- فرهنگ
خروج تحصيل كردگان
- جامعه (19) /
هژير رحمانداد*

ما
آماري داريم
از خروج
نخبگان
ايراني و
فارغالتحصيلان
كه بر اساس آن همه
ساله 150 هزار
فارغالتحصيل
ايراني از
ايران خارج
ميشوند.
خروج همه ساله ١۵٠هزار
فارغالتحصيل
از ايران، به
معناي
تعطيلي نيمي
از دانشگاههاي
كشور است.
- مگر
ايران
سالانه قدرت
تربيت چند
دانشجو را دارد؟
اين تعطيلي
نظام آموزشي كشور
است كه در
سكوت، به
وقوع ميپيوندد.
در دنياي
امروز، رشد
اقتصادي به
توانايي فكري و
علمي نيروي
انساني
جوامع بستگي
دارد.
- چرا
كه ارزشافزوده
منبع نيروي
انساني با
ارزشافزوده
ساير منابع
قابل مقايسه
نيست. به همين
دليل است كه
جوامع توسعه
يافته،
توانستهاند
تا اين حد به
رشد اقتصادي
دست يابند.»
فروش نفت
ارزشافزوده
زيادي
ندارد، بلكه
اين نيروي
تحصيلكرده ايران
است كه با
داشتن ارزشافزوده
بسيار، در
حال خروج از
كشور است.
- بنابراين
لطمهاي كه
از اين روند
به توسعه
ايران وارد
ميشود،
قطعا
غيرقابل جبران
است.
بنابراين
اگر ايران ميخواهد
بيش از اين در
جامعه بينالمللي
عقب نماند، بايد
بياعتنايي
به اين
سرمايه را
كنار بگذارد.
- در
كنار عوامل
اقتصادي،
اجتماعي و
سياسي و فرهنگي
كه منجر به
خروج نخبگان از
كشور ميشود،
عاملي ديگري
وجود داردكه
«فرهنگ
دانشگاه
شريف» است و به
ديگر دانشگاهها
سرايت ميكند.
ثبتنام
براي آزمون
تافل و تكميل
فرمهاي
تقاضا براي تحصيل
در دانشگاههاي
مهم دنيا به
خصوص
آمريكا، به
فرهنگ دانشگاه
شريف تبديل
شده است. به
اين مفهوم كه
دانشجويان
سال سوم و چهارم
به صورت
خودكار اين
دو اقدام را
در برنامههايشان
گنجاندهاند.
اين فرهنگ به
طوري فراگير
شده كه اگر
دانشجويي
دست به اين
اقدامات
نزند، زير
سوال ميرود.
- به
عبارت ديگر،
دانشجويان
ناخودآگاه
براي مهاجرت
زير نوعي
فشار قرار
دارند. ميل به
مهاجرت در
ميان
دانشجويان
ايراني به شدت
بالا رفته
است و گواه
اين ادعا، ميزان
ايميلهاي
دريافتي از
دانشجويان
داخل ايران
است كه هر سال
به تعدادشان افزوده
ميشود.
- از نظر
من ورود به
دانشگاه
شريف اغلب به
معني خروج از
كشور و ورود
به دانشگاههاي
غرب است. در
دانشگاه
شريف
سازوكاري
وجود دارد كه
به طور
خودكار
مدارك دانشجويان
را برايشان
به كشور مقصد
ارسال ميكند.
- اگرچه
اكثريت
دانشجويان
ايراني در
هنگام خروج
از كشور
دغدغه رشد و
ترقي علمي دارند
و كمتر بر اثر
فشارهاي
سياسي،
اجتماعي و
اقتصادي تن
به مهاجرت ميدهند،
اما اين
فشارها پس از
پايان
تحصيلات
مانع بازگشت آنها
به وطن ميشود.
ولي اين تمام ماجرا
نيست.
دانشجويان
غيرايراني
بيشتر به كشورهاي
خود برميگردند،
ولي اغلب ايرانيها
حاضر به
بازگشت
نيستند.
- چرا كه
وضعيت ايران
را با آنجا ميسنجند
و بنابراين
در انتخاب
مسير آيندهشان
جايي براي
ايران باقي
نميماند.
تجربه
بازگشت به
ايران براي
آرمانگرايان
- حتي
آنهايي كه
انگيزهاي
بسيار قوي
براي اين كار
داشتهاند-
بيشتر «افسردگي»
بوده است. به
همين جهت
گروهي از
ايشان پس از
يكي، دو سال
مجددا به
كشورهاي
ديگر باز ميگردند.
*مدرس
دانشگاه ام.آي.تي
و
برنده مدال
طلای
المپیاد
شیمی سال 1996 مسکو