نغمه می غلتيد، گفتنی بر حرير
آبشار شعر، گل می ريخت، نغز و دلپذير

مخمل مهتاب بود اين يا طنين بال قو
پرنيان ِ ناز ِ آواز ِ سراپا حال او؟

(فریدون مشیری در ستایش بنان)

 

امروز، ۸ اسفند، مصادف است با بیست و پنجمین سالگرد خاموشی زنده یاد غلامحسین بنان، مردی که صدای مخملی‌اش در تاریخ آواز ایران جاودانه شده است. او هنرمندی است تقریباً یکتا با صدایی و سبک و شیوه‌ای منحصر به فرد و با اثراتی محسوس بر نسل‌های بعدی آوازه‌خوانان ایران.

 

«بنان نخستين کسی بود که آواز خوانی را از چهارچوب کهنه سنتی به درآورده پيرايه های تعزيه ای را از آن زدود، در گزينش شعر و پيوند آن با موسيقی دقت و سليقه به خرج داد و با همخوانی های گرم و محفلی خود به آواز سنتی جلوه تازه بخشيد.»

 

این سخن برای مثال در ترانه ماندگار «تا بهار دلنشین» او به خوبی هویداست:

http://www.4shared.com/file/82084282/8fc16b35/ta_bahare_delneshin_banan__wwwirtasnifblogfacom.html

 

و یا در ترانه «من از روز ازل دیوانه بودم»:

http://www.mediafire.com/?6bg4dh1a2b7r576

 

حتی در ترانه‌‌ی «گریه‌ کن» بر روی شعری که  زنده‌یاد عارف قزوینی در غم کشته‌شدن کلنل پسیان سروده است هم، ضجه و آه وناله‌‌های آزاردهنده‌ در اجرای بنان نیست:

http://www.youtube.com/watch?v=4x1lYNGUunI&feature=related

 

 و نیز صدای شفاف و صمیمی بنان در  اجرای نغمه‌ی کاروان ( همه شب نالم چون نی) هم از این گونه‌ عوارض بری است:

http://www.youtube.com/watch?v=kIRu8fgNFoo

 

 

بنان به رغم تعلقش به طبقات اشرافی، کم و بیش آوایش در میان همه قشرها خریدار داشت و روشنفکران هم به این یا آن میزان از آن صدا لذت می بردند. وابستگی بنان به طبقات اشرافی را صرفا در خانواده نزدیک به دربار قاجار او نمی توان دید، بلکه همین که او در سال ۱۳۲۲، رییس دفتر ويژه وزیر کشاورزی می شود نیز نکته گویایی در این رابطه است.

 

بنان البته مستقیما کاری به سیاست نداشت، ولی گهگاه موسیقی او مسائلی با دنیای سیاست پیدا می کرد.

 

سال ۱۳۲۶ که  فرقه دمکرات به رهبری پیشه وری در آذربایجان سرکوب شد، روح الله خالقی ترانه " آذربایجان" (ای قبله آزادگان، ای خاک آذربادگان ، فرخنده باد ایام تو ، کز نام تو،  آشفته خاطر دشمن دون شد، می در گلوی مدعی خون شد،....)

http://www.youtube.com/watch?v=s4lNKh8kFU4

 

(از دقیقه هفتم)

 

آذرباآزهرا ساخت که آشکارا مضمونی ضد استالینی و ضدحکومت شوروی داشت. بنان که  این ترانه را خواند جنگ در رادیو مغلوبه شد و افراد نزدیک به حزب توده ایران، و از جمله آقای آشورپور استعفاء دادند و آمدند بیرون.

 

 سرود معروف " ای ایران" که زنده یاد حسین گل گلاب در مذمت رفتار نیروهای انگلیسی با شهروندان ایرانی سروده هم، البته بسیاری، به ويژه چپ ها به سبب غلظت بالای خاک پرستی و ناسیونالیسم درون آن به دیده اکراه  نگاهش کردند. منتهی صرفنظر از مضمون این سرود، لحن و صدای حماسی بنان در اجرای آن، از قدرت بالای صدا و حنجره او حکایت دارد. در اجراهای کری هم که بعدا با ارکستر از این سرود شده صلابت صدای بنان را کمتر می‌توان دید.

 

 یک نکته جالب در زندگی بنان تغییر روحیه اش بعد از تصادف با ماشین درسال ۱۳۳۶ و از دست دادن یکی از چشم هایش است. این واقعه ظاهرا درتحول حال و هوای روحیش هم بی تاثیر نبود ، به طوری که از آه و ناله درون موسیقی ایرانی خسته می شود و از آهنگسازها و ترانه سرایان می خواهد که آثار شادتر و زنده تری را در اختیارش قرار دهند. الهه ناز

http://www.youtube.com/watch?v=duZEesYkQvM&feature=related

 

 از جمله ثمرات این دوره است. در این رابطه بخشی از یکی از مصاحبه های قدیمی او قابل تامل است:

«نمي خواهم اشاعه دهنده روحيه بدبيني و ناراحتي تراشي در جامعه باشم.مي خواهم زندگي كنم و اميد زندگي بدهم.

از بعضي آوازهاي ايراني كه بي شباهت به مرثيه هاي تمام نشدني هستند ،خسته شده ام و ضمن اجراي آهنگهاي سنگين و ارزشمندي از استادان نظير : وزيري و خالقي ، مي خواهم ترانه و تصنيفهايي اجرا كنم كه به نشاط زندگي و ذوق مردم نزديكتر باشد.» اين که موسیقی سنتی ایران ظرفیت لازم را برای تحقق نیت بنان داشته و دارد بحثی است که هنوز هم ادامه دارد و بیست ترانه ای هم که خود بنان بعد از این تغییر روش اجرا کرد کماکان پاسخ قاطعی به این سوال نمی دهند.

 

بنان یک بار دیگر هم در سال های  آخر زندگی غیرمستقیم درگیر سیاست  ( سیاست فرهنگی) شد، ولی شاید بعدا دریافت که به بیراهه رفته است. خانم بنان در خاطره ای که شهین حنانه ، در کتاب خود موسوم به  "پشت دريچه ها" از وی نقل می کند چنین گفته است:
«يك روز از راديو به او تلفن كردند كه آقاي قطبي [مدير راديو تلويزيون] يك حكم مشاوره هنري براي شما [بنان] نوشته اند. بنان به قطبي گفت من در صورتي قبول مي كنم كه دستم براي يك سري تغييرات باز باشد. راديو بايد از وجود عده اي مثل نسرين و شماعي زاده تصفيه شود. اين ها هنرمند نيستند. قطبي گفت اين ها را نمي توانيم كنار بگذاريم. بنان گفت با وجود اين ها ديگر به من و امثال من احتياجي نيست. حكم را پاره كرد و تو صورت قطبي ريخت. وقتي آمديم بيرون گفتم: تند نرفتي؟ گفت: حرف دلم را زدم. مي گفت: دلم مي خواهد يك انقلاب هنري بشود و اين آت و آشغال ها دور ريخته شوند. انقلاب كه شد گفت: من به آرزويم رسيدم. ديگر آرزويي ندارم.»

 

بنان ۷ سال پس از انقلاب زنده ماند و وقت آن را داشت که دریابد شتری که انقلاب اسلامی به حرکت درآورد و در خانه شماعی زاده و نسرین خواباند فقط به اینها بسنده نمی کند.چند صباحی پس از انقلاب قطب زاده به اعتبار علاقه ای که خود به صدای بنان داشت تنها ترانه های معدودی از او را اجازه پخش داده بود. بعدی‌ها همین را هم درز گرفتند و بنان و صدایش برای ۱۰، ۱۵ سال از عرصه عمومی حذف و به حاشیه رانده شدند. اما صدای جادویی و مخملی او کماکان در یادها ماند و در نوارها و سی دی ها دست به دست شد تا حالا که در یوتیوب و بر ام پی تری‌ها دست به دست می‌شود و نسل‌های بعد هم آن را کمتر غریب و نامانوس می‌یابند.

 

اینجا:

http://irmusighi.blogspot.com/2010/08/blog-post_14.html

 

و اینجا:

http://www.backupflow.com/person/31.htm

 

شماری از ترانه‌ها و گل‌های بنان را می‌توان شنید.

__._,_.___