هفت
پرده: از درد
مشترک شجریان
تا فال حافظ
برای رهبر!
جرس:
دراولین پرده
این "هفت
پرده" سری به
استاد شجریان
در کنسرتهای
اروپائی او می
زنیم که
خبرگزاری
فارس حالا او
را "آواز خوان
فتنه"می
خواند؛ در
پرده دوم از
معاونت سینمائی
وزیر ارشاد
سراغ می گیریم
که فیلمسازان منتقد
و غیر دولتی
را به هدایت
از آن سوی
آبها متهم
کرده است؛
پاسخهای
سینماگران به
تلخ زبانیهای
فیلمساز مقرب
درگاه فرج اله
سلحشور،
موضوع پرده
سوم است؛
دعوای
خانوادگی بر سر
انتشار آثار
احمد شاملو را
در پرده چهارم
پی می گیریم؛
پرده پنجم به
ابداع نوعی
جدید از سانسور
در سینمای
ایران و برای
فیلم
"خیابانهای
آرام" کمال
تبریزی می
پردازد؛
انتشار یک
مجموعه شعر از
سیدعلی صالحی
پس از پنج سال
خاک خوردن در
اداره کتاب
ارشاد، موضع
پرده ششم است
و در پرده آخر
فال حافظ برای
رهبر جمهوری اسلامی
در سفر به
کرمانشاه را
در خبری از
خبرگزاری
"فارس" می
خوانیم!
درد
مشترک شجریان
و مردم
کنسرتهای
اروپائی
استاد
محمدرضا شجریان
و گروه
"شهناز" که 16
سپتامبر از
استانبول ترکیه
شروع شده بود،
دارد به
روزهای
پایانی خود
نزدیک می شود.
او در این مدت
هرجا که رفت
با استقبال کم
نظیری روبرو
شد. بلیتها در
همه کنسرتها
پیش فروش می
شدند و چه
بسیار
علاقمندانش
که دیر
جنبیدند
ونتوانستند
آوازخوان را
روی صحنه
ببینند. به
اینها باید
اضافه کرد میلیونها
مشتاق در داخل
کشور را که
سالهاست مرد
اول موسیقی
سرزمین خود را
روی صحنه
ندیده اند و
چنین می نماید
که حکومت به
این زودیها هم
مجوز کنسرت
برای شجریان
صادر نخواهد
کرد تا رودررو
با
هواخواهانش
در شهرهای
ایران قرار
بگیرد.
شجریان
با آگاهی از
این موضوع دست
به کاری تازه
زده و برای
اولین
باراجازه
داده است که
برنامه
کنسرتش در
لندن که سه
شنبه 18 اکتبر
در "رویال
فستیوال هال"
لندن برگزار
شد، جمعه 21
اکتبر بطور
کامل از کانال
فارسی
"بی.بی.سی." پخش
شود تا هم
مشتاقان دور
از وطن آنرا
ببینند و هم
علاقمندان
داخل کشور از
طریق ماهواره
بتوانند به
تماشای آن
بنشینند؛
شاید از این
طریق بتواند
اندکی بار
سانسور رسانه
ای در ایران
را بکاهد.
البته اگر در
آن ساعت
سربازان
گمنام امام
زمان ماهواره
را از کار
نیاندازند!
آواز
خوان می خواهد
رابطه خود را
با مردم حفظ کند؛
از این رو
دراین سفر ودر
گفت وگوهائی
که با
"یورونیوز"
"صدای
آمریکا" و
"بی.بی.سی." فارسی
انجام داد،
بیشتر در مورد
کنسرتها و
سازهای ابداعی
خود صحبت کرد
تا مسائل
سیاسی و
اجتماعی. اما
همین قدر که
گفت: "اینها
دوست ندارند
مردم به دیدن
برنامه های من
بیایند، در
نتیجه مجوز
کنسرتهایم را
صادر نمی
کنند"، کافی
بود تا خشم
رسانه های
حکومتی را بر
انگیزد.
"کیهان" شریعتمداری
که قبلا او را
"وطن فروش" خوانده
بود، حالا با
عنوان
"برانداز" از
او نام می برد
و خبرگزاری
"فارس" او را
به عنوان "آوازخوان
فتنه" مفتخر
می کند، چرا
که با روزنامه
نگاران شاغل
در "بی. بی.سی."
عکس یادگاری
گرفته است؛
اما این
مردمند که همه
جا با او دم می
گیرند: ...این
درد مشترک،
هرگز جداجدا
درمان نمی شود!
شمقدری:
اپوزیسیون
سینما از آن
طرف آبها هدایت
می شود!
همانگونه
که انتظار می
رفت، جواد
شمقدری معاون
امور سینمایی
و سمعی و بصری
وزیر ارشاد پس
از آنکه در
برنامه
تلویزیونی
"هفت" به
فیلمسازان
برجسته
کشورتهمت
"رانت خواری"
در دوره اصلاحات
زد و گفت که
حاضر به
مناظره
رودررو و
مستقیم با
آنان در
تلویزیون
است، از حضور
در برنامه
بعدی و گفت و
گو با
فیلمسازان
سرباز زد و در
یک سخنرانی ادعا
کرد که جریان
مخالف در
سینمای ایران
از آن طرف
آبها هدایت می
شود!
او در
دیدار با
مدیران دفاتر
انجمن سینمای
جوان، بحران موجود
در سینمای
ایران را ناشی
از برنامه
ریزیهای غلط
در دوره
اصلاحات
خواند و با
استناد به
سخنان رهبر در
دیدار با
کارگردانان
سینما در سال
۱۳۸۵ گفت:
"کسانی که
امروز دم از
بحران در سینما
میزنند خبر
ندارند این
بحران قبل از
سال ۸۵ شروع
شده بود و
دیدار
سینماگران با
رهبرمعظم
انقلاب و نفس
ملکوتی ایشان
نگذاشت چراغ
این سینما
خاموش شود و
پس از آن تلاش
شد فرآیندهای
سینما رشد
مثبت داشته
باشد که دراین
دوره شتاب
بیشتری به خود
گرفته است.
متأسفانه
کسانی که این
روزها دم از
بحران در
سینمای ایران
میزنند نقش
دایه مهربانتر
از مادر را
ایفا میکنند"!
شمقدری
که در آستانه
تشکیل
"سازمان
سینمائی" و
ریاست برآن،
برای جنگ با
سینمای مستقل
و منتقد شمشیر
را از رو بسته
است، افزود:
"در خصوص سینما
باید اذعان
داشت که
فرمایش حضرت
امام (ره) در
روز ۱۲ بهمن
در خصوص
سینمای ایران
و اینکه ما با
سینما مخالف
نیستیم با
فحشا
مخالفیم، خط و
مشی سینمای
ایران را
تبیین کرد و
ازبسته شدن
سینما جلوگیری
بعمل آورد و
توجه رهبری
نیز چه در
زمان ریاست
جمهوری ایشان
و چه در دوره
رهبریشان متوجه
مسائل فرهنگی
و هنری بوده
است و این
موضوع
مسئولیت ما را
سنگینتر میکند.
در شرایطی که
ما با هجمههای
چند سویه
روبرو هستیم
باید توجهات
بیشتری داشته
باشیم چون عدهای
میخواهند
این سینما
اپوزیسیون
نظام باشد که
من معتقدم این
جریان از آن
طرف آبها
هدایت میشود"!
از تلخ
زبانیهای
سلحشور، تا
شیرینی یک حبه
قند
داستان را همه
می دانید! فرج اله
سلحشور پس از
توهین به زنان
بازیگر سینمای
ایران و
"فاحشه"
خواندن آنان،
چنان با موجی از
اعتراض در
داخل و خارج
کشور مواجه
گشت که مجبور
شد بگوید
اشتباه کرده و
عذرخواهی کند.
حتی دخترش نیز
در نامه ای
اعلام کرد که
پدرش اشتباه
کرده است و
بسیاری از
یاران این فیلمساز
"مقرب درگاه"
نیز به نکوهش
او برخاستند؛
از جمله معاون
سینمائی
ارشاد که در
یادداشتی
نوشت: "سینمای
ایران همواره
از دو سو مورد
هجوم و فتنهانگيزي
بوده است؛
كساني كه هنوز
نگاه شكاكانه
به سينما
دارند و واژه
سينما را
همچنان مترادف
فساد و فحشا
تلقي ميكنند...و
گروه ديگري كه
درون خانواده
بزرگ سينما جا
خوش كردهاند
و تصور می
کنند نظام آن
قدر به سينما
و سينماگران
وابسته شده كه
حاشيه امن
پيدا ميكنند
و ميتوانند
در حريم امن
سينما به
خواستههاي
نامشروع و
بعضاً فتنهانگيز
و گاه
مفسدجويانه
خويش دست
يابند"!
ماجرا از خبر
بازی
"آنجلیناجولی"
در یک فیلم ایرانی
شروع شد، علی
سرتیپی تهیهکننده
سینما از
مذاکره با این
بازیگر
سرشناس هالیوود
برای ایفای
نقش در فیلمی
ایرانی خبر داده
و گفته بود که
وی تمایل دارد
به ایران بیاید
و در فیلمی
ایرانی ایفای
نقش کند؛
منتها باید
اقدامات لازم
در این زمینه
صورت بگیرد.
مراحل کار تا
آن جا پیش
رفته بود که
فیلمنامه این
کار ترجمه شده
و قرار بود
برای این
بازیگر فرستاده
شود تا در
مرحله بعد
درباره دستمزد
او صحبت شود.
هر چند قرار
بود که نام
فیلم و کارگردان
تا قطعی نشدن
حضور این
بازیگر در ایران
اعلام نشود،
اما چند
روزبعد اعلام
شد که این
بازیگر
آمریکایی در
فیلم «لطفا
بدون گناه» علیرضا
رئیسیان حضور
خواهد داشت و
کارگردان هم
گفت که داستان
این فیلم و
نقش آنجلینا
جولی در آن
محرمانه است.
به
دنبال انتشار
این خبر فرجالله
سلحشور
کارگردان
"یوسف
پیامبر" با
انتقاد شدید
از حضور
بازیگران
خارجی در
ایران و در یک
گفت و گو
اعلام کرد:
"متاسفانه
خودباختگی یکی
از ویژگی های
سینمای ما است
و سینمای ما در
برابر سینمای خارجی
حتی یک زن
بدنام احساس
کوچکی و حقارت
می کند؛ در
حالیکه
هنرپیشههای
زن ایران
خودشان یک پا
آنجلینا جولی
هستند و
سینمای ایران
باید هم برای
ادامه فعالیت
خود فاحشه بینالمللی
بیاورد.
سینمای ایران
فاحشهخانه
است، مگر صبح
تا شب عکس های
هنرمندان چاپ
نمیشود؟ وقتی
زنهای ما
افتخارشان
این است که
عکسهای خود
را به صورت
نیمهعریان
در اینترنت
بگذارند،
یعنی خودشان
یک پا آنجلینا
جولی هستند"!
حرفهای
سلحشور واکنشهای
زیادی را به
دنبال داشت،
داوود رشیدی
رییس انجمن
بازیگران
خانه سینما
اعلام کرد که
این انجمن در
این مورد اقدام
قانونی خواهد
کرد و پنج زن
بازیگر و سرشناس
سینمای ایران
در یادداشتی
به اظهارات وی
پاسخ دادند.
دراین متن که
به امضای
بازیگران جوان
ترانه
علیدوستی،
پگاه
آهنگرانی،
نگار جواهریان،
هانیه توسلی و
باران کوثری
رسیده، آمده
است: "جناب
آقای سلحشور،
از اینکه میبینیم
آن همه
پرداختن به
زوایای
نورانی زندگی
پیامبران و
سرمشق قرار
دادن منش
ایشان تاثیری
در کلامتان
نداشته، و در
نهایت
شهرتتان را از
نفرتپراکنی
و بیادبی در
برابر همنوعانتان
به دست آوردهاید،
بسیار
متاسفیم... ای
کاش لطف کنید
سینمایی را که
خجالت میکشیم
بگوییم شما را
یاد کجا میاندازد
به حال خود
رها کنید،
شاید که
رستگار شوید و
آرامش و صلح و
محبت به وجدان
نگرانتان بازگردد."
پس از
انتشار این
بیانیه
سلحشور مجبور
شد عذر خواهی
کند و بگوید
که ما برای
همه بازیگران
در ایران
احترام
قائلیم اما
بازیگران
ناباب نیزدر
سینمای ایران
وجود دارند!
در همین
گیرودار، ابراهیم
حاتمی کیا از
فرصت استفاده
کرد و یادداشتی
کوتاه در مورد
فیلم "یک حبه
قند" ساخته
زیبا و ستودنی
رضا میرکریمی
نوشت که این
روزها روی
پرده است؛
یادداشتی که
بی نام بردن
از کسی، پاسخی
است برای قیل
و قالهائی که
فرج اله
سلحشور راه
انداخته است؛
می خوانیم:
یا
لطیف! خير
ببيني آقا
سيدرضاي
ميرکريمی. کامات
شيرين. اگر
اين حَبّه
قندت نبود،
يادمان ميرفت
کجايي هستيم و
با کامِ تلخ
در صفِ سفارتِ
خرسنشان
ايستاده
بوديم تا از
سرزمين هميشه
آفتابمان به
جبرِ همكار
تلخمزاج،
همه مهر دروغ
بر پيشاني،
متقاضي پناه
به سرزمين
هميشه ابري
بگيريم.
خير
ببيني برادر.
تو با حَبّه
قندي کام
دودگرفتهمان
را شُستي و به
يادمان آوردي
که ايراني هستيم.
نامي داريم و
نشاني. ادبي
داريم و
آدابي، که به
وقت شادماني
بدانيم چه
بايد کنيم و
به وقت عزا چه بايد
باشيم. سيّد
عزيز، متوقع
نباش که با
اين حَبّه
قندت قادر به
شيرين کردن
کامِ جفامسلکان
باشي. اين
تلخي به
بلنداي نسلِ
اين نهضت همچنان
ادامهدار
است؛ ولي
بدان، اين
بارانِ سياهِ
جفايِ غريبههايِ
دوستنما،
پاياني دارد.
تو حوصله کن و
مباد که شکايت
به غريبه بري. تو
شاگردِ مکتبِ
فردوسي و
حافظي که نه
کوچيدند و نه
شوقِ ترکِ
سرزمين به
فرزندانشان
دادند. اين
عصر وارونگي
پاياني دارد
برادر! برادرت
ابراهيم
حاتميکيا.
دعوا
بر سر کتاب
شاملو: خانه
من در انتهای
جهان است!
بیش از یازده
سال ازمرگ
شاعر و ادیب
بزرگ معاصر
"احمد شاملو"
می گذرد ولی
هنوز دعواهای
خانوادگی برسر
انتشار آثار
او ادامه
دارد، دعوائی
که در یک سوی
آن آیدا
سرکیسیان
همسر شاملو
قرار دارد و
در سوی دیگر
فرزندان
شاملو از همسر
اولش. آخرین
دعوا هم بر سر
کتابی بنام
"خانه من در
انتهای جهان
است" در گرفته
که به کوشش
سیاوش پسر
شاملو منتشر
شده اما مورد
تائید موسسه فرهنگی
"ا.بامداد"
نیست که آیدا
آنرا با کمک ع. پاشائی
(عین اله
عسگری پاشائی)
نویسنده و
شاعر، دوست و
همکار دیرین
شاملو اداره
می کند. این دو
در یادداشتی
که در اختیار
رسانه ها قرار
گرفته، در
مورد این کتاب
نوشته اند:
کتاب
«خانهي من در
انتهاي جهان
است» ناشر: نشر
مينا، به کوشش
سياوش شاملو،
گردآوري
تصحيح و
ويرايش: بهروز
صاحباختياري،
چاپ اول
تابستان 1390 با
چنين چينش و
گزينش بيمسما
و فاقد انسجام
و ساختار هيچ
ارتباطي به ميراث
گرانقدر
احمد شاملو
ندارد و به
دلايل زير
مورد تأييد
مؤسسهي الف.
بامداد نيست و
نميتواند در
شمار آثار
ارزشمند «ا.
بامداد» قرار
گيرد:
یک: عنوان
«منتشرنشدههايي
از احمد
شاملو» در
خصوص اين کتاب
صحت ندارد و
چنانکه از
نشاني منابع و
تاريخ نوشتهها
در پانويسها برميآيد،
اين آثار سالها
پيش در هفتهنامهي
بامشاد،
اطلاعات
هفتگي و ... چاپ و
منتشر شده است.
دو: از آنجا
که محتويات
کتاب خارج از
ضوابط نظارتي
سرپرستي آثار
و مؤسسه تنظيم
و گردآوري شده
است، صحت و
اصالت مطالب
مورد تأييد
نيست. سه: حق
انتشار اکثر
مطالب چاپشده
در کتاب در
اختيار
انتشارات
نگاه است؛ به
طور مثال،
ترانهي
تيتراژ فيلمنامهي
«ميراث» و ديگر
مطالب کتاب که
سابق در
مطبوعات به
چاپ رسيده است
و نشر مينا
بدون اخذ مجوز
و بدون اطلاع
انتشارات
محترم نگاه،
اقدام به چاپ
اين مطالب
کرده است.
چهار: عکسهاي
کتاب که فاقد
کيفيت شايستهي
مخاطبين فهيم
و گرانقدر
شاملوست،
بدون ذکر نام
عکاس و نيز
بدون کسب
اجازه از
ايشان به چاپ
رسيده است.
پنج: شعري با
عنوان «مردن
قبل از مرگ»
منسوب به
شاملو! مگر هنوز
چند قرن از
غياب شاعر
گذشته است؟
شش: روا نميداريم
که ميراث
فرهنگيمان
دستخوش اين
هرج و مرج
ناپسند شود که
هر کس به خود
اجازه دهد،
سره و ناسره،
پارههايي از
نوشتههاي
دور و نزديک
شاعر و
نويسندهاي
را به سليقهي
خود در مجموعهاي
گرد آورد،
ويرايش کند،
مقدمه بنويسد
و با رسمالخط
مورد علاقهي
خود به چاپ
برساند. هفت:
کتاب حاضر
ظاهراً «با
اشراف دفتر
نظارت بر حفظ
و نشر آثار
احمد شاملو»
روانهي
بازار آشفتهي
کتاب شده است.
اين دفتر
اساساً در
همان زمان تأسيسش
نيز با هدف
کتابسازي
ايجاد شده
بود؛ نه با
هدف جامهي
عمل پوشاندن
به خواستها و
وصاياي شاعر و
نه با هدف
خدمت به
خوانندگان
او؛ به همين
سبب برخلاف
وصايا و سفارشهاي
مؤکد
شاعرمان، به
چاپ آثاري از
او اقدام کرد
که وي آنها
را «غيرقابل
تجديد چاپ»
خوانده بود.
مؤسسهي
"الف. بامداد"
که توسط آيدا
شاملو (ريتا
آتانث
سرکيسيان) و
علی پاشايي
تاسیس شده، از
سال 1368 رسماً از
سوي احمد
شاملو به
عنوان
سرپرستان
مادامالعمر
نظارت بر چاپ
و نشر آثار او
تعيين شده
است. این دو طی
نامه ای از
نشر مینا
خواسته اند که
برای تعیین
تکلیف مجموعه
"خانه من در
انتهای جهان
است" به این
موسسه مراجعه
کند؛ در غیر این
صورت از طریق
قانونی موضوع
را پیگیری خواهند
کرد.
سانسور
جدید در سینما:
نمایش بدون
تبلیغات!
فیلمهای
کمال تبریزی
همیشه به سختی
از بند سانسور
رها شده اند،
معروفتر از
همه "لیلی با
من است" و
"مارمولک".
اما حالا
اداره نظارت
در معاونت
سینمائی،
برای آخرین
فیلم او
"خیابانهای
آرام"
سانسوری بدیع
و در نوع خود
بی نظیر در
نظر گرفته است.
فیلم تبریزی
پس از حک و
اصلاح های
لازم حدود یکماه
پیش پروانه
نمایش گرفت،
اما پخش کننده
و سینماهای
نمایش دهنده
اجازه ندارند
برای آن از
طریق آگهی های
خیابانی و صدا
و سیما تبلیغ
بکنند و مردم
را برای دیدن
آن به سینماها
فرابخوانند!
«خيابانهاي
آرام» که
فيلمنامه
آنرا
«كامبوزيا
پرتوي» نوشته
از همان آغاز
با مشکل ساخت
روبرو شد؛ چرا
که داستان آن
شبیه حوادث پس
از انتخابات
دهمین دوره
ریاست جمهوری
بود. ازاینرو
و براي اينكه
هيچگونه
شبيهسازي
اتفاق نيفتد،
عوامل فیلم
راهی ارمنستان
شدند و با
تغییر
"لوکیشن"
داستان هم تغییر
محل داد و در
آن کشور
فيلمبرداري
شد. این فیلم
در جشنواره
سینمائی فجر
مانند "اسب
حیوان نجیبی
است"
عبدالرضا
کاهانی، "یخ
حبه قند" رضا
میرکریمی و
"گزارش یک
جشن" ابراهیم
حاتمی کیا،
نادیده گرفته
شده و از دور
رقابتها کنار گذاشته
شد. پس از آنهم
برای صدور
مجوز نمایش،
اصلاحیه های
بسیاری برای
آن در نظر
گرفتند و
بالاخره
یکماه پیش
پروانه نمایش
آنرا صادر
کردند به شرطی
که تبلیغی
برای آن صورت
نگیرد.
كمال
تبريزي
درباره آخرين
وضعيت اكران
جديدترين
ساخته
سينمايياش
به خبرگزاری
"ایسنا" گفته
است: "با وجود
پروانه نمايش
ظاهرا قرار
است اين فيلم
هم مثل فيلمهاي
ديگر به خاطر
موضوعش مورد
بيمهري رايج
قرار بگيرد.
براي مثال،
زمان صدور پروانه
نمايش را طوري
عقب انداختند
كه نوبت اكران،
درست مصادف با
ماههاي محرم
و صفر شود. به
تهيهكننده و
پخشكننده هم
اعلام شده است
كه حق هيچگونه
تبليغي، نه در
سطح شهر و نه
در تلويزيون نداريم.
اين تصميم
براي اولين
بار در طول
تاريخ سينماي
ايران از طرف
مسوولان براي
شرايط نمايش
يك فيلم
سينمايي،
گرفته ميشود.
در واقع با
زبان بيزباني
يعني اينكه،
دوست ندارند
مردم اين فيلم
را ببينند و
تا جايي كه
امكان دارد،
فيلم خيابانهاي
آرام بايد
كمترين
بيننده را
داشته باشد."
كارگردان
«ليلي با من
است» با اشاره
به شرايط اكران
خيابانهاي
آرام ابراز
عقيده كرد:
"اين روند از
سياستها و
روشهاي نوين
حمايت از
سينماي ايران
است! ما حق هيچگونه
تبليغي براي
نمايش اين
فيلم نداريم.
مردم آهسته
بيايند و فيلم
را در كمترين
تعداد ممكن
ببينند و
آهسته بروند.
خدايا به داد
مظلوميت
سينماي ايران
برس! از آقاي
رضوي، تهيهكننده
محترم نيز گله
دارم. تقريبا
هيچ عكسالعمل
مناسبي در
برابر
بلايايي كه بر
سر فيلم نازل
ميشود؛
ندارد. هيچ
اعتراضي را در
برابر اين
موضوع منعكس
نكرده است و
حتي از من
خواست كه
اصلاحات
بيشتري را
نسبت به آنچه
اعلام شده،
انجام دهم تا
خداي نكرده كس
ديگري هم از
ما رنجيده خاطر
نشود! فعلا
گويا در ساخت
فيلم بايد
مراقب رنجش
خاطر همه بود
و رنجش خاطر
فيلمساز،
اهميتي
ندارد"!
عليرضا
سجادپور مدیر
کل اداره
نظارت در پاسخ
فیلمساز و به
روزنامه شرق
می گوید: "همه
موارد مربوط
به فيلم را با
تهيهكننده
در ميان ميگذارم
و در زمينه
نكات مطرح شده
از سوي آقاي تبريزي
اظهار نظر
رسانهاي نميكنم."
وي در پاسخ به
این سوال كه
آيا چنين موردي
پيش از اين
پيش آمده بود
باز هم تاكيد
می کند: «اظهار
نظر نميكنم».
به نوشته شرق،
بعد از
جشنواره، چند
فيلمي كه با
مشكل روبهرو
بودند
توانستند
مجوز نمايش
بگيرند؛ اما انگار
بايد مسيري
سخت را طي
كنند تا با
مخاطبان خود
روبهرو شوند.
بعد از اينكه
فيلم «اسب
حيوان نجيبي است»
ساخته
عبدالرضا
كاهاني روانه
جشنواره ابوظبي
شد، بلافاصله
با واكنش تند
مسوولان روبهرو
شد و به همين
دليل از اين
جشنواره كنار
كشيد تا مجوز
اكرانش صادر
شد اما اينكه
كي ميتواند
روي پرده
برود، پرسشي
است كه هنوز
بيپاسخ
مانده است.
ديگر
فيلمي كه هنوز
چندان تكليفش
مشخص نيست همان
فيلم معروف
«گزارش يك جشن»
ابراهيم
حاتميكياست
كه خود علاقهاي
ندارد زياد
درباره آن سخن
بگويد اما
عليرضا
سجادپور مدير
كل نظارت و
ارزشيابي
ارشاد ميگويد:
"همچنان ميگويم
اگر اصلاحات
اعمالشده
روي فيلم
«گزارش يك جشن»
انجام شود،
اين فيلم
پروانه نمايش
ميگيرد. هنوز
خبر خاصي نيست
اما به زودي
اتفاقاتي ميافتد."
در اينباره
تهيهكننده
آن منوچهر
پيرهادي نيز
به خبرگزاری
"ايلنا" گفته
است: "تمام
تغييرات مورد
نظر انجام شده
است، اما
انگار درباره
اين فيلم
مسوولان
ديگري بايد
تصميم
بگيرند." آنکه
باید تصمیم
بگیرد نیروی
انتظامی است
که با فیلم
حاتمی کیا
مشکل دارد!
"رد
پای برف"
صالحی پس از
پنج سال
«ردپاي
برف تا بلوغ
كامل گل سرخ»
مجموعه شعر شاعر
نامدار معاصر
سید علی
صالحی،
سرانجام بعداز
پنج سال متوقف
ماندن در
ادارهي كتاب
وزارت ارشاد،
مجوز انتشار
گرفت و به زودي
توسط نشر نگاه
روانهي
بازار كتاب در
ایران خواهد
شد. صالحي در
گفتگو با
خبرگزاری
"ايلنا"، ضمن
اعلام اين خبر
گفته است:
"چندي پيش با
خبر شدم كه
بعداز سالها
چشمبراهي،
بالاخره مجموعهي
شعر «ردپاي
برف تا بلوغ
كامل گل سرخ»
كه شامل 300 صفحه
از شعرهاي من
است، مجوز نشر
گرفته است. اين
خبر را عليرضا
رييس دانايي، مدير
انتشارات
نگاه، به من
داد."
وي ضمن
بيان اين مطلب
كه انتشار اين
كتاب، بعداز
مجور گرفتن
«زيارتنامهي
مرغ سحر»
ازسوي نشر
چشمه، برايش
حكم دومين
بهار را در
فصل پاييز
دارد، گفت:
"البته
همچنان جلد
سوم از مجموعه
آثارم در هزار
و صد صفحه، در
دايرهي كتاب
وزارت ارشاد
منتظر مجوز
است. همچنين
جلد دوم اين
مجموعه به
دليل ناياب
شدن، توسط نگاه
تجديد چاپ
خواهد شد. چاپ
اول «ما نبايد
بميريم،
روياها بيمادر
ميشوند» هم
كه هفت ماه
پيش در سه
هزار نسخه
منتشر شده
بود، تمام شده
و تجديدچاپ آن
به زودي ميسر
خواهد شد."
صالحی
توضیح می دهد:
"سال پيش به
مجموعهي شعر
«رد پاي برف...»
مجوز مشروط
دادند اما به
سرعت آن را پس
گرفتند.
اميدوارم اين
وهله؛ پشيمان
نشوند. چيزي
نمانده بود كه
اين دفتر، سال
پنجم انتظار مجوز
خود را هم پُر
كند. من متوجه
نميشوم چرا
آثارم را تا
اين اندازه
نگه ميدارند؟
اين همه
حساسيت برای
چیست؟ كل
شعرهاي تازه
ام از سال 1388 تا
امروز را نیز
دردست پاكنويس
دارم. البته
اندكي از
اشعار اين
دوره با همين
نام «زيارت
نامهي مرغ
سحر» تا ده -
دوازده روز
ديگر منتشر ميشود،
اما قريب به
هزار صفحهي
ديگر را هنوز
نزد خود دارم،
تا تصميمات
بعدی"!
خوش
آمد حافظ
شیراز به رهبر
در کرمانشاه
وقتی
آیت الله
خامنه ای در
سفر به
کرمانشاه از
امکان
برقراری نظام
پارلمانی
بجای نظام
ریاستی در
آینده جمهوری
اسلامی خبر
داد و کارشناسان
سیاسی گفتند
که این یعنی
خلاصی از دردسر
انتخابات و
مردمی که
دنبال رای خود
می گردند، یاد
خبری افتادم
که ساعاتی قبل
از آن خبرگزاری
فارس منتشر
کرده بود دال
بر اینکه حافظ
شیرازی در
تفالی که رهبر
به دیوان او
زده، با غزلی
با قافیه ماه
و شاه و
مردراه و
دادخواه و دین
پناه، به
استقبال او
رفته است؛
گفتم شاید
رهبر آن سخنان
را با استناد
به این فال برزبان
رانده است!
خبرگزاری
"فارس" گزارش
داده است:
"همزمان با
سومین روز سفر
هبری به
کرمانشاه، وی
به منزل
تعدادی از شهدای
این شهر رفتند
و آنها را
مورد تفقد
قرار دادند.
وقتی ایشان در
منزل شهید
«شهاب خالصی» حضور
مییابند،
بعد از دیدار
و گفتوگو با
خانواده
شهید، درباره
نحوه شهادت
شهید خالصی
فرزند
خانواده
خالصی و شهید
«غلامرضا دستمبویه»
داماد این
خانواده
سؤالاتی میپرسند.
بعد از آن
خانواده شهید
خالصی از آقا
میخواهند
تفألی به حافظ
بزنند که
ایشان با محبت
این خواسته را
اجابت کرده و
دیوان شیخ
شیرین کلام را
میگشایند که
چنین غزلیسرایی
کرده بود:
بیا که رایت
منصور پادشاه
رسید
نوید فتح و
بشارت به مهر
و ماه رسید
جمال بخت زروی
ظفر نقاب
انداخت
کمال عدل به
فریاد
دادخواه رسید
سپهر دور خوش
اکنون کند که
ماه آمد
جهان به کام
دل اکنون رسد
که شاه رسید
ز قاطعان طریق
این زمان شوند
ایمن
قوافل دل
ودانش که مرد
راه رسید
عزیزمصر به
رغم برادران
غیور
ز قعر چاه بر
آمد به اوج
ماه رسید
کجاست صوفی
دجال فعل ملحد
شکل
بگو بسوز که
مهدی دین پناه
رسید
صبا بگو که چهها
بر سرم درین
غم عشق
ز آتش دل
سوزان و دود
آه رسید
ز شوق روی تو
شاها، بدین
اسیر فراق
همان رسید کز
آتش به برگ
کاه رسید
مرو به خواب
که حافظ به
بارگاه قبول
ز ورد نیمه شب
و درس صبحگاه
رسید