنند. آموزش
به مردم برای
کشتن یکدیگر
را متوقف
کنید. پر کردن
فکر مردم با
نفرت و عدم
تحمل را متوقف
کنید. من از
[این] سایر
کشورها نام
نمیبرم ولی
این مسئله را
حل خواهیم
کرد. چاره
دیگری نداریم.
مخاطب
ترامپ در
جملات اخیر
سعودی و متحدانش
نبود که در
همین سخنان از
آنان تشکر کرد،
از ملک سلمان
بعنوان «دوست»خود
نام برد و
اجلاس ریاض را
«واقعاً
تاریخی» و
«آغازی برای
پایان دادن به
تأمین مالی
تروریسم»خواند.
مخاطب ترامپ
قطعاً ایران و
ترکیه بود.
***
در سالهای
اخیر، بویژه
به دلیل
تحولات لیبی و
مصر و سوریه و
عراق، بتدریج سناریویی
هشداردهنده
برایم مطرح
شده است. طبق
این سناریو،
کانونهای زرسالار
جهانی در پی
«بینالمللی
کردن ذخایر
انرژی خلیج
فارس» هستند
یعنی طرحی
شبیه به تشکیل
دولت برونئی.
کانونهای
قدرت جهانی،
در زمان
استقلال، این
بخش از جزیره
بورنئو را، که
حوضه سرشار ذخایر
نفت و گاز
جنوب شرقی آسیاست،
به دولتهای
مالزی یا
اندونزی
ندادند بلکه
آن را به دولتی
مستقل تبدیل
کردند که
قیمومیتش
بطور غیررسمی
در دست کمپانی
رویال داچ شل
است. به این
دلیل، از کشور
کوچک ولی
بسیار
ثروتمند برونئی
با عنوان
«دولت شلفیر» Shellfare
State یاد میکنند؛
واژهای بر
وزن
Welfare State (دولت
رفاه)، یعنی
دولتی که ثروت
و رفاهش را
مرهون مجتمع
جهانوطنی
رویال داچ شل
است.
آیا همان
کانونهای
قدرت جهانی
برای
بزرگترین
ذخیره انرژی
جهان در خلیج فارس،
که بطور مشترک
به ایران و
قطر تعلق دارد،
طرحی مشابه
ندارند؟
«بحران قطر»،
برخلاف برخی
تصورات
اولیه، رو به
افول نرفته
بلکه به سرعت اوج
میگیرد و
اینک ترامپ با
موضعگیری
دیروزش نقش
اصلی دولت
ایالات متحده آمریکا
را در این
حادثه آشکار
کرده است.
همزمان،در
اقلیم
کردستان
عراق، از سوی
بارزانی و
شرکایش،
حرکتی مشکوک و
ماجراجویانه
از سر گرفته
شده برای برگزاری
همهپرسی
استقلال
کردستان در ۲۵
سپتامبر ۲۰۱۷/
۳ مهر ۱۳۹۶. این
همزمانی، و
حمایت سعودی و
متحدانش از
اقدام بارزانی
و شرکاء،
تصادفی نیست. استقلال
کردستان عراق
تهدید بسیار
جدی برای تمامیت
ارضی ایران و
ترکیه است و مقدمهای
است برای
فروپاشی
تمامیت ارضی
ایران و هموار
کردن راه برای
تسلط بر حوضه
گاز پارس
جنوبی.
مدتها پیش
نوشتم:
«زمانی من،
مانند بسیاری
دیگر، تصور میکردم
دوبی "حباب"
است. یادم است
یک تحلیلگر آمریکایی،
که اگر اشتباه
نکنم افسر
بازنشسته سیا
بود، تحلیلی
نوشته بود که دوبی
شبیه به
کالیفرنیای
دوران
"جویندگان طلا"
است و شهرهایی
که یک شبه شکوفا
میشوند و یک
شبه خاموش و
متروکه. این
باور را مدتها
داشتم تا
زمانی که بیشتر
کار کردم و به
این نتیجه
رسیدم که دوبی
[بعنوان مرکز
مهم تجاری] در تقسیم
کار جهانی
جایگاه تعریفشده
دارد در کنار
قطر و پدیده
موقتی و ناشی
از تمایلات
شخصی شیخ محمد
آلمکتوم و
این مسائل
نیست. یعنی،
برای قلب انرژی
جهان [خلیج
فارس] برنامه
دارند که دوبی
نیز بخشی از
آن است.»
اکنون نیز
بر همان نظرم
ولی در بخش
قطر آن تجدیدنظر
میکنم. اگر
طرحی برای «برونئی
کردن» حوضه
گاز خلیج فارس
باشد، گویا
قطر نیز قربانی
خواهد بود.
آیا این طرح
قابل تحقق
است؟ به
گمانم، طرحی
بسیار
ماجراجویانه
و خطرناک است
که میتواند
سرآغاز جنگی بزرگ
در منطقه
باشد؛ جنگی در
ابعاد جنگ
جهانی. و به همین
دلیل است که
سیمون
هندرسون،
مدیر برنامه
سیاست انرژی و
خلیج [فارس] در
«انستیتوی
واشنگتن برای
مطالعات خاورنزدیک»،
از مهمترین و
متنفذترین
نهادهای فکری
صهیونیستی،
در فارین
پالیسی ۵
ژوئن/ ۱۵
خرداد، روز شروع
بحران، مقالهای
منتشر کرد با
عنوان «آیا
بحران قطر
جرقه جنگ بزرگ
جدید است؟» و
ماجرای قطر را
با حادثه سال ۱۹۱۴
سارایوو
مقایسه کرد که
ترور ولیعهد
هابسبورگ به
جرقه جنگ اول
جهانی بدل شد.
آنچه گفته
شد سناریویی است
که باید گفت و
باید مورد
توجه و تأمل
قرار گیرد
البته با این
تأکید: هر سناریویی،
هرقدر دقیق
طراحیشده
باشد و از
امکانات و
پشتوانه مالی
و سیاسی قوی
برخوردار
باشد،
الزاماً تحقق
نمییابد. دهها
و صدها عامل
پیشبینی نشده
میتوانند
مسیر تحقق آن
را دگرگون
کنند. این
فرایندی است
نامنتظر و برغم
خواست
طراحان،
آنگونه که در
شکست سناریوی
سوریه شاهد
بودیم.
عبدالله
شهبازی
شنبه، ۲۰
خرداد ۱۳۹۶/
۱۰ ژوئن ۲۰۱۷
ساعت ۵:۴۰