گزارش یک امدادگر مردمی از مناطق زلزله زده و نیازهای آسیب دیدگان

 

اندک زمانی پس از مخابره خبر وقوع زلزله در آذربایجان، با وجود عملکرد ضعیف رسانه های حکومتی و صداوسیما، موج کمک های مردمی به مناطق آسیب دیده گسیل شد. این اقدام که به وسیله گروه های امدادی مردمی به صورت خودجوش سازماندهی شد و از سوی شبکه های اجتماعی پوشش داده شد، در قالب ارسال مایحتاج آسیب دیدگان، جمع آوری کمک های نقدی و سفر امدادگران داوطلب صورت گرفت.

گزارشی که در ادامه می خوانید توسط یکی از این امدادگران داوطلب نگاشته شده و در اختیار ندای سبز آزادی قرار گرفته است:

روز دوشنبه به همراه گروهی از دوستان به منطقه زلزله زده ورزقان رفتیم. پنج ماشین بودیم. یک وانت نیسان، یک وانت مزدا و سه ماشین سواری شخصی که همه این ماشینها پر از مایحتاج آسیب دیدگان بود. متاسفانه جی پی اس گوشی را روشن نکرده بودم اما مسیری که ما رفتیم بدین ترتیب بود که از سه راهی ورزقان حدود ۱۵ کیلومتر رفته و نرسیده به سرند وارد جاده ای آسفالته شدیم. بعد از ۵ کیلومتر وارد مسیر خاکی شدیم که به دو روستای دور افتاده به نام های آشاغی قشلاق و یوخاری قشلاق منتهی می شد. مسیر واقعا صعب العبور بود و پس از رسیدن به نزدیکی روستای اول امکان پیشروی با ماشینهای سواری نبود و فقط وانتها و یک ماشین شاسی بلند توانستند ادامه مسیر دهند. به همین دلیل بار سواریها را به وانتها منتقل کردیم.

کمکهای مردمی: یاشاسین آذربایجان

واقعا آفرین باید گفت به مردم آذربایجان. شنیده شده که اولین کاروان کمکهای مردمی از سوی مشکین شهر (خیاو) ساعاتی پس از حادثه ارسال شده است. در مسیر تبریز تا ورزقان صفی طولانی از ماشینهایی که برای کمک آمده بودند تشکیل شده و امدادگران بیشمار بودند. کاروانهای مختلف از مناطق مختلف آذربایجان همگی با بار غیرت و امید، فوج فوج راهی مناطق آسیب دیده بودند. از سه راهی ورزقان تا چندین کیلومتر ترافیک سنگینی حاکم است که در ساعات پایانی روز مجددا مشکل ساز می شود. لذا به دوستانی که قصد کمک در روزهای آتی دارند توصیه می شود طوری حرکت کنند که پیش از ظهر سه راهی ورزقان را پشت سر بگذارند.

همچنین توصیه می شود در روستاهایی که در ابتدای مسیر و در کنار جاده می بینید، توقف نکنید زیرا به گفته خود اهالی، عمده نیازهای این روستاها تامین شده و می شود و به واسطه دسترسی به جاده اصلی، بیشترین کمکها را دریافت می کنند.

برخی تیمهای امداد بسیار منسجم بودند و برخی نیز بدون هیچ شناختی از منطقه و مسیرهای آن، ماشینها را پر کرده و آمده بودند. بعضی گروهها برنامه ریزی دقیقی داشتند بدین ترتیب که لیستی از روستاهای آسیب دیده تهیه کرده و آنها را به چند منطقه تقسیم کرده اند و کمکهای مردمی را به نحو سازماندهی شده با کمک تیمهای چند نفره توزیع می کنند.

به کرات شنیدیم که بازاریان بزرگوار تبریز، محموله های خریداری شده را به رایگان یا به قیمت خرید، تحویل خریدارانی داده اند که با ماشین شخصی، نیسان و کامیونت و ... برای خرید آذوقه به بازار تبریز و عمدتا خیابان دارایی مراجعه کرده اند. از این همراهی ها زیاد دیده می شود و سرمایه داران و کارخانه داران بزرگ، کامیونها و وانتهای مخصوص توزیع محصولات خود را پر از محموله های امداد کرده و بعضا شخصا آنها را به دست مردم می رسانند.

توزیع عادلانه

پیش از ورود ما به روستای آشاغی قشلاق، با معلم جوان مدرسه روستا به نام آقای ادیانی آشنا شدیم و حضور او موجب گشایش بزرگی در کار ما شد. زیرا با تمامی اهالی روستا آشنا بود و مشخصا از سطح آسیب دیدگی هر شخص نیز آگاه بود و همین موجب هدفمند شدن کمکهای ما شد. شیوه ای که به پیشنهاد خود آقای ادیانی مورد عمل قرار گرفت این بود که به مجرد ورود به هر روستا لیستی از اهالی روستا تهیه شد و پس از این که هر شخص سهم خود را دریافت می کرد نام او را از لیست حذف می کردیم به این ترتیب مردم در صفهای منظم و بدون ازدحام موفق به دریافت مایحتاج شدند.

حضور این معلم امتیاز دیگری هم داشت و آن آگاهی این معلم وظیفه شناس از میزان آسیب دیدگی اهالی بود و از جمله موجب شد دو تخته فرشی که از سوی مردم اهدا شده بود دقیقا به دست کسانی برسد که بیشترین نیاز را بدان داشتند.

کمکهای دولتی

خیالتان را راحت کنم: "کلا خبری از دولت نیست". در مسیری که ما رفتیم، به جز آمبولانسهای هلال احمر و دو ماشین اداره برق که الحق زحمت می کشیدند، هیچ نشانی از دولت ندیدیم. روستاییان هم این امر را تایید می کردند که کمکهای دولتی بسیار محدود بوده است. شاید حضور دولتیها در شهر یا روستاهای سهل الوصول پر رنگتر بوده باشد.

هلال احمر چادر در اختیار مردم گذاشته است و لا اقل از جهت اسکان اضطراری، مردم مشکلی ندارند. اما کمبود حمامها و توالتهای صحرایی به شدت احساس می شود و فقدان اینها میتواند منجر به اشاعه بیماریهای عفونی شود.

اولویتهای فعلی

۱. مواد خوراکی

در حال حاضر به لطف کمکهای بسیار پر حجم مردمی، مواد غذایی به حد کافی در منطقه وجود دارد و می شود گفت از نظر مواد غذایی تا یک هفته یا شاید بیشتر مشکلی احساس نخواهد شد. شخصا مشاهده کردم که کاروان مردمی اعزامی از روستای لیقوان، کیسه های بیست کیلویی برنج، روغن مایع و جامد، پنیر دو کیلویی، نمک، و چای را میان روستاییان تقسیم کردند که با احتساب کمکهای دریافتی از سایر اکیپها، احتمالا مشکل خوراک مردم برای مدتی حل شده است. در حال حاضر حتی غذای گرم نیز از تبریز و شهرهای دیگر به روستاهای آسیب دیده ارسال می شود. به دوستانی که در حال برنامه ریزی برای کمکهای بعدی هستند توصیه می کنم مواد خوراکی را در اولویتهای پایین تر بگذارند و اولویت اصلی را به مسائل بهداشتی بدهند.

۲. اسکان

عده ای نگرانند که جو همدلانه حاضر، تا عید فطر رو به کاهش رود و بعد از آن از حجم کمکهای مردمی کاسته شده و مردم منطقه ناچار شوند به بازسازی خرابیها در شرایطی مصیبت بار بپردازند. مهمترین مشکلی که با آن روبرو خواهند بود، مشکل بازسازی خانه ها یا اسکان به هر شکلی است. مشکل بزرگ این است که وعده دولت در خصوص پرداخت وام بلا عوض و کم بهره، جبراَ با سوء مدیریتها و سوء استفاده های همیشگی همراه شده و بخش عمده ای از آن تباه خواهد شد. لذا مهم است که گروههای مردمی، راهی برای مدیریت این منابع یا هر منبع مالی مرتبط با اسکان مردم در یک بازه زمانی یک ساله پیدا کنند.

از سوی دیگر روستاهای زیادی در مسیرهای صعب العبور یا حتی بدون هر گونه مسیر ماشین رو واقع شده اند که بردن مصالح ساختمانی مثل سیمان و آجر و تیر آهن به آن مناطق بسیار دشوار است. حداقل در کوتاه مدت. مقصود از کوتاه مدت این است که به زودی سرمای پاییز و زمستان وارد منطقه شده و قطعا ساخت و ساز مسکن متوقف و ارسال مصالح غیر ممکن خواهد شد. سوال این است که در این شرایط، روستایی بی سرپناه چه باید کند؟ آیا باید در چادرهای هلال احمر به انتظار بهار بنشیند؟ پیشنهادی که به نظر می رسد، اسکان موقت در کانکس و انجام ساخت سازها با حوصله و دقت است.

۳. بهداشت و مراقبتهای پزشکی

استقبالی که مردم از پوشک، نوار بهداشتی، صابون مایع و شامپو کردند غیر قابل پیش بینی بود. در حال حاضر حجم زیادی مواد شوینده مثل پودر لباس شویی و صابون وارد منطقه شده است. اما قطعا نیاز مبرمی به پوشک و نوار بهداشتی و شیر خشک وجود دارد. همچنین فقدان توالت صحرایی و حمام صحرایی منطقه را با خطر شیوع بیماریهای عفونی و واگیردار مواجه می کند.

بیمارستانهای تبریز، تا ۴۸ ساعت پس از حادثه در حالت آماده باش کامل بودند و من دوستان پزشکی دارم که تا ۳۶ ساعت پس از زلزله بدون یک دقیقه استراحت، به مداوای مجروحین و احیای مصدومین پرداخته اند. اگر تیمهای پزشکی در ساعتهای اولیه در مناطق زلزله زده حضور داشتند، آمار تلفات بسیار کمتر از تعداد فعلی می بود. زیرا علت عمده فوتها، مسدود شدن مجاری تنفسی با خاک و غبار یا تجمع خون حاصل از شکستگی دنده ها در ریه ها بوده است که امکان احیای مصدومین با اقدامات ساده پزشکی میسر بوده اما به علت فقدان پزشک، ناچار از اعزام به شهرهای اطراف بودند و بسیاری از مصدومین در مسیر بیمارستان فوت شده اند. شخصا نیاز اساسی به حضور پزشک در مناطقی که ذکر شد احساس نکردم اما لازم است که نقاط متمرکزی تعیین شود و تیمی از پزشکان در هر یک از آن مراکز حضور یابند و هر تیم چند روستا را پوشش دهد و این مراقبت حداقل تا یک ماه ادامه داشته باشد. همچنین حضور روانشناس در کنار داغدیدگان ضروری است.