Posted: 17 May 2010 09:25 AM PDT
چنانچه
حکومت، «خاکریز
هسته ای» را از دست
بدهد، توجه جهانیان
بلافاصله به موضوع
«حقوق بشر» و «حمایت
از تروریسم» معطوف
گردیده و فشار
از آن ناحیه وارد
خواهد شد. اجرای
«حقوق بشر» در ایران
مستلزم برچیده
شدن «ولایت فقیه»
است و هرگز بدون
نقض گسترده حقوق
انسانی و آزادی
و بدون لگد زدن
به دموکراسی، نمی
توان اندیشه متحجرانه
«حاکمیت ولایت
مطلقه فقیه» را
پیاده نمود. دشمنی
و تضاد «جمهوری
اسلامی» با «حقوق
بشر» انکارناپذیر
بوده و حکومت فقها
هرگز نمی تواند
با برسمیت شناختن
«اعلامیه جهانی
حقوق بشر» دوام
و بقا داشته باشد.
خامنه ای و سپاه
که شریک قدرت در
نظام فعلی هستند،
نه تمایلی به توافقات
هسته ای دارند
و نه راهی برای
پذیرش آن. حکومت
پس از روی کار آوردن
احمدی نژاد در
سال 84 اولین اقدامی
که انجام داد از
سرگیری غنی سازی
متوقف شده و به
اوج رسانیدن تنش
هسته ای با غرب
بود. واقعیت این
است که خاکریزهای
ولایت فقیه در
زمینه «حقوق بشر»
و «حمایت از تروریسم»
بشدت شکننده و
ضعیف هستند و بهمین
دلیل بنفع حکومت
بود که رویارویی
با غرب را به خاکریز
دیگری بکشاند،
خاکریز هسته ای.
موضوع انرژی هسته
ای امری است که
براحتی می توان
تعصب و غرور ملی
را با آن تحریک
نمود و همه را پشت
سر حکومت به صف
کرد. در حالیکه
رژیم در نبرد «حقوق
بشر» تنها است و
حتی نیروهای خودی
را هم نمی تواند
نسبت به نقض گسترده
حقوق بشر توجیه
نماید. این ضعف
در موضوع «حمایت
از تروریسم» حتی
شدیدتر شده و حکومت
قادر نیست رفتار
خود در نا امن سازی
عراق و افغانستان
و آلت دست قرار
دادن شیعیان لبنان
و به بدبختی کشیدن
مردم غزه و ارتباطات
با القاعده را
توجیه نموده و
در برابر اینهمه
فقر و بدبختی در
کشور، حمایتی برای
سرازیر کردن دلارهای
نفتی جهت «حمایت
از تروریسم» جلب
نماید.
در صحنه بین المللی
نیز برای غرب رسیدن
به یک اجماع جهانی
در خصوص مسئله
هسته ای بسیار
دشوار و پرهزینه
و طولانی است در
حالیکه این اجماع
در خصوص «حقوق بشر»
و یا «مبارزه با
تروریسم» بسهولت
قابل دستیابی می
باشد.
بازی در زمین هسته
ای از هر جهت بنفع
حکومت و دشوار
برای غرب، و بازی
در زمین «حقوق بشر»
و «تروریسم» کاملاً
بنفع غرب و به زیان
ولایت فقیه است.
مهمترین دلیلی
که علیرغم خسارات
ناشی از قطعنامه
ها و تحریم ها،
حکومت را وادار
به ادامه موضوع
هسته ای نموده
است.
اجلاس تهران و
جنجال تبلیغاتی
بر سر توافق هسته
ای و اعلام آمادگی
برای ارسال 1200 کیلو
اورانیوم به ترکیه،
جز یک ترفند جدید
برای اتلاف وقت
و ایجاد شکاف در
اجماع جهانی نیست.
جمهوری اسلامی
دارد با غرب بازی
می کند. حتی سخنگوی
وزارت خارجه نیز
در لفافه می گوید:
«پس از اینکه موافقتنامه
میان ایران و گروه
وین به امضا برسد،
ظرف یك ماه ایران
سوخت 3.5 درصد خود
را به تركیه ارسال
و با نظارت آژانس
بینالمللی این
سوخت در آن كشور
نگهداری خواهد
شد. جزئیات درباره
اینكه كدام كشور
و در چه مكانی تبادل
سوخت صورت گیرد
از بحثهای مربوط
به توافق میان
ایران و گروه وین
است و تا جزئیات
آن مشخص نشود نمیتوان
درباره آن صحبت
كرد. اگر این توافق
به عمل نیاید
یا گروه وین اعلام
آمادگی نكند یا
به هر شكلی از انجام
مبادله سوخت سر
باز زنند، سوختی
كه قرار است به
تركیه ارسال شود
را برمیگردانیم.»
موافقتنامه میان
ایران و گروه وین
ممکن است ماهها
طول بکشد و ژست
حکومت ایران هم
این خواهد بود
که حاضر به معامله
شده ولی شرایط
کشورهای غربی غیرقابل
پذیرش است. احتمالاً
در گوشه ذهن خامنه
ای است که دفعه
بعد هم شاید رئیس
جمهور آرژانتین
و افغانستان را
بعنوان میانجی
به تهران بفرستند
و امکان بازی جدیدی
را با غرب داشته
باشد.
حکومت ولایت فقیه
حتی اگر تحت فشارها
و شرایط سیاسی
هم به این نتیجه
برسد که معامله
هسته ای را باید
بپذیرد، راهی برای
پذیرش آن ندارد.
سپاه تحت هیچ شرایطی
حاضر نخواهد بود
صنعت پر سود و بی
حساب و کتاب هسته
ای را از دست داده
و با محو شدن خطر
حمله نظامی، جایگاه
ویژه خود را از
دست بدهد. بنفع
نظامیان است که
تنش هسته ای همچنان
ادامه یابد تا
در سایه آن بتوانند
به پیشروی در قدرت
ادامه بدهند. مطلوبترین
حالت برای سپاه
این است که بجای
تقسیم قدرت و ثروت
با روحانیت، از
شر این شریک پر
مدعا و بی خاصیت
راحت شده و خودش
بشود همه کاره
مطلق، الگویی نظیر
ونزوئلا یا پاکستان.
توافق هسته ای
بمعنای خلع سلاح
سپاه در صحنه سیاست
داخلی کشور است
و بسیار نامحتمل
خواهد بود که سپاه
زیر بار آن برود
و از مسیر رسیدن
به «دیکتاتوری
نظامی» بازگردد.
«پرونده هسته ای»
همانقدر که مورد
علاقه دولتهای
غربی می باشد ،
در میان افکار
عمومی این کشورها
فاقد وجهه عمومی
است و بالعکس در
مورد «حقوق بشر»
علیرغم بی میلی
دولتهای غربی برای
ورود به آن، مردم
دنیا بشدت نسبت
به آن حساس بوده
و در برابر نقض
وحشیانه حقوق بشر
در ایران واکنش
نشان می دهند. جنبش
سبز نیز باید همچنان
با استراتژی پافشاری
بر دموکراسی و
آزادی، توجه جهانیان
را به خوی درنده
حکومت ایران در
نقض حقوق بشر جلب
نموده و بازی را
از زمین «پرونده
هسته ای» به زمین
«پرونده حقوق بشر»
بکشاند.