اسناد
همراهی
آمریکا با
حملات
شیمیایی عراق علیه
ایران
Posted: 29 Jun 2017 04:41 AM PDT
حسین
باستانی:
دیروز
سیامین
سالگرد حمله
شیمیایی ارتش
عراق به شهر کُردنشین
سردشت در ۷ تیر ۱۳۶۶
است. این حمله
هزاران مصدوم
و بیش از ۱۱۰ کشته بر جای
گذاشت. با وجود
حملات
شیمیایی مکرر
عراق علیه
نیروهای
ایرانی، واقعه
سردشت نخستین مورد
حمله شیمیایی
به یکی از
شهرهای ایران
بود.
“مرکز
اسناد و
تحقیقات دفاع
مقدس” سال
پیش، در گزارشی
یادآوری کرد
که در پی
بمباران
سردشت، ایران
اخبار این
حمله را رسانهای
نکرد چون
نگران بود سبب
“ایجاد ترس و
وحشت عمومی”
شود. رسانهای
نشدن ماجرای
سردشت در
ایران باعث شد
تا این واقعه،
عمدتا از دید
افکار عمومی
پنهان بماند.
در چنین فضایی،
تعجبی ندارد
که در منابع
موجود درباره
جنگ ایران و
عراق، اشارات مختصری
به حمله
شیمیایی
سردشت شده است.
پوشش
رسانهای
بسیار ناچیز
ماجرای سردشت
در داخل
ایران، در
شرایطی بود که
قدرتهای
جهانی نیز
انگیزهای
برای برجسته
کردن تخلفات
جنگی عراق نداشتند.
حمله به
سردشت، ویژه
در بستری از
بی تفاوتی ایالات
متحده نسبت به
استفاده عراق
از سلاحهای
شیمیایی علیه
ایران صورت گرفت.
بی تفاوتی همراهانهای
که مدتی بعد،
به بمباران
شیمیایی
حلبچه با بیش
از ۵ هزار کشته منجر
شد.
حمله
شیمیایی عراق
به این شهر،
مشخصا ۹ ماه
پس از آن صورت
گرفت که واشنگتن،
حتی تلاش
اکثریت اعضای
شورای امنیت
را برای صدور
یک بیانیه (و
نه قطعنامه)
در محکومیت
استفاده از
سلاحهای
شیمیایی از
سوی عراق وتو
کرده بود.
گزارش
حاضر، مروری
دارد بر نقشی
که دولت آمریکا،
در سکوت جامعه
جهانی در مقابل
استفاده صدام
حسین از اسلحه
شیمیایی علیه
ایران بازی
کرده است.
اطلاع
آمریکا از
فعالیت های
شیمیایی عراق
شش ماه
مانده به
سرنگونی
حکومت صدام
حسین، جورج
بوش در بخشی
از سخنرانی ۷ اکتبر ۲۰۰۲ خود در
توجیه حمله به
عراق گفت:
“صدام حسین
دستور انجام
حملات شیمیایی
علیه ایران و
بیش از ۴۰
روستای عراق
را داد. این
حملات، منجر
به کشته و
زخمی شدن
حداقل ۲۰
هزار نفر شد.”
استفاده
عراق از سلاح
های شیمیایی علیه
ایران،
موضوعی نبود
که دولت ایالات
متحده به
تازگی در
جریان آن قرار
گفته باشد. با
وجود این،
واشنگتن تا
زمانی که جنگ
ایران و عراق
ادامه داشت،
درعمل
مخالفتی با
استفاده صدام حسین
از اسلحه
شیمیایی نشان
نداد.
نشریه
فاینانشال
تایمز در ۲۳ فوریه ۱۹۸۳، به گزارشی از
سازمان
اطلاعات نظامی
ایالات متحده
(دی آی ای) در
سال ۱۹۸۰ اشاره دارد
که مطابق آن،
بغداد حتی از
پیش از پیروزی
انقلاب
ایران، یعنی
از اواسط دهه ۱۹۷۰ میلادی، “فعالانه” در
صدد به دست
آوردن سلاح
های شیمیایی
بوده است.
عراق از
سال ۱۹۸۲، که ایران
پس از آزادی
خرمشهر وارد
خاک این کشور
شد، به
استفاده از
سلاح های
شیمیایی علیه
ایرانی ها
پرداخت و در
سال ۱۹۸۳، استفاده
از این سلاح
ها را به
میزان قابل
ملاحظه ای
افزایش داد.
روزنامه
واشنگتن پست،
در گزارشی در ۴ سپتامبر ۲۰۱۳، یادآوری کرده
که دولت
رونالد ریگان
نیز از سال ۱۹۸۳ و به دنبال
تلاش های
ایران برای
تصرف بصره،
مصمم شده بود
جلوی پیروزی
تهران را در جنگ
بگیرد.
تصمیم
دولت ایالات
متحده برای
حمایت از عراق،
در
دستورالعمل
امنیت ملی شماره
۱۱۴ ایالات
متحده به
تاریخ ۲۶
نوامبر ۱۹۸۳ توضیح داده
شده و تصریح دارد
باید با
استفاده از
“هر اقدام
لازم و قانونی”
جلوی شکست
عراق در مقابل
ایران گرفته
شود.
بنا بر
یک گزارش
تحقیقی نشریه
آمریکایی
فارین پالیسی
در ۲۶ اوت ۲۰۱۳، مصاحبه
با افسران
سابق
اطلاعاتی
آمریکا و اسناد
سازمان سیا که
در همین سال از
طبقه بندی محرمانه
خارج شده نشان
می دهند
آمریکایی ها از
آغاز ۱۹۸۳ به “شواهد قطعی”
استفاده عراق
از سلاح های
شیمیایی
دسترسی داشته
اند.
روزنامه
نیویورک
تایمز در ۳۰ مارس ۱۹۸۴، از قول
مقام های
اطلاعاتی
نوشته است بر
مبنای “شواهدی
که خدشه
ناپذیر به نظر
میرسند” عراق
در جنگ با ایران
“از گاز اعصاب
استفاده کرده
و ساخت مراکزی
بزرگ را برای
تولید انبوه گازهای
کشنده
شیمیایی به
پایان رسانده
است”.
همچنین
بعد از
بمباران
شیمیایی
حلبچه (در اکتبر
۱۹۸۸)، کمیته
روابط خارجی
مجلس سنای
آمریکا
گزارشی را تحت
عنوان “استفاده
از سلاح های
شیمایی در
کردستان:
آخرین حمله
عراق” منتشر
کرده که تصریح
دارد بین سالهای
۱۹۸۴ تا ۱۹۸۸ “عراق به طور
مستمرو موثر
از گازهای سمی
علیه ایران
استفاده کرده است”.
واشنگتن
پست نیز در
گزارشی در ۴ سپتامبر ۲۰۱۳، یادآوری
کرده که در نوامبر
۱۹۸۳، یک مسئول
ارشد وزارت
امور خارجه به
وزیر وقت،
جورج شولتز، گفته
است گزارش های
اطلاعاتی
آمریکا از
استفاده
نیروهای
عراقی از
گلوله های شیمیایی
علیه ایرانی
ها “به صورت
تقریبا روزانه”
حکایت دارند
(استفاده از تسلیحات
شیمایی در
مقیاس بزرگ،
در موارد خاص صورت
گرفته، اما
شواهدی وجود دارد
که عراقی ها
مستمرا از
گلوله های توپ
یا خمپاره
دارای
ترکیبات سمی استفاده
میکرده اند
که شاید
بسیاری از
آنها برای
آزمایش تاثیرات
این مواد بوده).
واشنگتن
پست، در گزارش
جداگانه ای که
سه ماه پیش از
حمله ایالات
متحده به عراق
در ۳۰ دسامبر ۲۰۰۲ منتشر شده،
از وجود اسناد
حاکی از
موافقت
رونالد ریگان
و سپس جورج
بوش (پدر) با
فروش “مواد
شیمیایی سمی و
ویروس های
کشنده بیولوژیک”
به دولت صدام
حسین خبر داده
است. موادی که
البته، دارای
کاربرد دوگانه
نظامی و
غیرنظامی
بوده اند.
به
گزارش لس
آنجلس تایمز (۱۳ فوریه ۱۹۹۱) یکی از این
تولیدات
دارای کاربرد
دوگانه،
هلیکوپترهایی
بود هکه در سال
۱۹۸۳ به عراق
فروخته شده و سپس،
برای انجام
حملات
شیمیایی علیه
کردهای عراق
در سال ۱۹۹۸ مورد
استفاده قرار
گرفته است.
تمام
اینها در حالی
بود که در طول
جنگ ایران و عراق،
چند بارروسای
وقت شورای
امنیت با صدور
بیانه های
غیرالزام آور
عراق را به
خاطر استفاده
از سلاح های
شیمیایی
محکوم کردند.
اما این شورا،
به خاطر نفوذ
و حق وتوی
قدرت های
بزرگ، هیچ گاه
نتوانست با
صدور قطعنامه
الزام آور،
عراق را به
خاطر استفاده
از این سلاح
ها محکوم کند.
در یکی
از آخرین تلاش
ها پیش از
حمله سردشت،
در ۲۱ مارس ۱۹۸۶، تلاش اکثریت
اعضای شورای
امنیت برای
تصویب یک بیانیه
در محکومیت
حملات
شیمیایی مکرر
عراق علیه
نیروهای
ایرانی، با
رای منفی ایالات
متحده ناکام
ماند. ۱۰ کشور دیگر
عضو شورا به
این متن رای
مثبت دادند و
کشورهای
بریتانیا،
فرانسه، استرالیا
و دانمارک، در
رای گیری شرکت
نکردند.
از
سردشت تا
حلبچه
بی
تفاوتی جهانی
نسبت به
استفاده مکرر
بغداد از سلاح
های شیمیایی،
حدود ۸ ماه پس از
بمباران
سردشت، به
پرتلفات ترین
بمباران
شیمیایی یک
شهر در تاریخ
جهان منجر شد.
در ۲۵ اسفند ۱۳۶۶، ارتش عراق
شهر کردنشین
حلبچه در
کردستان عراق
را، به تلافی
همکاری عده ای
از کردها با
نیروهای ایرانی
بمباران
شیمیایی کرد و
حداقل ۵ هزار
نفر را کشت.
تعداد کشته
شدگان حلبچه،
تا ۶۸۰۰ نفر نیز
گفته شده است.
بعد از
بمباران
حلبچه، شورای
امنیت به مدت ۷ هفته موضعی
در مقابل این حمله
نگرفت. حتی پس
از آن هم، از
مقصر دانستن
حکومت صدام
حسین خودداری
کرد و درعوض،
به محکوم کردن
“ادامه
استفاده از
سلاح های
شیمیایی در
مناقشه میان جمهوری
اسلامی ایران
و عراق”
پرداخت. شورای
امنیت، در
ادامه از “هر
دو طرف” خواست
از “استفاده
بیشتر از سلاح
های شیمیایی خودداری
کنند”.
وشنگتن
پست در بررسی
مفصلی که در ۱۷ ژانویه ۲۰۰۳ منتشر کرده
تاکید دارد که
تحلیل هزاران
سند پلیس مخفی
عراق که
(قاعدتا بعد
از جنگ اول
خلیج فارس) به
دست آمریکایی
ها افتاده،
اسناد ازطبقه
بندی خارج شده
دولت آمریکا و
مستندات دیگر
نشان می دهد
که آمریکا شکی
نداشته حمله
شیمیایی به
حلبچه کار عراق
بوده است.
بعد از
این حمله
شیمیایی،
ایران که شهر
را در اختیار
داشت، انبوهی
از خبرنگاران
غربی را به
حلبچه دعوت
کرد. صحنه های
تکان دهنده
شهر، به فاصله
چند روز در
بخش های خبری
اصلی شبکه های
تلویزیونی
دنیا و از
جمله آمریکا
به نمایش در
آمد.
با وجود
این، موضع
واشنگتن بعد
از حمله شیمیایی
عراق به حلبچه
این بود که
ایران نیز در
حمله سهم
داشته و مقام
های وزارت
جنگ، در
مصاحبه های گوناگون
با شبکه های
خبری، بر این
ادعا پافشاری
کردند. یک سند
دولت آمریکا که
در سال ۲۰۰۳ از طبقه بندی
محرمانه خارج
شده نشان می
دهد که
دیپلمات های آمریکا
دستورالعملی
را از وزارت
خارجه دریافت
کرده بودند که
بر لزوم پافشاری
بر این موضع
در گفتگو با
متحدان آمریکا
و پرهیز از
“بحث درباره جزئیات”
تاکید داشته
است.
مجله
فارین
پالیسی، در
گزارشی در ۲۶ اوت ۲۰۱۳،
حتی به توضیح
اسنادی پرداخته
که از نقش
غیرمستقیم
آمریکا در
اقدامات ارتش
عراق در
کردستان عراق در
ماه های
پایانی جنگ
حکایت دارند.
مطابق
این اسناد در
سال ۱۹۸۸، ماهواره
های جاسوسی
آمریکا کشف
کرده بودند که
ایران با
استفاده از
شکافی در خطوط
دفاعی عراق،
در آستانه یک
پیروزی استراتژیک
مهم است. به
نوشته فارین
پالیسی دولت
آمریکا در این
مقطع، با “اطلاع
کامل” از
اینکه ارتش
عراق برای
متوقف کردن
ایرانی ها از
سلاح های شیمیایی
استفاده
خواهد کرد،
محل استقرار
نیروهای ایرانی
را به عراقی
ها اطلاع داده
است.
هرچند
فارین پالیسی
مشخص نکرده در
چه ماهی از سال
۱۹۸۸ ایران قصد
نفوذ استراتژیک
به داخل عراق
را داشته، اما
تنها عملیات
تهاجمی بزرگ
ایرانی ها در
سال ۱۹۸۸، عملیات
والفجر ۱۰ بوده که در
اسفند ۱۳۶۶ (مارس
۱۹۸۸) صورت گرفته
و تصرف شهر
حلبچه در
کردستان
عراق، از جمله
دستاوردهایش
بوده است.
در
نتیجه، به نظر
می رسد اطلاع
آمریکا از
امکان واکنش
شیمیایی عراق
به عملیات در
دست انجام
ایران در سال ۱۹۸۸، درواقع
پیش بینی همان
چیزی بوده که در
عمل، به فاصله
کوتاهی در
حلبچه اتفاق
افتاده است.
سرانجام
سلاح های
شیمیایی عراق
چشم
پوشی ایالات
متحده نسبت به
سلاح های شیمیایی
حکومت صدام
حسین، پس از
حمله عراق به
کویت در سال ۱۹۹۱ به پایان
رسید.
حکومت
عراق، بعد از
حمله به کویت
و اخراج از این
کشور در سال ۱۹۹۱، مجبور به
انهدام سلاح
های کشتار
جمعی خود شد.
عراق در
ابتدا، بخش
کوچکی از توان
شیمیایی خود
را برای
استفاده
احتمالی علیه
ایران در صورت
درگیری مجدد
نگه داشت، اما
اندکی بعد از
شکست کامل در جنگ
خلیج فارس، از
ترس تبعات
نگاهداری
سلاح های
ممنوعه، این
سلاح ها را هم منهدم
کرد.
دستگاه
های اطلاعاتی
ایالات
متحده، به خوبی
از فرایند
انهدام سلاح
های ممنوعه
بغداد مطلع
بودند.
با وجود
این، بعد از
حملات ۱۱
سپتامبر ۲۰۰۱ طیفی از
سیاستمداران تاثیرگذار
آمریکایی، از
دیک چنی معاون
اول رئیس
جمهور و
دونالد
رامسفلد وزیر
دفاع گرفته تا
نهایتا شخص
جورج بوش (پسر)،
به دفاع از
حمله به عراق
به بهانه در
اختیار داشتن
سلاح های
کشتار جمعی و نیز
ارتباط با
القاعده پرداختند.
توضیح
دلایل اصرار
چنین
سیاستمدارانی
بر حمله به
عراق، نیاز به
گزارش جداگانه
ای دارد، اما
شواهدی موجود
است که نشان
می دهد
مدافعان این
حمله، از همان
روز ۱۱ سپتامبر،
تصمیم خود را
برای زمینه
سازی چنین
حملهای
گرفته بودند.
تصمیمی
که در فرصت یک
و نیم ساله
میان حملات ۱۱ سپتامبر تا
حمله به عراق،
دولت و سازمان
های اطلاعاتی
آمریکا و بریتانیا،
به توجیه آن
بر مبنای “ادعاهای
جاسوسی” بهکلی
بیاعتبار
پرداختند.
منبع:
بیبیسی