نگاهی دیگر: 'تاریکخانه استبداد'

اکبر گنجی

روزنامه نگار و پژوهشگر

شیوه برخورد احمدی نژاد به هیچ وجه مشابه شیوه ی برخورد هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی با آیت الله خامنه ای نیست. آنان تابع رهبری بودند و این یکی سرکش است

یکم- طرح مسأله: نظام استبدادی، نظام متصلب/بسته است. "طبقه ی حاکمه" آن، از یک گروه بسته تشکیل می گردد. در رژیم گذشته آن را "هزار فامیل" می نامیدند. فرزندان این طبقه با یکدیگر ازدواج می کنند تا منابع کمیاب قدرت/ثروت/معرفت/منزلت اجتماعی در انحصار خودشان باقی بماند. اگر به نخبگان (الیت) جمهوری اسلامی نگریسته شود، همین حکم درباره ی آنان هم صادق است. در سه دهه ی گذشته، همه با هم فامیل شده و از طریق خون هم به یکدیگر متصل شده اند.

 

نظام استبدادی، قلمرو دولت/حکومت/زمامداری سیاسی را به تاریکخانه تبدیل می کند. تاریکخانه بهترین بستر رویش فساد است. به همین دلیل، رتبه جهانی فساد "نظام سلطانی فقیه سالار" بسیار بالاست و کشورهای فاسد نفتی منطقه خاورمیانه را پشت سر گذارده است: یعنی رتبه 146 در میان 178 کشور جهان در سال 2010. وقتی اقتصاد دولتی است، اتصال به دولت تنها راه ثروتمند شدن می شود. انحصار اطلاعات در تاریکخانه استبداد، قدرت/ثروت آور است. به عنوان مثال، می خواهند زمین های کشاورزی را به زمین مسکونی/تجاری تبدیل کنند. قبل از اعلان عمومی، خودشان (خودی ها) زمین ها را مفت می خرند، پس از تصویب و اعلان، خریدار خودی یک شبه ثروتمند می شود.

نزاع/جنگ بر سر منابع کمیاب قدرت/ثروت/معرفت/منزلت اجتماعی در نظام سلطانی در تاریکخانه صورت می گیرد. اما وقتی نوبت طرد/حذف یک گروه از خودیها فرا می رسد، باید فضای ذهنی جامعه را آماده کرد. حقیقت/افشاگری/دشنام/دروغ/تهمت؛ روش های آماده سازی ذهنیت اجتماعی برای فرایند حذف کم هزینه اند. کل سیستم (نظام سلطانی فقیه سالار) به لحاظ مالی فاسد است، اما همین سیستم فاسد، فساد های گروهی را که باید حذف شوند، افشا می کند.

فراماسونر، جاسوس، ساحر، جن گیر، رمال، مرتاض، همجنس گرا، مدفوع خور، دروغ گو، فاسد، منحرف نامیدن گروه احمدی نژاد، در همین چارچوب صورت می گیرد. برای طرد/حذف استفاده از دشنام ضروری است. به همین دلیل آیت الله مصباح یزدی گفته است: "این آشغال ها هیچ کاری نمی توانند بکنند"[1].

آری "آشغال" نامیدن گروه احمدی نژاد نوعی دشنام دادن به آنهاست، اما، با "آشغال ها" چه باید کرد؟ روشن است: آشغال ها را بیرون- به سطل زباله- می ریزند. در فرایند حذف، ابتدأ باید از گروهی که قرار است نابود شوند "انسانیت زدایی" کرد. آنها مثل ما نیستند. یعنی، آنها انسان نیستند. آنها "آشغال" هستند. "آشغال ها" را باید سوزاند. خیال نکنید که این مدعیات تئوری/فلسفه بافی است. نازی ها با یهودی ها همین کار را کردند. ابتدأ از آنها "انسانیت زدایی" کردند و آنان را "آشغال" قلمداد کردند تا راه سوزاندنشان در آشویتس فراهم گردد.

در این فرایند، اندکی از اخبار تاریکخانه استبداد برون ریخته و نوری بر زوایایی از آن تابیده می شود. بخشی از این ماجرا آگاهانه و به منظور زدن گروه مورد نظر صورت می گیرد، اما بخش دیگری از آن حاصل نآن محصول نشت اطلاعات است. صحنه، عرصه ی خبررسانی/افشاگری و تکذیب اخبار است. این کنش و واکنش، پیامدهای بسیاری دارد. نور افشانی بر تاریکخانه ی "نظام سلطانی فقیه سالار" موجب با "لباس زیر" یا "عریان" دیدن زمامداران سیاسی می شود. هزینه این عمل بسیار زیاد است و به همین دلیل بعضاً خبرهایی تکذیب می شود. از این جهت باید به استقبال این تئاتر رفت.

در این مقاله مواردی را برجسته خواهیم کرد. از طریق این موارد مردم/تحلیل گران/ دموکراسی خواهان به برخی از اتاق های تاریکخانه ی استبداد راه می یابند.

دوم- سخنان آقا تهرانی: حجت الاسلام آقا تهرانی- استاد اخلاق دولت احمدی نژاد و نماینده مجلس شورای اسلامی- بعد از قهر احمدی نژاد، در منزل رئیس جمهور با وی دیدار می کرد. آقا تهرانی می گوید در آن دیدار احمدی نژاد به وی گفته است:

"بالاخره وزیر از اختیارات من هست یا نه؟ من به هر دلیلی عزل و نصب می کنم، خوب یا بد! نمایندگان مجلس حق دخالت ندارند. این انتخاب من است. خواه درست یا غلط، من این کار را کردم؛ بله حضرت آقا هم باید نظرشان را بدهند، رای ایشان هم، مصاب است و باید عنایت شود. آقا یا موافق است یا مخالف؛ اگر موافق باشند که هیچ و اگر مخالفت کردند وظیفه ی من چیست؟ بنده صریحا خدمت آقا عرض کردم: اگر بدانم نظر شما هست که باشد ولی من نمی توانم با او کار کنم آیا حق انتقاد و گفتن را دارم؟ ایشان فرمودند: بله حق دارید. عرض کردم آیا اجازه دارم اگر نتوانستم، حتی استعفا دهم؟ فرمودند: خواستید می توانید. خب یک زمانی به من دادند تا فکر کنم؛ تا آن زمان یا استعفا می دهم یا می پذیرم آنچه را رهبری تدبیر کنند. این ضد ولایت فقیه می شود"[2].

پس از ایراد این سخنرانی و نقل آن توسط همه سایت های اصول گرا، پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری طی اطلاعیه ای به شرح زیر سخنان آقا تهرانی را تکذیب کرد:

"به دنبال درج خبری نادرست و خلاف واقع با عنوان "مهلت رهبر انقلاب به احمدی نژاد" در برخی از سايت های خبری از زبان حجت الاسلام آقا تهرانی به نقل از دكتر احمدی نژاد، بدين وسيله ضمن تكذيب اين خبر، از كليه رسانه ها درخواست می شود از انتشار هرگونه خبر غير رسمی در خصوص رييس محترم جمهور خودداری كنند".

 

احمدی نژاد گمان می کند اختلافات فکری اش با اصول گرایان از یک سو، و ایستادگی اش در برابر رهبری از سوی دیگر، باعث افزایش پایگاه اجتماعی اش در میان مردم شده است

در تکذیبیه ی ریاست جمهوری، فقط تعیین "مهلت" برای استعفأ تکذیب شده است. ممکن است آیت الله خامنه ای برای او مهلتی تعیین نکرده باشد، اما شواهد و قرائن بعدی نشان می دهد که احمدی نژاد تا مرز استعفأ پیش رفته بود.

سوم- سخنان باهنر: محمد رضا باهنر- نایب رئیس مجلس شورای اسلامی- طی یک سخنرانی دو خبر زیر را به اطلاع عموم می رساند:

1-3- تهدید احمدی نژاد به استعفأ: "اتفاقات اخیر دولت و عدم پذیرش وزیر اطلاعات و قهر و مسایلی از این قبیل خیلی خوب نبود. خیلی ها تحلیل کردند که این مسئله برنامه ریزی شده و پیش بینی شده بود. از نظر ما در خصوص اصل عمل یک کار از قبل برنامه ریزی شده بود ولی زمان وقوع یک حادثه بود. اتفاق نامیمون و نامبارکی بود و ده، پانزده روز هم طول کشید ولی آقای رییس جمهور پذیرفتند که آقای مصلحی با حکم رهبری در وزارت اطلاعات باقی بمانند و آقای احمدی نژاد هم که کار را تا استعفا جلو برده بودند در جمع بندی نهایی به این نتیجه رسیدند که در ریاست جمهوری باقی بمانند. الان برداشت ما این است که آقا باز هم علاقمند هستند که این دولت تا پایان دوره قانونی کارش را با آرامش ادامه بدهد و به صورت طبیعی عمر دولت دهم به پایان برسد. البته قبلش برداشت ما این بود که آقا حاضر است خیلی هزینه ها داده شود و دولت دهم کارش را پایان دهد ولی دیدیم که آقا حاضر اند اتفاق غیرمعمول نیافتد و دولت فعلی به کارش ادامه دهد"[3].

مهمترین خبر این بند که به اطلاع عموم- خصوصاً نیروهای اصول گرا- رسانده می شود خبر استعفأ نیست،بلکه اعلان این خبر است که تا پیش از مسأله ی عزل وزیر اطلاعات ولی فقیه حاضر بود "خیلی هزینه ها داده شود تا دولت احمدی نژاد کارش را پایان برد"، اما آن شیوه پایان یافت و دیگر نه تنها از آن خبرها نیست، بلکه دوران حسابرسی فرا رسیده است.

2-3- ایستادن احمدی نژاد در برابر رهبری: "آقای میرکاظمی وزیر نفت سعی می کرد علاوه بر هماهنگی با رییس جمهور با برخی مقامات بلند پایه [آیت الله خامنه ای] هم هماهنگ باشد ... در رابطه با اینکه این ادغام ها چگونه باید انجام شود و آیا دولت می تواند وزارت خانه جدید تشکیل دهد بحث هایی بود که ما از شورای نگهبان که تنها مرجع تفسیر قانون اساسی است، تقاضای تفسیر کردیم. رای شورای نگهبان هم گفت که باید وزارت خانه جدید به تصویب مجلس برسد و اگر وزیری برای وزارت خانه های قبلی رای اعتماد گرفت اکتفا نمی کند تا برای وزارت خانه جدید انتخاب شود. ولی باز هم بحث بود تا اینکه با دعوت خود مقام معظم رهبری جلسه ای با حضور سران سه قوه تشکیل شد. در این جلسه بحث تفسیر شورای نگهبان مطرح شد. جلسه دو، سه ساعته ای برگزار شد. برخی از بخش های جلسه دلگیر کننده بود. آقای احمدی نژاد بحث شان ایراد به تفسیر شورای نگهبان بود که آقا می فرماید تفسیر شورای نگهبان حرف آخر و لازم الاجرا و باید تبعیت شود. آقا گفت اگر هم بحثی شود تاثیری در نتیجه ندارد و نظر شورای نگهبان لازم الاتباع است. همچنین رییس جمهور اعلام کرد که آیا این، حکم حکومتی است و آقا فرمود این جلسه، جلسه حکومتی است زیرا یکی از وظایف رهبری تنظیم روابط قوا است ولی این نظر، نظر قانون است نه حکم حکومتی"[4].

 

گمان فقیهان این است که با متهم کردن تیم احمدی نژاد به بی دینی، زمینه زدن آنان مهیا خواهد شد

احمدی نژاد چند وزارتخانه را در هم ادغام کرد. مجلس و شورای نگهبان در برابر او ایستادند. در جلسه ی سران قوا با رهبری هم او نظر آنان را نپذیرفته و از ولی فقیه می پرسد که آیا این هم حکم حکومتی دیگری است؟ رهبری جلسه را حکومتی به شمار آورده، اما نظریه را قانون اعلان می کند. احمدی نژاد پس از آن جلسه نیز زیر بار حکم آنها نمی رود و همچنان سرپرست وزارت نفت باقی می ماند. پس از این که مجلس موضوع را به عنوان شکایت به قوه ی قضائیه ارجاع داد، رئیس جمهور در 12/3/90 علی آبادی را به عنوان سرپرست وزارت نفت معرفی کرد.

چهارم- سخنان آیت الله نمازی: آيت الله عبدالنبی نمازی- نماينده ولی فقيه و امام جمعه کاشان، عضو مجلس خبرگان رهبری، دادستان پیشین کل کشور - طی یک سخنرانی اخبار زیر را به اطلاع طلاب رساند تا آنها هم به اطلاع مردم برسانند:

1-4- درخواست فرمانده کل سپاه از رهبری: به گفته وی، سرلشکر جعفری- فرمانده کل سپاه- از آیت الله خامنه ای درخواست می کند که سپاه همه ی اعضای "جریان انحرافی" را بازداشت کند.اما آیت الله خامنه ای می گوید شخص احمدی نژاد را باید از بقیه جدا کرد.

2-4- فرمان آیت الله خامنه ای به فرمانده کل سپاه: "آقای سرلشگر جعفری فرمانده کل سپاه رفتند خدمت مقام معظم رهبری و گفتند اجازه بدهید ایشان را بگیریم کل غائله حل می شود حالا نهایتاً چند روزی بعضی ها اظهار نگرانی خواهند کرد و تمام خواهد شد. آقا ظاهراً هنوز به این نتیجه نرسیدند ولی فرمودند همه عوامل را دستگیر کنید کسانی که نیروهای عملیاتی این طرح هستند آقا فرمودند با قوت بازجویی کنید و بررسی کنید اما حساب رئیس جمهور را جدا کنید"[5].

3-4- تکذیب دفتر رهبری: دفتر آیت الله خامنه ای به سرعت مدعای آیت الله نمازی را به شرح زیر تکذیب کرد:

"با توجه به برخی اظهارات درخصوص تدابير و بيانات و مواضع مقام معظّم رهبری مدظلّه‌العالی كه حاوی مطالب خلاف واقع بوده و از راه‌های غير موثق و غير‌مستند در اختيار گويندگان آنها قرار گرفته است، ضمن تحذير آقايان محترم از نقل اين قبيل مطالب بی‌اساس، مؤكداً يادآوری می‌شود كه اخبار مربوط به معظّم له صرفاً از مجاری رسمی انتشار می‌يابد و از رسانه‌ها (خبرگزاری‌ها، مطبوعات و سايت‌ها و …) انتظار می رود از درج مطالبی كه به شيوه‌های ديگر منتشر می‌شود، جداً خودداری كنند"[6].

4-4- تکذیب سپاه پاسداران: سپاه پاسداران هم مدعای نمازی را تکذیب کرد و گفت: "مطلب منتشره اخير صحت نداشته است و تكذيب می گردد"[7].

5-4- حقیقت چیست: وقتی از وزیر اطلاعات درباره بازداشت اعضای "گروه انحرافی" سئوال کردند، گفته بود ما در جریان قرار نداریم، از آنها که بازداشت کرده اند بپرسید. همه متهمان توسط سپاه بازداشت شده اند. سپاه پاسداران تحت امر مستقیم آیت الله خامنه ای است و بدون دستور/مجوز رهبری سپاه قادر به بازداشت غیر نظامیان نیست. بدین ترتیب، مدعای آیت الله نمازی نمی تواند کاذب باشد. پاسخ علنی آیت الله نمازی در نماز جمعه ی 13/3/90 کاشان نیز موید این مدعاست. او گفته است:

"بنده از هر دو اطلاعيه گلايه دارم. هم اطلاعيه ی روابط عمومی سپاه و هم دفتر مقام معظم رهبری منتهی در اطلاعيه ی سپاه تعبير نادرستی استفاده شده بود. بنده به اين آقايان می گويم که مواظب باشيد شما فقيه نيستيد و تنها مقلد می باشيد. واژه تکذيب يعنی دروغ، دروغ را نسبت به يک فقيه می دهيد و اين بار حقوقی و فقهی دارد. تکذيب گناه کبيره است اگر مطابق با واقع نباشد و کسی که گفته است از نظر شرعی هشتاد ضربه شلاق دارد...کسی که تنها يک پاسدار است در حريم يک فقيه وارد می شود؟! کسی که پنجاه سال در اسلام زحمت کشيده است...شما کجا بوديد؟ اين گونه وارد حريم يک فقيه و خدمتگزار که هميشه در خط مقدم بوده است وارد می شويد...بنده گلايه دارم و شکايت اين آقايان را انشاءالله بعد از سالگرد ارتحال حضرت امام خدمت مقام معظم رهبری خواهم کرد. گلايه دفتر را هم خدمت آقا عرض خواهم کرد. هرچند برخی آقايان تماس گرفته و گفتند منظور شما نبوديد و قضيه چيز ديگری بوده است ولی مردم آنچه منعکس شده را می بينند. کاری به نيت شما ندارند. اميدوارم اين مطلب برای آقايانی که از شهرهای مختلف قم، اصفهان، تهران تماس گرفتند، مشخص شده باشد. انشاءالله در آينده گزارش مسئله و گلايه را محضر مقام معظم رهبری خواهم داد"[8].

6-4- کاهش آرأ در اثر حمایت رهبری: مدعای دیگر آیت الله نمازی این بود که احمدی نژاد گفته، در اثر حمایت آیت الله خامنه ای شش میلیون از آرای او در انتخابات ریاست جمهوری 88 کاسته شده است:

"اشتباه اینها و شخص رئیس جمهور این است که فکر می کنند آراء 24 میلیونی مال خودشان است و حتی در جلسه ای گفته بوده است که شش میلیون از آراء من به خاطر حمایت آقا کم شده است و الا آراء من سی میلیون بوده است"[9].

7-4- تکذیب ریاست جمهوری: دفتر محمود احمدی نژاد این مدعای آیت الله نمازی را به شرح زیر تکذیب کرد:

"در پی تحركات يك جريان سياسی- رسانه‌ای عليه دولت خدمتگزار و ايراد اتهاماتی از قبيل ارتباطات رازآلود، فساد سياسی، اقتصادی و اعتقادی، سازماندهی فعاليت‌های انتخاباتی و بسياری ديگر از مطالب موهن و تأسف‌برانگيز، اخيراً سخنان دروغی درباره تأثير برخی از بزرگان كشور در كاهش آرای رييس‌جمهور محترم را به ايشان نسبت داده‌اند. مركز ارتباطات، اطلاعات و تبليغات رياست جمهوری ضمن تكذيب اين مطالب بی‌اساس منتشره، پيگرد حقوقی عوامل توليد و انتشار گزارش‌های دروغ، داستان‌سرايی‌های تخريبی عليه دولت و شخص رييس‌جمهور را وظيفه خود می‌داند. به نظر می ‌رسد عده‌ای برای چنگ‌اندازی به قدرت، همه مرزهای اعتقادی و اخلاقی را زير پا می ‌گذارند و با جعل خبر، تهمت، افترا و دروغ‌پردازی به فهم و شخصيت ملت توهين می‌نمايند"[10].

پس از علنی شدن نزاع کنونی، چهره های شاخص اصول گرا بارها اعلان کرده اند که احمدی نژاد گفته، آرای 25 میلیونی وی در انتخابات 22/3/88، اینک به 35 میلیون رأی افزایش یافته است. به عنوان نمونه حجت الاسلام مصباحی مقدم گفته است:

"گفت​وگوهایی هم که رئیس​جمهور در مدت دورکاریش با برخی افراد داشته نیز گفته است که "من الان 35 میلیون رای دارم"! یعنی 10 میلیون از آرای مخالفان هم به آرای ایشان اضافه شده است"[11].

احمدی نژاد تاکنون این مدعا را رد نکرده و فقط مدعای کاهش آرایش- در اثر حمایت رهبری- را تکذیب می کند. بنابراین، احمدی نژاد گمان می کند اختلافات فکری اش با اصول گرایان از یک سو، و ایستادگی اش در برابر رهبری از سوی دیگر، باعث افزایش پایگاه اجتماعی اش در میان مردم شده است.

8-4- جزئیات عزل و ابقای وزیر اطلاعات: آیت الله نمازی جزئیات پشت پرده عزل نصب وزیر اطلاعات، راه ندادن او به کابینه پس از ابقای وی از سوی آیت الله خامنه ای، و ایستادگی احمدی نژاد در این ماجرا تا آخر در مقابل ولی فقیه را به شرح زیر گزارش کرده است:

 

آیت الله خامنه ای شخصاً مدیریت مقابله با تیم احمدی نژاد را بر عهده دارد

"در قضیه وزیر اطلاعات، وزیر گزارشاتی داده بود خدمت آقا که اینها [جریان انحرافی] چه کسانی هستند و قصدشان چیست و تنها راه را در برکناری وزیر دیده بودند و آقا متوجه بود و این قضیه از شش ماه قبل گزارش شده بود به آقا که به فریاد اطلاعات برسید که این ها در حال توطئه هستند اگر خاطرتان باشد چهار پنج ماه قبل آقا خودشان رفتند وزارت اطلاعات که به دنبال همین گزارش بود. آقای مصلحی یک جلسه داخل سازمانی تشکیل داده بود و برای کادر اطلاعات مطالبی را گفته بود و یک آقایی به نام عبداللهی که رئیس ستاد اطلاعات بوده در صحبت ها پارازیت ایجاد می کرده که نه آقا اینجوری نیست و وزیر اطلاعات بعد از جلسه حکم عزل ایشان را صادر می کند. این هم عنصر نفوذی دفتر رئیس جمهور بوده است. بعد از این آقای رئیس جمهور آقای مصلحی را احضار می کند که چرا ایشان را بدون هماهنگی من برداشتی؟! آقای مصلحی می گوید که من وزیرم و این شخص کارمند من می باشد و رئیس جمهور هم می گوید که شما یا استعفا بدهید یا من عزلتان می کنم و آقای مصلحی هم استعفا می دهد. خبر که به آقا می رسد ایشان آن حکم را صادر می کند. البته قبل از حکم به خاطر این که مسئله رسانه ای نشود شخصاً در چند سطر خطاب به رئیس جمهور می نویسند که آقای مصلحی باید در جای خودش ابقا بشود و خود آقا هم این نوشته را که دست نویس بوده در پاکت گذاشته و در پاکت را می چسبانند و یکی از اعضای دفتر به دست رئیس جمهور می رساند. رئیس جمهور می پرسد که نامه چیست؟ اظهار بی اطلاعی می کنند و وقتی نامه را باز می کنند می خوانند و می گویند: خب این مسئله که تمام شده است! گزارش را که به آقا می دهند آقا مطلع می شوند و حکم را صادر می کنند. در اولین جلسه ای که هیئت دولت در کردستان بودند آقای مصلحی شرکت نمی کنند. در اولین جلسه در تهران آقای مصلحی با مشورت دفتر [رهبری] به قم سفر می کنند ولی در جلسه دوم هیئت دولت شرکت می کنند. رئیس جمهور که وارد جلسه می شود به احترام آقای حائری که درس اخلاق گفتند چند دقیقه ای می نشیند و بعد با اجازه ی آقای حائری جلسه را ترک می کند و از طریق یکی از اعضای دفتر آقای مصلحی را صدا می کنند و می پرسد که شما چرا شرکت کردید؟ آقای مصلحی می گوید دستور آقاست. رئیس جمهور می گوید شما به مسائل بین من و آقا کاری نداشته باشید و خودتان را درگیر این مقوله نکنید. آقای مصلحی از جلسه ی هیئت دولت خارج می شود و در نهایت خبر به آقا می رسد و آقا محکم می گویند که آقای مصلحی حتماً باید در جای خوشان باشند و به همین دلیل مشایی گفته بود که ما احتمال نمی دادیم که آقا این قدر محکم بمانند و آقا هم که گفته بودند من تا آخر پای این مسئله می ایستم منتها با حفظ آرامش کشور در حالی که اوضاع منطقه مانند مصر و لیبی و بحرین و عربستان به این صورت است باید طوری رفتار کرد که هم این فتنه مهار و کنترل بشود توسط وزارت اطلاعات و دستگاه قضایی، و هم آرامش کشور پابرجا باشد"[12].

این شیوه برخورد احمدی نژاد به هیچ وجه مشابه شیوه ی برخورد هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی با آیت الله خامنه ای نیست. آنان تابع رهبری بودند و این یکی سرکش است.

پنجم- سخنان ذوالنور: مجتبی ذوالنور- جانشين نماينده ی ولی‌فقيه در سپاه پاسداران- در مصاحبه با خبرگزاری فارس ضمن تأیید قهر احمدی نژاد از تماس حدود دویست تن را زمامداران کشور با او در طی آن مدت خبر داده و گفته است:

"نظام تمام تلاش خود را انجام داد كه خانه نشينی رئيس جمهور به انظار عمومی كشيده نشود و لذا قهر وی مخفی شد و مسئولان با خويشتن داری اظهار نظر نكردند اما وقتی موضوع به رسانه‌ها كشيده شد موضع‌گيری‌ها در قبال آن طبيعی بود؛ چرا كه ديگر كتمان شدن آن قابل توجيه نبود. در 11 روزی كه رئيس جمهور در محل كار خود حاضر نبود، حدود 200 نفر از شخصيت‌های نظام به صورت حضوری يا تلفنی ناصحانه و دلسوزانه با احمدی‌نژاد صحبت كردند...احمدی ‌نژاد بعد از 11 روز سعی كرد با چسب و وصله مشكل را درست كند و بگويد هيچ تقابلی وجود ندارد و ديگران در فهم خود اشتباه كرده‌اند...اين جريان و برخی از شخصيت‌های رأس آن به‌ شدت به رئيس‌جمهور گره خورده‌اند اما اميدواريم كه اين گره گسيخته شود. جدايی جريان انحرافی از رئيس‌جمهور در حال حاضر سخت است اما زمانی می‌توان آن را باور كرد كه رأس جريان فتنه توسط رئيس‌جمهور كنار زده شود...مقام معظم رهبری، مراجع عظام تقليد و دلسوزان انقلاب به صورت علنی و پنهانی درخصوص جريان انحرافی و شخص مشايی اظهار نظر كردند اما آنچه به جايی نمی ‌رسد فرياد است بنابراين هيچ يك از آن صحبت‌ها تاثير گذار نبود"[13].

ششم- حوادث ماه رجب: طی ماه گذشته سایت های اصول گرا اخبار زیادی به نقل از اسفندیار رحیم مشایی درباره اتفاقاتی که قرار است در ماه رجب بیفتند، منتشر کردند. دفتر احمدی نژاد در اطلاعیه‌ای انتساب این گونه اخبار به رییس دفترش را تكذیب و اعلام كرد:

"در كنار سلسله اتهامات نادرست و ناروایی كه این روزها به رییس دفتر رییس‌جمهور نسبت داده می‌شود، انتساب شایعه‌ای در خصوص اول ماه مبارك رجب و حوادث بعدی بیش از سایر اتهامات مضحك و درعین‌حال تأسف بر‌انگیز است. بدینوسیله ضمن تكذیب این داستان‌سرایی‌ها و حاشیه‌سازی‌های بی‌مورد برای دولت خدمتگزار، همگان را به رعایت حریم اخلاق و تقوای الهی دعوت می‌نماید".

 

هدف تأمین سلطه ی یک صنف- صنف فقیهان- است. احمدی نژاد و یارانش نباید به طور مستقیم به موجودات رازآلود مرتبط شوند

هفتم- عدم اختصاص بودجه وعده های سفر رهبری به قم: آیت الله خامنه ای به هر استان یا شهری سفر می کند، وعده های زیادی طی آن سفر داده می شود که تحت عنوان مصوبات باید به اجرا در آیند. علی بنایی- نماینده ی قم در مجلس شورای اسلامی- اخیراً درباره ی عدم اختصاص بودجه ی وعده های سفر آیت الله خامنه ای به شهر قم گفته است:

"در سفر رهبر معظم انقلاب به قم 1400 میلیارد تومان اختصاص یافت که اگر طی سه سال این بودجه تأمین شود باید سالانه 390 میلیارد تومان اختصاص یابد اما برای سال 90 چه مقدار بودجه اختصاص یافته است؟ حداقل 19 مورد نیاز ماده 32 بود که بنده از معاون راهبردی رئیس جمهور مجوز آن را گرفتم ولی تنها دو مورد اعمال شده است و بقیه موارد قطعا اعمال نشده و این نشان می‌دهد اعتبارات سفر رهبری تخصیص نیافته است. ما فقط سال 91 و 92 را فرصت برای اخذ این اعتبارات داریم و آیا دولت در این دو سال 1400 میلیارد به استان قم اختصاص می دهد. آنچه مسلم است به علت عدم اختصاص بودجه سفر مقام معظم رهبری در حق مردم قم اجحاف شده است"[14].

هشتم- تشکیل جلسه سران برای عزل احمدی نژاد: سایت آینده متعلق به گروه هاشمی رفسنجانی ادعا می کند که احمدی نژاد گفته است سران قوا با حضور آیت الله خامنه ای برای عزل وی تشکیل جلسه داده اند. این خبر به گوش آیت الله خامنه ای رسیده و او بسیار ناراحت شده است. می نویسد:

"اظهارات بی اساس یكی از مقامات اجرایی [احمدی نژاد] كه نه تنها درصدد اصلاحش برنیامده كه بارها در محافل مختلف برآن افزوده، موجب نارضایتی مقامات عالی رتبه نظام [آیت الله خامنه ای] و دلسوزان كشور شده است. این مقام در هفته های اخیر در برخی محافل اظهار داشته است كه رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام و روسای قوه مقننه و قضاییه جلساتی را برای هماهنگی جهت عزل وی برگزار كرده اند. مقام مذكور در برخی از اظهارات خود نام یكی از بزرگان را نیز به این جمع سه نفره اضافه كرده است. این درحالی است كه با پیگیری های به عمل آمده مشخص شده است هیچ جلسه ای در ماه های اخیر بین سه مقام یا چهار مقام مذكور برگزار نشده است. آیت الله آملی لاریجانی رئیس قوه قضاییه كه از انتشار این شایعات مكدر شده بود، در جلسه ای خطاب به آیت‌الله یزدی اظهار كرده است: شما كه سابقه ریاست بر قوه قضاییه را دارید، به خوبی می دانید اگر قرار باشد، رئیس قوه برای جلسه حركت كند، قبل از همه سپاه حفاظت در جریان قرار می‌گیرد. در این شرایط آیا ممكن است سه شخصیت با این تعداد محافظ و تدابیر امنیتی در یك محل با هم جلسه بگذارند و كسی متوجه نشود؟ گفته می‌شود مقامات عالی رتبه نظام پس از اطلاع از این گونه فرافكنی‌ها به ویژه درباره ی شخصیت چهارم كه با اهداف خاصی صورت گرفته است، از این گونه عملكرد برخی مسئولان ابراز نارضایتی كرده اند"[15].

اگر این خبر درست باشد، آیت الله خامنه ای/صادق لاریجانی/علی لاریجانی آن را به سایت آینده نرسانده اند. هاشمی رفسنجانی تنها فرد از میان آنان است که می تواند این خبر را به این سایت خود داده باشد.

نهم- سخنان علم الهدی: آیت الله علم الهدی- امام جمعه مشهد و عضو مجلس خبرگان رهبری- در خطبه های نماز جمعه ی 13/3/90 از مدیریت مستقیم آیت الله خامنه ای بر فرایند برخورد با تیم احمدی نژاد خبر داده است. ابتدأ از تفاوت مهم زمامداری سیاسی در دوران آیت الله خمینی و آیت الله خامنه ای سخن می گوید. در دوره ی آیت الله خمینی، افرادی چون بهشتی، هاشمی رفسنجانی، علی خامنه ای و...به رویارویی مخالفان می رفته و پس از "متزلزل" کردن آنان، امام آن گروه را "بایکوت" یا "بر می انداخت". اما اینک وضع تغییر کرده است. دیگران تماشاگران صحنه اند و حاضر به میدان داری نیستند. به همین دلیل، "مقام معظم رهبری تک و تنها، وسط ميدان در برابر جريان‌های انحرافی ايستاده‌اند". سیاستمداران تماشاگر می نشینند و پس از این که آیت الله خامنه ای "در مقابل يک جريان تک و تنها وارد ميدان می‌شوند و با مديريت خود، جريان را افشاگری و براندازی می‌کنند"، با طرف پیروز هم جبهه می شوند.

به گفته علم الهدی، مدیریت آیت الله خامنه ای در برخورد با تیم احمدی نژاد، "معجزه گونه"، "حاذقانه"، "داهیانه" و "سه بعدی" بوده است. بعد اول: افشاگری درباره ماهیت آنان. بعد دوم: جریان انحرافی مانند ویروس به قوه ی مجریه چسبیده است. حذف این ویروس نسبت به ماندن شان "هزینه بیشتری" دارد. به همین دلیل مقصود جدا کردن جریان انحرافی از احمدی نژاد است تا قوه مجریه به کار خود ادامه دهد. بعد سوم: رهبری سربازانی که در خط مقدم مقابله با جریان انحرافی قرار دارند، به گونه ای که حمله سربازان به قوه ی مجریه آسیب نرساند. می گوید مقام رهبری:" مقابله ی با اين جريان انحرافی را به وسيله ی يک ‌سری از سربازان خودشان مانند بنده، مديريت[می] کنند"[16].

به هر حال این هم خبر مهمی است که آیت الله خامنه ای شخصاً مدیریت مقابله با تیم احمدی نژاد را بر عهده دارد و از سربازانی چون آیت الله علم الهدی، آیت الله مصباح یزدی، آیت الله جنتی، آیت الله نمازی، آیت الله احمد خاتمی و... استفاده می کند.

دهم- نتیجه: جنگ بر سر منابع کمیاب قدرت/ثروت/معرفت/منزلت همراه با خبررسانی است. اما همه اخبار انتشار یافته لزوماً صادق نیستند. برای این که اصل، حذف رقیب است نه چیزی دیگر. به عنوان مثال، آیت الله مصباح یزدی گروه احمدی نژاد را بزرگترین خطر برای اسلام و انقلاب و روحانیت از ابتدأ تاکنون قلمداد می کند. روحانیت به دنبال "انحصار" ارتباط با موجود رازآلود قدرت/ثروت/معرفت/منزلت آفرینی چون امام زمان است. حالا گروه رقیبی پیدا شده که مدعی است مستقل از روحانیت با امام زمان در ارتباط است. آیت الله مصباح یزدی گفته، گروه احمدی نژاد می گویند:

"در شرایط فعلی دیگر رُل، تنها به دست آخوندها نیست...می گویند ما با امام زمان هستیم و وقتی این ارتباط را برقرار کردیم، دیگر چه نیازی به نائب امام زمان هست؟ با طرح این مسائل از سوی این جریان، مسئله ی ولایت فقیه هم به کلی بر باد می رود...[می گویند] با امام زمان ارتباط داریم و در این صورت چه نیازی به نائب امام زمان و آخوند است؟...می گویند با این کار، علاوه بر آن که بساط ولایت فقیه برچیده می شود، همچنین مشکل اجرای احکام اسلامی هم حل می شود، چرا که برای مثال می گوییم در شرایط فعلی آقا نظرشان این نیست که این کارها اگر چه احکام اسلامی است، اجرا نشود، چرا که ما اطلاع داریم آقا نظرشان چیست؛ و البته منظور این ها از آقا، امام زمان است"[17].

این مدعا از سوی آیت الله نمازی هم تکرار شده است. می گوید:

"انحراف اعتقادی که تفکر اينها اين است که در زمان غيبت نيازی به واسطه ی ميان مردم و امام زمان نداريم و می توانيم خود ارتباط برقرار کنيم و نيازی به ولی فقيه نيست. تفکر آنها اين است که اگر بشود ولايت فقيه و روحانيت را حذف کنند و اگر نتوانستند منزوی کنند"[18].

این نوع مدعیات که بارها از سوی اصول گرایان عنوان شده راست است یا دروغ؟ اگر باورهای دینی تیم احمدی نژاد چنین باشد (ارتباط مستقیم با امام زمان و عدم احتیاج به ولی فقیه و روحانیت)، اصول گرایان اخبار موثقی را افشأ می کنند. اما اگر دروغ باشد، برای حذف او و یارانش این دروغ ها برساخته می شود. طبعاً اصول گرایان از برملا کردن باورهای دینی به اصطلاح "جریان انحرافی" هدفی را دنبال می کنند.

 

مردم می بینند که ولی فقیه و روحانیت طرفدار او وقتی می خواستند احمدی نژاد را بالا کشند، او را نظر کرده امام زمان قلمداد می کردند و اینک که می خواهند او را پائین کشند، جن گیر و رمال به شمار می آورند

گمان آنها این است که با انتشار این اخبار تیم احمدی نژاد به بی دینی متهم و زمینه زدن آنان مهیا خواهد شد. اما آیا واقعاً چنین است؟ جامعه ایران از نظر دینداری اینک در چه وضعیتی قرار دارد؟ آیا همه یا اکثریت مردم ایران را اقشار سنتی تشکیل می دهند؟ حدود 70 درصد جمعیت کشور(52 میلیون تن) را جوانان زیر 35 سال تشکیل می دهند. این بخش از جامعه دلبسته ارزش های دینی نیست و اگر به سبک های زندگی متنوع آنان نگریسته شود، بخوبی دیده می شود که آنان سبک های مدرن را تقلید می کنند.

از سوی دیگر، "نظام سلطانی فقیه سالار" و روحانیت کارنامه موفقی در زمامداری سیاسی از خود بروز نداده است. سرکوب ها آنچنان افزایش یافته که حتی به خانواده فرد دیندار/ملی/نجیب/ قانون گرا/مسالمت جویی چون عزت الله سحابی اجازه برگزاری مراسم تشییع جنازه و ختم داده نمی شود. جنازه را می ربایند و خود دفن می کنند، هاله او را نقش بر زمین کرده و شبانه دفن می کنند، مسجد برگزار کننده مراسم ترحیم را تعطیل کرده و مدعوین را مضروب می کنند.

حکومت ولایت فقیه و روحانیت چه جاذبه ای دارد؟ مردم می بینند که ولی فقیه و روحانیت طرفدار او وقتی می خواستند احمدی نژاد را بالا کشند، او را نظر کرده امام زمان قلمداد می کردند و اینک که می خواهند او را پائین کشند، جن گیر و رمال به شمار می آورند. مردم می بینند که همان گروهی که به فرمان "بالا" سال گذشته در حرم آیت الله خمینی علیه سخنران مخالف احمدی نژاد شعار سر می داد، امسال در همان مکان در حین سخنرانی احمدی نژاد شعار سر می دهد: "مشایی حیا کن، احمدی رو رها کن"، "مرگ بر ضد ولایت فقیه"، "مرگ بر مشایی"، "این همه لشکر آمده، به عشق رهبر آمده".

این بخشی از تاریکخانه قلمرو سیاسی ایران است. تمامیت خواهی امکان پیدایش رقیب در قلمرو ایدئولوژی را هم ناممکن می سازد. اسطوره ای/رازآلود کردن ساحت دولت/حکومت/زمامداری سیاسی معطوف به مقاصدی است. هدف تأمین سلطه ی یک صنف- صنف فقیهان- است. احمدی نژاد و یارانش نمی باید به طور مستقیم به موجودات رازآلود مرتبط شوند. نظامیان هم همین حکم را دارند. به واکنش آیت الله نمازی به تکذیبیه ی سپاه پاسداران توجه کنید. خودش را با حضرت علی مقایسه کرده و به آنان می گوید شماها صرفاً یک پاسدار هستید. "نظام سلطانی فقیه سالار" اساس کار است. سپاهیان حداقل دارای نوعی "نظم نظامی" اند که امور را قابل محاسبه و پیش بینی می کند، اما "تکلیف گرایی" فقیهانه که التزامی به پیامدها/نتایج اعمال ندارد، آینده را مبهم می سازد. اگر شکافی میان سپاهیان/بسیجیان و روحانیت/فقیهان پدیدار شود، "فرصت" تازه ای به روی دموکراسی خواهان گشوده خواهد شد.

عدالت نه تنها شرط زمامدار سیاسی است، بلکه از آن مهمتر، شرط لازم نظام سیاسی است. آیا نظامی سرکوبگر، فاسد، دروغ گو، رمال، جاسوس، فراماسونر، و...؛ نظامی عادلانه است؟ مشکل این است که نزاع کنونی میان زمامداران رژیم، نزاع بر سر شکاف اصلی ایران- یعنی شکاف میان نظام سلطانی فقیه سالار و نظام دموکراتیک ملتزم به آزادی و حقوق بشر- نیست. باید تاریکخانه سیاست را روشن کرد. نظام دموکراتیک ملتزم به حقوق بشر- در میان نظام های سیاسی موجود- دارای کمترین تاریکی است.

پاورقی ها:

1- رجوع شود به لینک: http://khabaronline.ir/news-155068.aspx

2- رجوع شود به لینک: http://www.asremroz.ir/vdcb.0b8urhbgfiupr.html

3 و 4 – رجوع شود به لینک: http://www.khabaronline.ir/news-153997.aspx

5- رجوع شود به لینک: http://alef.ir/1388/content/view/105946/

6- رجوع شود به لینک: http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=12580

7- رجوع شود به لینک:http://www.irna.ir/NewsShow.aspx?NID=30413902

8- رجوع شود به لینک:

http://safirevelaayat.ir/article/1098/%DA%AF%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%87-%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA-%D8%A2%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D9%86%D9%85%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%AE%D8%B7%D8%A8%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%86%D9%85%D8%A7%D8%B2-%D8%AC%D9%85%D8%B9%D9%87-%DA%A9%D8%A7%D8%B4%D8%A7%D9%86

9- رجوع شود به لینک: http://alef.ir/1388/content/view/105946/

10- رجوع شود به لینک: http://www.president.ir/fa/?ArtID=28382

11- رجوع شود به لینک: http://khabaronline.ir/news-151786.aspx

12- رجوع شود به لینک: http://alef.ir/1388/content/view/105946/

13- رجوع شود به لینک: http://fararu.com/vdccepqm.2bqoe8laa2.html

14- رجوع شود به لینک:http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=1321908

15- رجوع شود به لینک: http://www.ayandenews.com/news/29425/

16- رجوع شود به لینک:

http://www.tabnak.ir/fa/news/168814/%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A7%D9%84%D9%87%D8%AF%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%A8%D8%B1%D8%AE%D9%88%D8%B1%D8%AF-%D8%A8%D8%A7-%DA%AF%D8%B1%D9%88%D9%87-%D8%A7%D9%86%D8%AD%D8%B1%D8%A7%D9%81%DB%8C

17- رجوع شود به لینک: http://www.khabaronline.ir/news-155068.aspx

18- رجوع شود به لینک:

http://safirevelaayat.ir/article/1098/%DA%AF%D9%84%D8%A7%DB%8C%D9%87-%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA-%D8%A2%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D9%86%D9%85%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%AE%D8%B7%D8%A8%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%86%D9%85%D8%A7%D8%B2-%D8%AC%D9%85%D8%B9%D9%87-%DA%A9%D8%A7%D8%B4%D8%A7%D9%86