» "برگزاری انتخابات فرمایشی برای نظام پرهزینه خواهد بود"

مشاور مهدی کروبی در گفت‌وگو با کلمه: اقتدارگرایان بی‌میل نیستند حیات خود را به یک رویارویی نظامی پیوند بزنند

 

 

چکیده :اسماعیل گرامی مقدم، مشاور مهدی کروبی و سخنگوی حزب اعتماد ملی، با تاکید بر اینکه اصلاح طلبان هرگونه مداخله خارجی را برخلاف امنیت ملی، استقلال کشور و خواست های برحق مردم ایران برای دمکراسی خواهی می دانند، معتقد است که نوعی اشتراک نظر و هماهنگی بین کسانی که از مداخله نظامی بیگانگان استقبال می کنند با تندروهای اقتدارگرا وجود دارد. او با اشاره به سالهای همکاری سیاسی‌اش با مهدی کروبی، تصریح می کند که "هرگز نشنیده ام و یا مشاهده نکرده ام ایشان حتی بعد از اتفاقات سال 88 قائل به بهره گیری از حمایت خارجی بوده باشند."...


کلمه – کامبیز محبی نژاد:

اسماعیل گرامی مقدم با تاکید بر اینکه اصلاح طلبان هرگونه مداخله خارجی را برخلاف امنیت ملی، استقلال کشور و خواست های برحق مردم ایران برای دمکراسی خواهی می دانند، معتقد است که نوعی اشتراک نظر و هماهنگی بین کسانی که از مداخله نظامی بیگانگان استقبال می کنند با تندروهای اقتدارگرا وجود دارد.

این مشاور و همراه چند ساله‌ی مهدی کروبی در فعالیت های سیاسی، تصریح می کند که “هرگز نشنیده ام و یا مشاهده نکرده ام ایشان حتی بعد از اتفاقات سال ۸۸ قائل به بهره گیری از حمایت خارجی بوده باشند.” او به عصبانیت اقتدارگرایان از مواضع صریح سبزها و اصلاح طلبان علیه درخواست کمک خارجی شااره می کند و می افزاید: “گویی این جریانات اقتدارگرا بی میل نیستند حیات خود را به یک رویارویی نظامی پیوند بزنند.”

نماینده مردم بجنورد در مجلس هفتم، درباره انتخابات آینده مجلس نیز با اذعان به اینکه “متاسفانه دست اندرکاران حکومتی تصمیم دارند یک انتخابات فرمایشی و کنترل شده را بدون حضور اصلاح طلبان برگزار کنند” نتیجه برگزاری انتخابات فرمایشی و بدون تحقق شروط اعلام شده از سوی اصلاح طلبان را سلب مشروعیت از انتخابات ارزیابی می کند و یادآور می شود: “بازتاب این چنین انتخاباتی در محافل بین المللی برای جمهوری اسلامی بسیار پر هزینه خواهد بود.”

گرامی مقدم معتقد است که در صورت حضور نیافتن اصلاح طلبان در انتخابات، اصولگرایان سنتی و حامیان رهبری به خوبی می دانند که جریان دولت از تجربه مهندسی انتخابات قبلی استفاده خواهد کرد و مجلس را به دست خواهد گرفت. وی این احتمال را مطرح می کند که فشار بر رئیس دولت افزایش یابد و او تا پای سؤال و یا حتی عدم کفایت پیش برود؛ اما خاطرنشان می کند که آنها نگران افشاگری های احمدی نژاد در صورت حذف او هستند و رئیس دولت نیز “پرونده های زیر بغل خود” را برگ های برنده ای برای جلوگیری از عدم کفایت، و نیز برای پیروزی در انتخابات مجلس نهم و همچنین پیروز شدن نامزد مورد علاقه خود در انتخابات ریاست جمهوری آینده می داند.

مشروح  گفت و گوی کلمه با سخنگوی حزب اعتماد ملی را در ادامه می خوانید:

سخنان اخیر هیلاری کلینتون درباره مسائل ایران و جنبش سبز، در فضای سیاسی واکنش های زیادی ایجاد کرد. برخی جریان های ضد نظام به تبلیغ ایده ی زمینه سازی برای حمله نظامی به کشور پرداختند؛ سبزها بر موضع استقلالی که کروبی و موسوی بارها تبیین کرده بودند، اصرار کردند، برخی رسانه های میانه رو محافظه کاران از موضع اعلام شده از سوی اصلاح طلبان مبنی بر جدا بودن اختلافات سیاسی داخلی از مطامع بیگانگان استقبال کردند و برخی تندروهای اقتدارگرا هم ناجوانمردانه و برخلاف سخنان صریح کلینتون، ادعا کردند که جنبش سبز به آمریکا وابسته بوده و هست، ولو مقامات آمریکایی صراحتا به آن اعتراف نکنند. ارزیابی اولیه شما از این سخنان چیست؟ و چرا این برداشت ها و واکنش های چندگانه ایجاد شدند؟

این تقسیم بندی دیدگاه هایی را که شما از اعلام مواضع جریانات مختلف ترسیم کرده اید، به خودی خود علت این اختلاف دیدگاه ها نیز در ذات هر یک مستتر است؛ به شکلی که می بینیم اصلاح طلبان بر مواضع اصلاح طلبانه خود پافشاری کرده و هرگونه مداخله خارجی را برخلاف امنیت ملی، استقلال کشور و خواست های برحق مردم ایران برای دمکراسی خواهی دانسته اند و از همین جهت جریان میانه رو و اصول گراهای سنتی به دلیل شناخت از پیشینه رقیب دیرینه خود، از مواضع اصلاح طلبان که بین مسائل داخلی و مطامع خارجی تفاوت قائل شده اند، حمایت کرده اند.

اما به نظر می رسد یک نوع اشتراکی میان مواضع گروه های ضد نظام و گروه های اقتدارگرا در داخل ایران به چشم می خورد، بدان معنی که به همان میزانی که گروه هایی از مداخله ی نظامی بیگانگان در کشور استقبال می کنند، تندروهای اقتدارگرا در ایران نیز از مواضع سبزها و اصلاح طلبان که به صراحت رد هرگونه درخواست کمک از خارج را اعلام کرده اند، عصبانی هستند؛ گویی این جریانات اقتدارگرا بی میل نیستند حیات خود را به یک رویارویی نظامی پیوند بزنند.

موضع واقعی جنبش سبز درباره حمایت خارجی از جنبش اعتراضی ملت ایران چه بوده است؟ آیا در این باره بین دولت ها با ملت ها، کشورها با نهادهای بین المللی، و حکومت ها با نهادهای مدنی و رسانه ها فرقی نباید گذاشت؟ برخی شرایط را با رویه امام خمینی در زمان شاه مقایسه کنند، برخی دیگر به تغییر مفهوم استقلال و یا جهانی شدن ارزشهایی نظیر دموکراسی و حقوق بشر اشاره می کنند و گروه دیگری از لزوم نظارت بیشتر بین المللی بر همه جوامع برای مراعات حقوق ابتدایی انسانی می گویند. به طور جزئی تر بگویید که از نظر شما جنبش سبز در این باره چه باید بکند؛ به خصوص با توجه به آشنایی تان با مواضع آقای کروبی، ایشان آیا قائل به بهره گیری از حمایت خارجی بودند؟

ببینید؛ رهبران جنبش سبز به طور یک شبه پیشگامان این جنبش نشده اند. یعنی آنها دارای سوابقی در جمهوری اسلامی هستند که نشان می دهد سال های طولانی را برای استقلال این کشور تلاش و فداکاری کرده اند و اساسا” هدف این دو رهبر جنبش، اصلاح امور در درون جمهوری اسلامی بوده است. آنها هرگز اعلام نکرده اند براندازند، که بتوان نیاز به مداخله دیگر دولت ها برای آنها متصور باشد. هر دوی آقایان موسوی و کروبی اعلام کرده اند که با اتکا به حمایت مردم خواهان اصلاحات هستند.

در شش سالی که از سال ۸۴ از نزدیک با آقای کروبی کار سیاسی را ادامه داده ام و سخنگوی حزب اعتماد ملی بوده ام، هرگز نشنیده ام و یا مشاهده نکرده ام ایشان حتی بعد از اتفاقات سال ۸۸ قائل به بهره گیری از حمایت خارجی بوده باشند، ضمن اینکه حتی تاکید می کردند ما بایستی به گونه ای مطالباتمان را پیگیری کنیم که برخی در خارج از آن سودجویی نکنند.

البته به طور قطع دنیای امروز با گذشته متفاوت شده. نهادها، سازمان ها، فعالیت ها و تعاریف مشترکی برای ساکنین کره زمین تعریف شده است که همگی در مسیر حمایت های جهانی از حقوق انسانی قرار گرفته اند. امروز زمان آن گذشته است که بگوییم چهار دیواری اختیاری؛ همچنان که جمهوری اسلامی در سی و سه سال گذشته همواره در مقاطعی که به حقوق مسلمانان اجحاف می شده است، معترض بوده و اعتراض خود را نیز اعمال کرده است. خوب نهادها و سازمان های بین المللی که برای خود وظایفی در جهت حفظ حقوق بشر قائل اند، وقتی که مشاهده می کنند با معترضین به نتایج یک انتخابات با شدیدترین روش ها برخورد می شود و به سرکوب این اعتراض ها می پردازند و مراجع قانونی نیز پیگیر شکایات دو نامزد معترض به نتیجه انتخابات نیستند و حکومت ضمن اینکه فضای سیاسی را کاملا مسدود می کنند، ده ها روزنامه نگار و فعال سیاسی را هم روانه زندان می کند، مسلما” آنها وظیفه خود می دانند با ابزارهایی که مجامع بین المللی در اختیار آنها قرار می دهد، از حقوق اجحاف شده ی هر ملیتی دفاع نمایند.

از چند ماه قبل، محورهایی از سوی آقای خاتمی و دیگر سران جریان اصلاح طلب به عنوان لوازم و شرایط انتخابات آزاد مطرح شد. چهار ماه به انتخابات مجلس مانده و ظاهرا امیدها برای تن دادن حکومت به آن موارد به یاس بدل شده است. این در حالی است که عقلای حاکمیت، خودشان هم خوب می دانند که حضور نیافتن اصلاح طلبان و شرکت نکردن بخش قابل توجهی از مردم در انتخابات، چه تبعات غیر قابل جبرانی برای کشور و نظام خواهد داشت. به اعتقاد شما به کدام سمت داریم می رویم؟ و راه های باقی مانده پیش روی جریانات منتقد وضع موجود کدام است؟

شروطی که اصلاح طلبان و فعالان جنبش سبز اعلام کردند، در حقیقت لوازم و ابزارهای ضروری حضور در یک انتخابات سالم است و اگر اصلاح طلبان بدون دستیابی به این حداقل های شروط خود در انتخابات حضور پیدا کنند، مسلما” از پیش بازنده این انتخابات خواهند بود. چون ضمن اینکه یک عقب نشینی از مواضع انتخابات سال ۸۸ محسوب می شود، قادر نخواهند بود دستاوردی برای حامیان خود در میان مردم داشته باشند و به همین دلیل صرفا” گرم کننده تنور انتخابات می شوند.

آن بخش از حاکمیت که شما آنها را عقلای حکومت می نامید، به خوبی واقف اند که در صورت عدم ارائه لیست از سوی اصلاح طلبان، چندین اتفاق اجتناب ناپذیر است:

۱ – مشروعیت انتخابات به شدت زیر سوال خواهد رفت، چون جمهوری اسلامی در این انتخابات جریانی را حذف کرده که از ابتدای انقلاب از نزدیک ترین یاران آیت الله خمینی بوده اند و سال ها وزیر و نماینده مجلس بوده و یا دیگر سوابق را در همراهی با جمهوری اسلامی در کارنامه خود داشته اند.

۲ – بازتاب این چنین انتخاباتی در محافل بین المللی برای جمهوری اسلامی بسیار پر هزینه خواهد بود.

۳ – وحدت میان اصول گرایان بی معنی خواهد شد.

۴ – جریان تندروی اصول گرا با در اختیار داشتن بخشداری ها، فرمانداری ها، استانداری ها و امکان توزیع پول نقد به بهانه ی توزیع یارانه ها و سهام، پیروزی در انتخابات مجلس را برای حامیان دولت قریب الوقوع خواهد کرد.

اما در خصوص بخش بعدی سؤال شما باید عرض کنم متاسفانه دست اندرکاران حکومتی تصمیم دارند یک انتخابات فرمایشی و کنترل شده را بدون حضور اصلاح طلبان برگزار کنند و در اختیار گرفتن مجلس نهم را با پرداخت هزینه های سنگین برنامه ریزی کرده اند. به همین دلیل تصور نمی کنم با وجود اینکه هیچ گونه روزنه ای برای شروط جریانات منتقد وجود ندارد، شاهد انگیزه ای برای حضور جریانات منتقد باقی مانده باشد.

گمان می کنم اصلاح طلبان هم دست روی دست نخواهند گذاشت و با اطلاع رسانی و آگاهی بخشی در لایه های مختلف جامعه، به دنبال تحقق مطالبات برحق ملت ایران خواهند بود.

اخیرا این تحلیل چند جا مطرح شده که شورای هماهنگی راه سبز امید نتوانسته به قدر کافی جای خالی آقایان موسوی و کروبی را برای جنبش سبز پر کند. شاید کسی هم از آن طرف اعتقاد داشته باشد که این شورا صرفا در مقام ایفای حداقل وظایف بوده و نه راهبری جنبش. اعتقاد شما چیست؟ این شورا چه کار می توانسته و قرار بوده بکند و تا چه حد موفق یا ضعیف ظاهر شده است؟ و همچنین به اعتقاد شما، در نقطه عطفی مثل انتخابات، با توجه به اینکه شرایط فعالیت رسمی و علنی و داخل کشور برای معترضان به وضع موجود به شدت محدود شده، آیا می توان نقش مؤثرتری برای این شورا قائل شد؟

برای اینکه ببینیم یک شورایی مثل شورای هماهنگی موفق بوده یا نه، ابتدا باید ببینیم این شورا چه وظایفی را تقبل کرده است. آیا شورا در صدد این بوده که در غیاب رهبران، خود رهبری جنبش سبز را به عهده بگیرد؟ و یا شورا در صدد این بوده که در جهت سامان دادن به نگرش های مختلف جنبش سبز گام هایی بردارد؟ و یا وظایف دیگر.

من صرفا” به عنوان یک فعال سیاسی می توانم بگویم شورای هماهنگی در اطلاع رسانی یعنی بازتاب دادن دیدگاه های داخل کشور خوب عمل کرده است و با وجود موانع اطلاع رسانی که حکومت ایجاد کرده، توانسته است اطلاع رسانی به بدنه خود را تداوم ببخشد. اما باورم این است که در برنامه ریزی برای فعال سازی جامعه، نقص وجود دارد و در صورتی می توان به نتیجه گیری از این شورا امید بست که این شورا بتواند با برنامه ریزی های دقیق جنبش را سرزنده و پر انگیزه حفظ نماید.

اخیرا رئیس ستاد انتخابات کشور گفته است که نهضت آزادی، مجاهدین انقلاب و جبهه مشارکت حق فعالیت انتخاباتی ندارند! به نظر شما معنای این سخن و هدف از آن چیست؟ آیا در این دو سال پس از انتخابات، دیگر احزاب حق فعالیت داشته اند؟ و آیا اساسا جایی برای فعالیت حزبی و سیاسی باقی گذاشته اند که حالا سه حزب را مستثنا می کنند؟ به نظر شما مفهوم اینگونه اظهارنظرها در آستانه انتخاباتی که اصلاح طلبان از قبل گفته اند با چنین وضعیتی در آن شرکت نمی کنند، چیست؟

تصمیم آنها این است که به طور کلی جریان اصلاح طلب نتواند به صورت تشکیلاتی و سازماندهی شده در قالب احزاب در انتخابات شرکت کند. به روش های مختلفی هم این سیاست را اجرا می کنند: برخی از جریانات مؤثر مثل مجاهدین و مشارکت را با دستاویز قانونی اجازه ی ورود نمی دهند؛ به برخی از احزاب مثل حزب اعتماد ملی را که دبیرکل آن در حبس خانگی است، اجازه ی تشکیل جلسه نیز به این حزب نمی دهند؛ و یا به مجمع نمایندگان ادوار اجازه ی تشکیل جلسه نمی دهند.

شما ببینید؛ حتی جریانات معتدل اصلاح طلب که هم اکنون ریاست دوره ای شورای هماهنگی گروه های اصلاح طلب را عهده دار شده اند، وقتی اعلام کردند که می خواهند همایش هم اندیشی برگزار کنند، دستگاهای امنیتی مانع از برگزاری این همایش شدند.

می توان اینگونه استنباد کرد که مفهوم اینگونه سخنان این است که می خواهند انتخاباتی را که قرار است فرمایشی برگزار گردد، کمی رنگ و لعاب دمکراتیک و آزاد به آن بدهند. به همین منظور در اظهارات علنی خود صرفا” سه حزب را ممنوع الورود به انتخابات می خوانند، اما در عمل به هیچ یک از احزاب اصلاح طلب اجازه ورود به انتخابات را نمی دهند.

ما در ماه ها و به ویژه هفته های اخیر شاهد بالا گرفتن دعوا بین جریان حامی احمدی نژاد و دیگر مدعیان اصولگرایی بوده ایم و به خصوص چالش بین مجلس و دولت به نحو چشمگیری بالا گرفته بود. اما یکباره در روزهای اخیر شاهد آن بودیم که نتیجه استیضاح وزیر اقتصاد یکباره و یک روزه تغییر کرد. سوال از احمدی نژاد هم که گفته می شد اعلام وصول شده، فعلا منتفی اعلام شده و همچنین استعفای علی مطهری نیز به سرعت مطرح و منتفی شد. موارد دیگری نیز حاکی از وقوع نوعی زد و بند بین دو جریان رقیب انتخاباتی درون جناح حاکم گفته می شود. تحلیل شما چیست؟ آیا توافقی کلی بر سر انتخابات صورت گرفته یا اساسا ممکن است صورت گیرد؟ یا آنکه این وضع نتیجه پرونده هایی است که می گویند زیر بغل احمدی نژاد است و آقای علی مطهری هم در نطق استعفای خودش به آنها اشاره کرده؟ اساسا با شناحت نزدیکی که از ساختار حاکمیت و شیوه تعامل نمایندگان مجلس با دولت و نهادهای دیگر دارید، چه تحلیلی از این بحث پرونده های زیر بغلی می توانید ارائه دهید؟

جریان اصول گرای سنتی و یا به تعبیر دیگر حامیان رهبری یقین دارند در صورتی که اصلاح طلبان در انتخابات حضور نیابند، آقای احمدی نژاد و حامیان وی با جدا کردن خط خود، با لیست های جداگانه ای در انتخابات حضور پیدا خواهند کرد و با بهره گیری از تجربه ی پیشین مهندسی انتخابات، نتایج انتخابات را به نفع خود یعنی حامیان دولت رقم خواهند زد. به همین دلیل گاهی فشار را آن قدر بر رئیس دولت افزایش می دهند که او را تا پای سؤال و یا عدم کفایت پیش می برند.

از طرف دیگر، آنها با آگاهی از قدرت افشاگری احمدی نژاد، بیم آن را دارند که هزینه ی پر مخاطره ای را در مقابل حذف احمدی نژاد پرداخت کنند. آقای احمدی نژاد با پرونده هایی که در زیر بغل خود دارد، اقدام به باج گیری سیاسی از حکومت می کند. او این پرونده ها را به منزله برگ های برنده ی خود برای جلوگیری از عدم کفایت، و نیز برای پیروزی در انتخابات مجلس نهم و همچنین پیروز شدن نامزد مورد علاقه خود در انتخابات ریاست جمهوری آینده می داند.