پنجشنبھ ۴ اسفند ١٣٩٠
بقای
نظام با حذف ولايت فقيه
http://www.roozonline.com/
بيژن صف سري
این روزھا یک روحانی نزدیک به محمدتقی مصباح یزدی، عضو بانفوذ مجلس خبرگان رھبری، خبر از نامه ای منصوب به آیت لله خامنه ای خطاب به مجلس خبرگان داده است که ضمن ایجاد موج خبری در رسانه ھای خارج از کشور، برخی با بی اعتنایی به دو پرسش برآمده از انتشار این خبر، به تفسير و تحليل آن پرداخته اند. به باور این قلم آنچه بيش از قلدری سيدعلی خامنه ای که در نامه به اعضای مجلس خبرگان به خوبی نمایاناست، چرایی پرسش از رھبری توسط جماعت ھميشه خاموش مجلس خبرگان وایضا دليل مطرح ساختن پاسخمکتوب رھبری به اعضای این مجلس، از سوی یکی از مریدان مصباح یزدی حائز اھميت است که در این نوشتار به این دو نکته خواھم پرداخت.
چرا اعضای خبرگان رھبری تن به پرسش از رھبری داده اند؟
بی شک با مرور بر سابقه مجلس خبرگان که در طول عمر سی و سه ساله خود غير از یکی دو بار، آن ھم درجلسات غير علنی نسبت به عملکردبرخی از نهاد ھای تحت امر رھبری، پرسش ھای سر بسته و غير شفافی را مطرح ساخته که ھمه آنها بی پاسخ یا با عتاب وخطاب و موعظه رھبری، به فراموشی سپرده شده، تا کنون ھمتی در انجام وظيفه شرعی و قانونی این خبرگان دینی دیده نشده است؛ خاصه به زیر سئوال بردن عملکرد شخص رھبری، در سابقه این نهاد نظارتی ھرگز وجود نداشته است. اما به یک باره مواجه شدن با اظهارات مکتوب رھبری به اعضای مجلس خبرگان، این پرسش را به ذھن متبادر می سازد که آیا براستی اعضای این نهاد نظارتی، چه ازنوع انتخابی و یا از نوع انتصابی، برای اولين باربه صرافت انجام وظيفه فراموش شده خود افتاده اند؟ و یا دست کم تنها برخی از آنهابا تحریک بعضی از ھمقطاران پرنفوذ خود در مسائل سياسی کشور، تن به ارتکاب چنين گناه عظيمی داده اندکه این چنين درنامه رھبری مورد خطاب قرار می گيرند؟ بی شک خوش باوری است اگر باور کنيم که طراحان پرسش از رھبری بعد از سال ھا لقمه گيری ازخوان قدرت و سکوت در برابر ھمه ظلم ھای روا داشته شده به ملت، امروز از سر ادای دین و جبران مافات با ریز شدن در اعمال فردی که خود در تحميل آن بر ملت نقش بسزایی داشته اند، او را به زیر سئوال برده و تصميم ھای بدور از عقلانيت وی را، خاصه در دوسال گذشته که منجر به طغيان ملت شد، مورد پرسش قرار داده اند. در واقع باید ترس از فروپاشی نظام را عامل مهم چنين حرکت دور از انتظار از این جمع ھميشه خاموش دانست چرا که بقای این خبرگان دین فروش در حفظ چنين نظامی تضمين می گردد. از این رو در شرایط امروز که ھمه نابسامانی ھا متوجه رھبری است، تن دادن به چنين ریسک و خطری به دور ازتصور نمی تواند باشد، و چه بسا برای حفظ نظام تن به تغيير مهمترین اصل درنظام ولایی یعنی حذف ولایت فقيه ھم می دھند. اگر چه در این تلاش اخير به رسم معمول، با پاسخ قلدرمابانه ی رھبری، ھمگی چون گذشته تن به سکوت داده ودر لاک خود فرو رفته و حتی با تائيد دوباره صلاحيت این دیکتاتوربعنوان فقيه واجد شرایط رھبری از شکر خوردنشان به ظاھر پشيمان شده اند اما این اولين گام در حفظ نظام وبقای جماعتی است که در صورت فرو پاشی نظام آنها ھم نيز نابود خواھند شد. طرفه آنکه دراین تلاش اگر چه ناموفق بوده اند اما دلخوش ازآنند که در روز مبادا اگر به خشم ملت گرفتار شوند ھمين یک بار شکر خوردن ھم بعنوان سند انجام وظيفه در کارنامه ننگين شان ثبت گردیده که باید گفت زھی خيال باطل.
چرا مکتوب رھبری از سوی عامل مصباح یزدی افشا می شود؟ بنا بر گفته رئيس موسسه تمدن و توسعه اسلامی و عضو ھيات علمی موسسه امام خمينی که تحت ریاست روحانی مقتدر مصباح یزدی اداره می شود، این اظهارات مکتوب شده رھبری، در اواخر دوره ریاست ھاشمی رفسنجانی بر مجلس خبرگان بوده است وعجبا از آن زمان تا به امروز ھيچ گروه و یا فردی، حتی مخالفان نظام به صرافت مطرح کردن این نامه و یا دست کم با چنين ابعاد گسترده ای نيفتاده بودند؛ اما اکنون دراین برھه از زمان که ریاست این جمع خبره دین فروش بر عهده محمدرضا مهدوی کنی، که بی تاثير از نفوذ مصباح یزدی نيست، این اظهارات تاریخی ولی امر مسلمين خطاب به علمای مجلس خبرگان با چنين ابعاد گسترد ه ای، آن ھم توسط یکی از نوچه ھای روحانی مقتدر(مصباح یزدی) منتشر می گردد. حال این پرسش مطرح است که با توجه به اختلافاتی که دردوسال گذشته بين اصول گرایان وجود دارد و در حال حاضردراوج این اختلافات قرار دارند تا بدانجا که حتی در انتخابات پيش رو قادربه پنهان کردن آن نبوده و عاقبت دردوگروه با دوليست مجزا، در انتخابات پيش رواعلام حضور می کنند، آیا این افشاگری و مطرح ساختن نامه رھبری به مجلس خبرگان، دررقابت وجنگ قدرت بين اصولگرایان تاثير گذار است؟ طرفه آنکه با تعمق در این ماجرا، زمزمه ی ایجاد نظام اسلامی بدون ولی وفقيه، که از بعداز آشکار شدن سر سپردگی احمدی نژاد به مصباح یزدی ازسوی حاميان این روحانی مقتدر و دانش آموختگان مدرسه حقانی در گوش ملت خوانده می شود، امروز رساتربه گوش می رسد و به باور ھا نزدیک تر می گردد. با چنين اوصافی و با درنظر داشتن مقاومت آیت لله خامنه ای در پاسخگویی به تنها نهاد نظارت کننده بر عملکرد رھبری، براحتی می توان این سيد بی بصيرت خراسانی را برای نجات نظام بعنوان تنها عامل مقصر نابسامانی ھا موجود، نشانه گرفت؛ ھمچنان که در یک سال گذشته انتشار نامه ھای انتقادی ازرھبری نظام خصوصا توسط فرماندھان سپاھی و افرادی که تا چندی پيش از حاميان جان بر کف رھبری محسوب می شدند، خواسته و ناخواسته درالقا این باور بين اقشارجامعه نقش موثری داشته اند. از این رو حذف ولایت فقيه ازصحنه قدرت آن ھم در شرایطی که موضوع عزل رھبری به دليل عدم پيش بينی در قانون، منتفی وامری محال و نشدنی است، تنها راه پيش رو برای منجيان نظام ولایی، کودتای خلق الساعه است؛ کودتایی که با آماده سازی نه تنها طرفداران نظام که می توان با به رخ کشيدن ھمه مشکلاتی که ھم اکنون گریبان ملت را گرفته، بسياری از اقشار جامعه را برای پذیرش آن آماده ساخت. شاید از ھمين رو ست که افشای نامه رھبری به مجلس خبرگان در جمع گروه انصار حزب لله انجام می گيرد که در صورت صحت این فرضيه و عينيت یافتن این تفکر، پاسخ به دو پرسش ذیل اھميت می یابد: 1 - آیا حذف ولی فقيه از صحنه قدرت نظام، آن ھم به وسيله کودتایی توسط گروھی از حاکميت فعلی، وسپس اعلام حکومت اسلامی بدون ولایت فقيه، قابل پذیرش ملت ایران خواھد بود؟ 2 - آیا در صورت اعلام حکومتی از دل این نظام، که بر خلاف نظام فعلی حاضر به محدود ساختن فعاليت ھای ھسته ای خود باشد، جامعه بين الملل اقدام به رفع تنگنا ھای امروزخواھد کرد وبا به رسميت شناختن این حکومت به ظاھر تغيير یافته از آن حمایت می کند؟ ميگویند برای فائق شدن بر دشمن ابتدا باید او را شناخت و بر آنچه می اندیشد پی برد؛ این گفته وقتی برای ایرانيان ملموس می گردد که باور کنيم نظام جمهوری اسلامی بر خلاف حکومت ھای فرو پاشيده در بهارعربی، برای حفظ بقای خود نه تنها از براه انداختن سيل خون معترضان خود ابایی ندارد بلکه حتی بخشی از حاکميت برای بقا و ماندگاری تن به حذف بنيادی ترین مبانی دراصول نظام ولایی، یعنی حذف اصل ولایت فقيه از ساختار نظام می دھند. آنچنانکه طی سی و دو سال گذشته باچهار رفرم بر بقای خود ادامه داده و امروزنيزدررھایی از تنگنا ھای موجود، گروھی از حاکميت نظام از ھم اکنون به جمهوری پنجم می اندیشند.__