چرا
حمایت از
اعتراضات
مردمی مصر؟!
ح. امیری
جنبش اعتراضی
مردم مصر بی
شک مهمترین و
خبرسازترین
رویداد در
جریان جهان
است. تمامی
شبکه های
تلویزیونی،
متناسب با
استراتژی های
خبررسانی
خود، اخبار
مرتبط با این
تحولات را از
زاویه دلخواه
خود و البته
در صدر خبرهای
خود منتشر می
سازد.
در این میان
اما، موضع
گیری برخی
مقامات رسمی
ایران و رویکرد
صداوسیمای
جمهوری
اسلامی در
پوشش ویژهای که
به تحولات مصر
داده است،
سوالات مهمی
را در اذهان
فعالان سیاسی
و علاقمندان
به پیگیری خبرهای
تحولات مصر
ایجاد کرده
است.
چرا برخی
مقامات دولتی
برخلاف اصول
اولیه روابط
بین الملل به
حمایت آشکار
از معترضان
مصری در مقابل
حکومت مبارک
پراخته اند؟
چرا صدا و
سیما این چنین
گسترده به
پوشش خبرهای
اعتراضات
مردمی در مصر
می پردازد؟
هر پاسخی که
به سوالات فوق
داده شود باید
در چهارچوب
تحلیل ستاد
کودتا از تحولات
اخیر
خاورمیانه و
پیامدهای آن
در ایران
باشد. در واقع
پوشش خبری
گسترده صدا و
سیما از
تحولات
مصر،«خروجی
تحلیلی ستاد
کودتا در عرصه
تبلیغاتی» پس
از بررسی جنبش
اعتراضی مردم تونس
و سپس مصر است.
مسولان صدا و
سیما نه فقط
در بخش های
مختلف خبری که
حتی در ویژه برنامه
های عزاداری
به مناسبت
رحلت پیامبر اکرم(ص)
هم به پوشش
تصویری و خبری
این رویداد پرداختند
بگونه ای که
نگارنده این
نوشته تنها پوشش
خبری جنگ دوم
خلیج فارس را
قابل مقایسه
با آن در خاطر
دارد.
این در حالی
است که بطور
طبیعی انتظار
می رفت در پی
حوادث پس از
کودتای
انتخاباتی
سال گذشته
کشورمان و
اعتراضات
مردمی به روند
شکل گیری
حکومت
دیکتاتوری در
ایران که با
سرکوب شدیدی
همراه شد،
صداوسیما
موضعی
منفعلانه در
قبال
اعتراضات
مردمی به دیکتاتور
83 ساله مصر
داشته باشد و
این تحولات حتی
سهمی کمتر از
حادثه سقوط
هواپیمای
ایران ایر و
کشته شدن 80 نفر
از
هموطنانمان
که در بهترین
حالت به عنوان
دومین خبر مهم
در برنامه های
خبری صدا و
سیما منعکس
شد، داشته
باشد.
درتحلیل این
رویداد نیز
مانند اکثر
پدیده های
سیاسی دیگر
باید توجه
داشت که اثرات
آن در دو حوزه
داخلی( افکار
عمومی داخلی و
کنشگران
سیاسی) و
خارجی( بیشتر
کنشگران
سیاسی در عرصه
بین الملل)
قابل تفکیک
است. در واقع
سیاست گزاران
سعی در بهینه
سازی توامان
سیاست هایشان
درهر دو عرصه
داخلی و خارجی
دارند.
در عرصه داخلی
شاید بتوان
مهمترین هدف
این رویکرد
ستاد کودتا را
فضاسازی به
منظور جلوگیری
از الهام گیری
متقابل
رهبران،
کنشگران سیاسی
مخالف و
شهروندان
معترض از جنبش
اعتراضی مردم
خاورمیانه
بویژه مصر
دانست.
همچنانکه توجیه
توده های
سنتی- مذهبی
هوادار
حاکمیت فعلی نیز
در این رویکرد
امکان پذیر
خواهد بود.
بر اساس همین
هدف است که
«تحلیل گران
صدا و سیمایی»
اعتراضات
مردمی مصر را
در راستای
آرمانهای
انقلاب
اسلامی ایران
تبیین
کنند.تمامی
این به اصطلاح
تحلیل گران(
بخوانید
توجیه گران)
به اتفاق
پیروزی مردم
مصر را
دستاورد
سیاست صدور
انقلاب ایران
معرفی می
کنند.
اما شکی وجود
ندارد که از
هر منظری به
تحولات مصر
بنگریم، از
دید حاکمان
کنونی ایران
هر اعتراض
مردمی به حکوت
های خودکامه
در چهارگوشه
دنیا به خودی
خود منفی است
چرا که می
تواند منبعی
الهام بخش
برای معترضان
داخلی اش
باشد. لذا
باید برای
آگاهی از هدف
ستاد کودتا از
این پوشش وسیع
رسانه ای به
نعمق در اهداف
خارجی آن پرداخت.
هدفی ارزشمند
که بتواند
آثار زیانبار
این میزان
پوشش رسانه ای
اعتراضات بر
روی افکار عمومی
داخلی را برای
ستاد کودتا
توجیه نماید.
در واقع باید
مهمترین هدف
ستاد کودتا در
اجرای این
عملیات وسیع
روانی – رسانه
ای تاثیرگذاری
بر کنشگران
سیاسی موثر بر
تحولات سیاسی
در مصر دانست.
مدعای
نگارنده بر
این است که برخلاف
تبلیغات
ظاهری،
حاکمیت
دیکتاتوری ایران
تمام تلاش خود
را از طریق
ابزارهای در
اختیار برای
اثرگذاری بر
تحولات مصر و
جلوگیری از
فروپاشی
حکومت همسان
خود به
کارخواهدگرفت.
پیش از توضیح
بیشتر و به
منظور درک
بهتر دلایل
این مدعا بهتر
است که در
ابتدا شناخت
درستی به
اجمال از
موقعیت منطقه
ای مصر،
جایگاه مصر به
عنوان همسایه
ای عرب و
مسلمان در
تضمین امنیت
اسرائیل و به
تبع آن دلایل
اهمیت مصر در سیاست
آمریکا در
خاورمیانه،
نقش ارتش در
مصر و جایگاه
و سابقه اخوان
المسلمین در
آن کشور دست
یافت.
بدون شک
جلوگیری از
قدرت گرفتن
تندروهای مسلمان
مخالف
اسرائیل و
سرکوب شدید
آنها( اخوان المسلمین
) مهمترین
دلیل حمایت سی
ساله آمریکا از
حکومت
دیکتاتوری
مبارک است.
اخوان المسلمین
سازمانی است
که آزادی تمام
سرزمین های
عربی جزء یکی
از مهمترین
اهداف آن به
شمار می رود.
بر همین اساس
از مخالفان تاریخی
صلح اعراب و
به ویژه مصر
با اسرائیل به
شمار می
روند.همین
استراتژی
اخوان
المسلمین در
کنار سیاست
«اجتناب از
جدال های
مذهبی و فرقه
ای» در مقاطعی
موجب نزدیکی
این سازمان و
شیعیان تندرو
شده است. با
سرکوب شدید نیروهای
مذهبی تندرو
مخالف
اسرائیل به
ویژه اخوان
المسلمین
توسط مبارک
مهمترین
خواسته غرب
بویژه آمریکا
که همانا
تضمین امنیت
اسرائیل بود،
تامین می شد.
مهمترین
بازوی مبارک
در اجرای این
سیاست سرکوب
ارتش مصر بود
لذا طی سالیان
متمادی از کمک
های مالی و
نظامی آمریکا
برخوردار شده
است. ارتشی
منظم که طی
سالیان متمادی
امنیت حکومت
مبارک و در پی
آن امنیت در
مرزهای جنوبی
اسرائیل را در
پی داشته است.
امریکایی ها
به شدت از شکل
گیری تمایلات
اسلامگرایانه
ضد اسرائیلی
در ارتش مصر
بیم دارند. بر
همین اساس
سیاست بی طرفی
نسبی در منازعات
داخلی را به
منظور
جلوگیری از
شکل گیری این
تمایلات در
ارتش
خواستارشدند.
ارتش مصر بر همین
اساس طی
اطلاعیه ای
ضمن اعلام بی
طرفی در درگیریهای
اخیر مصر به
خواسته باراک
اوباما که
صراحت از
درخواست
آمریکا در این
زمینه سخن گفته
بود، جامه عمل
پوشاند. بدون
شک قرارگرفتن
ارتش در کنار
مبارک سبب بی
اعتباری ارتش
در افکار
عمومی مصر می
شد . برای کاخ
سفید مهمتر از
حکومت مبارک
یا به قدرت
رسیدن
البرادعی به
عنوان
رهبرمخالفان
حفظ اعتبار
ارتش در نزد
مصریان است.
صرفنظر از
مواضع رسانه
ای مبتنی بر
حقوق بشر از
سوی کاخ سفید
معضل اساسی
آنها این است
که هنوز مطمئن
نشده اند که سقوط
مبارک و به
قدرت رسیدن
البرادعی
امنیت اسرائیل
را تهدید می
نماید یا خیر؟
نگارنده معتقد
است به مجرد
حصول اطمینان
کاخ سفید از
تضمین امنیت
اسرائیل،
مبارک نیز به
سرنوشت بن علی
مبتلا خواهد
شد.
ستاد کودتا
نیز با شناخت
دقیق از این
وضعیت مبارک،
مخالفان و
قدرت تعین
کنندگی
آمریکا و عامل
موثر در تصمیم
گیری کاخ
سفید(تضمین
امنیت
اسرائیل) با
یک رویکرد تبلیغی-روانی
که هم اینک در
حال اجرای آن
است سعی در
تغیر معادلات
منطقه به نفع
رژیم دیکتاتوری
همسان خود
دارد. در صورت
موفقیت این
پروژه ستاد
کودتا به
خواسته اصلی و
پنهان خود که
همانا
استمرار رژیم
های
دیکتاتوری در
منطقه است دست
خواهندیافت.
لذا در تلاش
هستند تا با
پوشش وسیع
رسانه ای (به
نظر می رسد
ستاد کودتا از
جسارت لازم
برای اجرای
اقدامات عملی
در این زمینه
برخوردار
نیست) به
اهداف خود در
دو عرصه داخلی
و خارجی دست
یابند.
در داخل کشور
ستاد کودتا بر
این گمان است
که با اجرای
این پروژه
مخالفان
داخلی را نیز
آچمز کرده و
به حامیان خود
جلوه ای دیگر
از دستاوردهای
انقلاب
اسلامی را می
نمایانند و از
سوی دیگر در
عرصه بین
المللی با
حمایت از
معترضان مصری
خود را ذینفع
در تحولات مصر
نشان داده و با
بزرگ نمایی
خطر اخوان
المسلمین
آنان را برنده
جنبش اعتراضی
مردم مصر نشان
می دهند تا آمریکا
را وادار به
حمایت از
مبارک نمایند.
لازم به ذکر
است که ستاد
کودتا تا
انداره ای به
نتایج مورد
نظر خود رسیده
است و خبرنگار
بی بی سی
فارسی روز
چهارشنبه
گزارش داد که
شایع هایی
مبنی بر حضور
ایرانیان در
راهپیمایی های
مردم مصر در
سطح شهر قاهره
پخش شده است.
آنان سعی
دارند سقوط
مبارک را با
به قدرت رسیدن
اخوان
المسلمین، در
خطر افتادن
امنیت اسرائیل
و ناامنی در
منطقه مترادف
بگیرند.گمان
ستاد کودتا آن
است که به این
روش می تواند
آمریکا را
وادار به
حمایت از
مبارک و
جلوگیری از
پیروزی جنبش
اعتراضی مردم
مصر بر ضد
حکومت خودکامه
مبارک نماید.
همچنان که
مبارک طی سخنان
خود در روز
پنجشنبه دلیل
کناره نگرفتن
از قدرت را
نگرانی از
بروز آشوب و
هرج و مرج در
کشور اعلام می
کند تا بتواند
حمایت آمریکایی
ها رو به سوی
خود جلب کند.
برخلاف
تبلیغات وسیع
رسانه ای ستاد
کودتا خود به
خوبی می داند،
امواج اعتراض
های مردم خاورمیانه
بر علیه حکومت
های
دیکتاتوری از
جنبش سبزکشورمان
در سال گذشته
الهام گرفته
است.کودتاگران
واقفند امواج
جنبش اعتراضی
که هم اکنون
به کشورهایی
نظیر اردن،
یمن و حتی
سوریه رسیده
است دیر یا
زود این امواج
به مرزهای
ایران باز
خواهد گشت.
لذا از هر
اقدامی برای
شکست جنبش
آزادیخواهان
مردم مصر
فروگذار
نخواهند کرد
تا فرصت بیشتری
برای تداوم
حکومت خود
بخرند.
البته
ناکارآمدی
این روش ها در
عصر ارتباطات
و افزایش
آگاهی های ملی
بیش از پیش
واضح است.
دیری نخواهد
پایید که با
پیروزی مردم
مصر کودتاچیان
داخلی به
مانند همیشه
مجبور به
فرافکنی می شوند
و آمریکا و
اسرائیل را
عامل انحراف
قیام مردم مصر
معرفی می کنند
و البرادعی
رهبر کنونی
مخالف مبارک
را عامل
کشورهای غربی
معرفی کنند که
باعث انحراف
در انقلاب
مردم مصر شده
است. همچانکه
زمزمه های آن
از هم اکنون
شنیده می شود
آنجا که
سیداحمدخاتمی
در سخنانی در جمع
مردم بردسیر
گفته است
:"...غرب در آغاز
روزهای
پیروزی
انقلاب
اسلامی ما
امید داشت كه
از طریق دولت
موقت (و مرحوم
بازرگان) بتواند
آن چه را كه میخواهد،
از این انقلاب
به دست آورد،
آنچنان كه هماكنون
در مصر
البرادعی را
به صحنه آوردهاند...".