دعوت
مستقیم از
اسرائیل و
آمریکا به
تشدید تنش
از ابراهیم والی
چسبیدن بیوقفهی
جمهوری
اسلامی ایران
به برنامهی
غنیسازی
اورانیوم و
تعلیق همکاری
با آژانس بینالمللی
انرژی اتمی میتواند
پیامدهایی
جدی و
احتمالاً
غیرقابل بازگشت
برای ایران به
همراه داشته باشد
و همچنین
فقدان شفافیت
درباره
سرنوشت مواد
هستهای قابل
کاربرد در
ساخت سلاح
هستهای ، در
شرایط فعلی
ژئوپلیتیکی،
نوعی فریب خطرناک
است. اسرائیل
و ایالات
متحده بارها و
صریح اعلام
کردهاند که
وجود یک ایران
مسلح به سلاح
هستهای را نه
تحمل خواهند
کرد و نه خواهند
پذیرفت
اگر حاکمان
تهران همچنان
این هشدارها
را با نادیده
گرفتن
ایدئولوژیک
همراه سازند،
در آیندهای
نهچندان دور
با تبعات عظیم
جبرانناپذیری
و قربانیان
فراوان
غیرنظامی
روبهرو
خواهیم شد
نابودی
هدفمند
زیرساختهای
صنعتی و
انرژی،
و در نهایت،
ایران با عقبگرد
اقتصادی و
اجتماعی
عمیقی مواجه
میشود — شاید
ایران برای
دههها به عقب
بمباران شود
گذشته از
این، سیاست
خارجی خصمانه
و خطمشی اتمی
بیتنازل، نهفقط
اقتدار ملی،
بلکه تمامیت
سرزمینی
کشوری را به
خطر میاندازد
که پیشتر بهشدت
تضعیف شده است
در مواجهه با
برتری بیچونوچرای
اسرائیل و
ایالات متحده
– در ابعاد
فناوری،
نیروی نظامی،
قدرت اقتصادی
و ظرفیتهای
اطلاعاتی –
ادامه این
مسیر نه تنها
بیمنطق،
بلکه بیمسئولیتی
مطلق است
درایت سیاسی
ایجاب میکند
که جمهوری
اسلامی ایران
با رفع هرگونه
ابهام نسبت به
نیات هستهای
خود بهگونهای
باورپذیر و
شفاف، از وقوع
مجدد نقض
فاجعهبار
حقوق بینالملل
از سوی
اسرائیل و
ایالات متحده
پیشگیری کند
پیشنهاد
بازگشت به میز
مذاکره و
مطالبات
با وجود
ضرورت فوری
گذار مسالمتآمیز
و خشونتپرهیز
به نظمی
دموکراتیک و
سکولار مبتنی
بر حقوق بشر
جهانی، شایسته
است که توصیههای
زیر در دستور
کار سیاسی
تمامی گروهها،
سازمانها،
احزاب و افراد
دلسوز و دلبسته
به سرنوشت
ایران قرار
گیرد.
چنانچه
حاکمان در
تهران در پی
محاسبات
تاکتیکی
نباشند – از
جمله تلاش
برای خرید
زمان از طریق
مذاکرات
احتمالی بهویژه
با ایالات متحده
آمریکا، با
هدف پیشبرد
پنهانی
برنامه غنیسازی
اورانیوم – بهنظر
میرسد اتخاذ
تصمیمات زیر
برای جلوگیری
از آسیبهای
بیشتر به
ایران، حیاتی
و سرنوشتساز
باشد.
پیشنهاد
بازگشت به میز
مذاکره، در
ذات خود منطقی
و موجه است —
اما بهتنهایی
کافی نیست.
این پیشنهاد
همچنان مبهم
غیرشفاف و
بدون پشتوانهای
از پیششرطهای
اساسی است که
نشانهای از
تغییر واقعی
در جهتگیری
سیاست خارجی و
امنیتی
جمهوری
اسلامی باشد.
بازگشت به
مذاکرات تنها
زمانی معنا و
اعتبار خواهد
داشت که با
مجموعهای
روشن از
اقدامات و
تصمیمات
همراه شود، از
جمله
• تغییر
بنیادین در
جهتگیری
ژئوپلیتیکی و
شکستخوردهٔ
سیاست خارجی و
امنیتی
جمهوری
اسلامی ایران
• رد صریح و
عملی دکترین
رسمی جمهوری
اسلامی مبنی
بر نابودی
اسرائیل
• پایان کامل
هرگونه حمایت
مالی و نظامی
از گروههای
نیابتی
وابسته به
ایران در
منطقه و جهان
• توقف کامل
فعالیتهای
هستهای و
تحویل همهٔ
ذخایر
اورانیوم غنیشده
به آژانس بینالمللی
انرژی اتمی
صرفنظر
صریح، معتبر و
بهطور شفاف
قابلراستیآزمایی
از هرگونه
فعالیت مرتبط
با توسعه یا ساخت
سلاحهای
هستهای
• بهرسمیت
شناختن حقوق
بینالمللی و
قانونی اسرائیل
بهعنوان یک
کشور مستقل
• اعلام تعهد
صریح و عملی
ایران به راهحل
تشکیل دو کشور
در مناقشهٔ
اسرائیل-فلسطین.
در ازای این
اقدامات،
جامعهٔ بینالمللی
باید تمامی
تحریمهای
اقتصادی و
مالی علیه
ایران را لغو
و داراییها و
منابع مالی
مسدودشدهٔ
کشور را آزاد
نماید. با
نگاهی فراتر
از شرایط
فوری، شایسته
است که در
میانمدت، با
میانجیگری
سازمان ملل
متحد، تلاشهایی
برای دستیابی
به یک قرارداد
صلح و همچنین
پیمان عدم
تجاوز
دوجانبه میان
ایران و اسرائیل
در دستور کار
قرار گیرد
تنها در این
صورت است که
میتوان به
آغاز یک فرآیند
دیپلماتیک
پایدار، تنشزدایی
واقعی و شکلگیری
مسیر جدیدی
برای آیندهٔ
ایران
امیدوار بود
PDF