درد
کردستان عراق
با همه پرسی
استقلال
مداوا نمی شود
آریوبرزن
داریوش
قدرت
طلبی خاندان
بارزانی
درمنطقه
اقلیم کردستان
عراق،یکی
ازانگیزه های
اصلی حرکت بسوی
استقلال
وانجام
رفراندوم در
این منطقه
است. عامل
اثرگذار دیگر
پشتیبانی
ایالات متحده
و اسرائیل می
باشد که با
هدف درهم
شکستن موقعیت ژئوپولتیک
کنونی ایران
اجرائی می
شود.بارزانی ها
بدلائل عدیده
تاریخی خود را
مالک و صاحب
اختیار
کردستان عراق
می
دانند.وبهمین
دلیل است که
مسعود
بارزانی بی
اعتنا به
قانون اساسی
خود نوشته،
تمایلی ندارد
تا بعد از ۴ سال که
از اتمام دوره
ریاست جمهوری
اش گذشته است
به انجام
انتخابات
جدید تمکین
نماید. اکنون
مدت ۲
سال است که
پارلمان
اقلیم
کردستان
درفترت کامل
بسر می برد. احزاب
سیاسی
درمنطقه
اقلیم
کردستان عراق
دچار اختلاف
با یکدیگر
بوده و دولت
حتی ناتوان از
تامین
نیازمندی
مالی همه
نواحی این
منطقه است.
درمیان
نیروهای
پیشمرگه که
ارتش این بخش
از عراق محسوب
می شود، اختلاف
و چند دستگی
ایجاد شده
وگاه این
نیروها از
دستورات
حکومت مرکزی
اطاعت کامل
نمی کنند.
بنظر می
رسد که
برگذاری
رفراندوم
استقلال، مانند
همهپرسی
قانون اساسی
در ترکیه،
تنهابهانهای
برای در قدرت
ماندن
خانواده
بارزانی ها و
گامی به سوی
تداوم
دیکتاتوری
آنها است.
برخی از پژوهشگران
سیاسی براین
باورند که همه
پرسی دراقلیم
سرپوشی برای
بحران های
سیاسی موجود
است. زیرا
بااینکه
نیروهای داعش
(دولت اسلامی
عراق و شام)
اخیراً به سمت
غرب و جنوب
رانده شده
اند، اما
بازهم جایگاه
سیاسی و مالی
اقلیم بسیارمتزلزل
بنظر می رسد.
گفته شده که
مسعود بارزانی
فکر می کند که
انجام همه
پرسی در روز ۲۵
سپتامبریا ۳ مهرماه
امسال که هم
ازسوی دولت
مرکزی عراق و هم
از جانب
کشورهای
همسایه یعنی
ترکیه، ایران
و سوریه ،مورد
انتقاد
قرارگرفته
است را می تواند
بعنوان راه
حلی برای گشایش
دشواریهای
موجود مورد
بهره برداری
قرار دهد.
تردید
نباید داشت که
انجام این همه
پرسی تنها برای
باقی ماندن
مسعود و اعوان
وانصارش برسریر
قدرت به انجام
می رسد و دیگر
هیچ.
اماآنچه
اقلیم بدآن
نیاز مبرم
دارد انجام انتخابات
آزاد مجلس
قانون گزاری
است نه انجام
همه پرسی
استقلال. مدتی
است این تصور
غلط، از جمله
نزد مقامات
کاخ سفید، هم
وجود دارد که
کردستان عراق
همانی است که
پنج سال پیش و
قبل ازتولد
داعش بوده
است: یعنی یک
دموکراسی
موفق و صلح
آمیز و رو به
رشد که
درخواست
استقلالش از
عراق روز به
روز و بیش از
پیش نادیده گرفته
میشود.تمرکز
فعالیت
سیاسیون کرد
در عراق باید
برروی آشتی با
جناحهای رقیب
، ایجاد
همبستگی، پایهگذاردن
بنیادهای
اقتصادی و
سیاسی لازم
برای یک نظام
سیاسی
دموکراتیک
متمرکز گردد
نه پیشبرد طرح
همهپرسی
استقلال.
در اقلیم
کردستان
اقتصاد،
سیستم قضائی،
ارتش ملی و
مجلس قانون
گذاری وجود
موثری ندارند.
وتنها منبع
اقتصادی که با
آن بارزانی ها
قصد دارند یک
کشور رااداره
نمایند تنها
وجودیک خط
لوله نفت است
و
لاغیر.حاکمان
اقلیم چشم
براین واقعیت
بسته اند که
بافت سنتی
جامعه کردها
دراقلیم دراثر
شرایط تاریخی
اکنون و به
سرعت اجازه
تاسیس یک کشور
دمکراتیک را
به آنها
نخواهد داد.
این
منطقه باید
ابتداء به
مرور زمان به
مدرن سازی
جامعه
بپردازد تا
زمینه پیشبرد
پروسه دمکراسی
درآنجارفته
رفته فراهم
گردد. سردمداران
اقلیم
کردنشین
درشمال شرقی
کشور عراق لازم
است قبل از
انجام
رفراندوم به
انجام تدارکات
لازم و کافی
برای ایجاد
زیرساخت های مورد
نیاز یک جامعه
نوین
بیاندیشند
وسپس به مسئله
استقلال
بپردازند.
اعلام
استقلال از
سوی اقلیم
درصورت مثبت
بودن نتایج
رفراندوم
،دولت ترکیه
را به بحرانی
خواهد کشانید
که درانتها
سرنوشتی بهتر
از کشور
یوگسلاوی
سابق درانتظارش
نخواهد بود.
آیا با وجود
این شرایط دهشتناک
دولت ترکیه به
انجام این امر
رضایت خواهد
داد؟
ایران هم
به تبع این
رویداد با
مسائل پیچیده
امنیتی دست به
گریبان خواهد
شد. و از جانب
دیگرتجزیه
سوریه را
بسرعت کلید می
زند. آن چه
کردها برآن
اصرار می
ورزیدند
موفقیت در
تحقق
آرمانهای ملی
شان بود.
اماامروز با این
وجود، تحولات
موجود درکشور
عراق مطالبات کردها
را تا انجام
رفراندوم
برای استقلال
با وجود
اعتراض رسمی
سه کشور
همسایه به
ایده جدائی،
تکامل یافته
است. گویی که
می خواهند با
نئو
کانزرواتیوهای
آمریکائی و
طرفداران طرح خاورمیانه
جدید که به
طور اساسی بر
تجزیه و جدائی
مفهوم میهن در
کشورهای غرب
خاورمیانه پای
می فشارند، هم
صدا باشند.
احترام
به پارادایم
یکپارچگی
کشور که همه
عناصر مختلف
جامعه را در
خود جای داده
خویشکاری هر
قوم، طایفه و
عشیره ای است،
کردها هم باید
به کشوری که به
آنها این فرصت
تاریخی را
اعطاء کرده تا
دربحرانی
ترین شرایط
دراین کشور به
وضعیت فعلی شان
برسند
سپاسگزارباشند.
رویاروئی
آنها با دولت
عراق و
نیروهای حشد
الشعبی و
احزاب شیعی در
آینده و
مواجهه با
ایران و ترکیه
می تواند چگونگی
ناخوشایند
داخلی و
اقلیمی جدید
درآن منطقه
ایجاد کند که
نفعش به جیب
کشورهای خواهان
تجزیه
درخاورمیانه
خواهد
رسید.اگر فعالیت
های گسترده
کشور اسرائیل
در مناطق
کردنشین را به
ویژه از دوران
جنگ امریکا
علیه عراق در
نظر داشته
باشیم،
تحرکات مرموز
و خطرناکی را
مشاهده
خواهیم نمود
که آینده
خاورنزدیک را
به آتش دیگری
می کشاند
.بدین جهت
احساس می کنم که
پافشاری
کردها به
برگزاری
رفراندوم
نتایجی شوم و
خطرناک
بدنبال خواهد
داشت.که باید
از آن اجتناب
نمود. آن چه که
بارزانی قصد
دارد دراقلیم
به انجام
برساند،
بسیار دور از
آن خواسته
هائی است که
بنا برگفته
های جلال طالبانی:
" که ما می
خواهیم به
ویژگی های
نژادی و فرهنگی
مان در چارچوب
کشور عراق
احترام گذاشته
شود." قرار
دارد.اگر وعده
وعیدهای داده
شده به مسعود
بارزانی این
باشد که با
انجام انتخابات
آزاد و حصول
به استقلال
همه دردها و
رنجهای
کردستان عراق
به پایان
خواهد رسید. اوباید
بداند که
درمان این
دردها تنها
طرد قدرت
طلبی،تشخیص
به موقع
مشگلات سیاسی
اجتماعی و
برطرف ساختن
آنها و پای
نهادن
درایجاد وحدت
ملی و برطرف
ساختن سوء
تفاهمات
گذشته بین همه
طوائف برای
ایجاد سیاستی
فعال و پویا
درکردستان
عراق با روشن
بینی خواهد
بود.
rudaruish@gmail.com دوشنبه ۱۶ امرداد ۱٣۹۶ برابر ۷ اوت ۲۰۱۷