مايکل اوهنلن: هزينه جنگ افزار اتمی را برای ايران بالا می بريم

مايکل اوهنلن، کارشناس امور امنيتی و دفاعی در مؤسسه تحقيقاتی بروکينگز در واشنگتن، در گفتگويی با ستاره درخشش به موضوع تحريمهای جديد پرداخت:

پرسش:

کنگره آمريکا به منظور مقابله با برنامه اتمی ايران به اتفاق آراء تحريمهای جديد عليه شرکتهای خارجی را که با ايران معامله تجاری دارند، تصويب کرده است. شما در مقاله ماه آوريل خود در واشنگتن پست نوشتيد: ما بايد بر کالاهای تکنولوژيک و انتقال سلاح تمرکز کنيم و تحريمها را به نوعی تعبيه کنيم که از برنامه سلاح اتمی ايران جلوگيری کند. درباره موثر بودن تحريمها چه فکر می کنيد؟

پاسخ:

بله. به نظر من قانونگذاری ممکن است به صورت مکمل، سودمند باشد. به باور من درنهايت، مجازات ها بايد چند جانبه باشد زيرا برای هرکالای فناوری برترعرضه کنندگان چندی درکارند که ايران ممکن است بخواهداز آنها بخرد يا کالاهای چندی برای صادرات که ايران بخواهد صادر کند. از همين رو من فکر می کنم ما نمی توانيم پيشاپيش تلاش های جامعه بين المللی حرکت کنيم ضمن اينکه تلاشهای يکجانبه آمريکامی تواند به تضعيف آن ديپلماسی ای بيانجامد که برای اِعمال مجازات های چندجانبه مورد نياز است چون در غير اين صورت ديگران خواهند گفت حالا که آمريکا دارد خودش اين کارها را انجام می دهد ما ديگر نبايد نگران همکاری با آن کشور باشيم، چون آمريکا پيشاپيش تصميمش را گرفته و معلوم است که از برنامه خود راضی است، و اينها به نظر من مخاطره هاست.

اما از سوی ديگربه نظر من اگر از اين ابزار يعنی از اين قانون به نحو گزينشی استفاده شود، و رييس جمهوری در ناديده گرفتن برخی و اعمال برخی ديگردستش باز باشد ما می توانيم اينجا و به صورت مکمل مجازاتها را تشديد کنيم. همچنين به نظر من موردهايی هست که يک شرکت بايد ميان بازار آمريکاو بازار ايران يکی را برگزيند، وهمچنين اگر شرکت بخوبی بداندهدف ايران از وارد کردن فناوری يا کالائی خاص، هدف درستی نيست، هدفش بهره گيری از آنها در پيشبرد سياست خارجی افراط گرايانه يا مثلاً تامين جاه طلبی های هسته ای است. از اين رو به عقيده من اين قانون مکمل نگرش کلی چند جانبه گرائی ماست و با توجه به نرمش پذيری قانون و بازبودن دست رييس جمهوری در انتخاب گزينه ها من با آن موافقم.

پرسش:

ايران اخيراً اورانيوم ۲۰ درصد غنی شده توليد کرده است. اين موضوع چه نگرانيهايی درباره سلاح اتمی ايران بوجود می آورد؟

پاسخ:

نگرانی من از اين است که ايران در مسير ساخت جنگ افزارها ی هسته ای بخوبی دارد پيش می رود و ما هم داريم هزينه آن جنگ افزار را برايشان بالا می بريم. و اينکه اگر ايران به آن جنگ افزارها دست يابد و يا در مسير دستيابی به آن حرکت کند با پيامدهايی رو به رو خواهد بود.اما اساساً ما نمی توانيم جلو چنان امری را جز با توسل به نيروی نظامی بگيريم اما حتا در صورت انجام چنان حمله احتمالی، تنها دستيابی ايران به سلاح هسته ای را به تأخير خواهيم انداخت چرا که وضعيت را به طور بنيانی تغيير نخواهيم داد چون فرض براين است که ما برای سرنگونی رژيم به ايران حمله زمينی نخواهيم کرد. به نظر من چنان چيزی دربرنامه ما نيست. بنا براين به نظر من پس از سبک و سنگين کردن قضيه بايد به ترکيبی ازعوامل محدود کننده روی بياوريم يعنی تا حد امکان جلو آسيب ها را بگيريم، قدرت مانور يک ايران مجهز به جنگ افزارها ی هسته ای را محدود کنيم، دامنه و روند ايجاد زرادخانه اتمی ايران را تا حد امکان محدود سازيم و کاری کنيم که ايران بابت اين زيرپانهادن حقوق بين المللی بهايی سنگين بپردازد و به اين هم فکر کنيم که رژيم آيند ه درايران بخواهد سياست رژيم کنونی را عوض کند و از دستاوردهای هسته ای ايران چشم بپوشد. اين به نظر من بهترين کاری است که می توانيم بکنيم.

پرسش:

منتقدان می گويند تحريم اقتصادی باعث می شود که رژيم سياست خارجی خود را مورد تجديد نظر قرار دهد، ولی تغييرات اساسی در سياست خارجی ايران نه در نتيجه فشار خارجی بلکه بر اثر تغييرات سياسی در داخل کشور است. شما در اين باره چه فکر می کنيد؟

پاسخ:

من تاحد زيادی با اين نظر موافقم که ايران بايد تصميمش را بگيرد و از همين رو سياست داخلی اين کشوردر اين زمينه حالت تعيين کننده خواهد داشت اما اينجا اين پرسش پيش می آيد که چگونه می خواهيد بر بازيگران گوناگون عرصه سياسی داخلی ايران اثر بگذاريد و بتوانيد از آن راه به تقويت نقش و سياست بازيگرانی بپردازيد که ميانه رو يا اصلاح طلب اند ودر عوض، تندروها را تضعيف کنيد.

درکوتاه مدت البته تندروها نگران وضعيت نابسامان اقتصادی يا موقعيت ايران در جامعه بين المللی نيستند. بنا براين در کوتاه مدت ما اهرم های مستقيم چندانی عليه آنها نداريم.اما در بلندمدت دست کم اين احتمال وجود دارد که در نظر مردم ايران تضعيف بشوند با اين اميد که درپی ضعف اقتصاد ايران بر اثر سياست های آنها و پايين آمدن موقعيت اين کشور در جامعه بين المللی و تبديل شدن ايران به کشوری منزوی، کنار بروند. به همان اندازه که ما به اين هدف ها برسيم صحنه داخلی سياست ايران را- يعنی زمينه ا ی برای رقابت سياسی، و چشم انداز به قدرت رسيدن طرفداران اصلاحات - دست کم تا اندازه ای تغيير داده ايم. اما حتا اگر اين نظريه درست ازآب درآيد زمان می برد.

پرسش:

سالگرد انتخابات ايران با برخی تظاهرات ضد دولتی پراکنده همراه بود و به سرعت ار طرف نيروهای دولتی سرکوب گرديد. درباره آينده نهضت موسوم به سبز چه فکر می کنيد؟

پاسخ:

اين نگرانی وجود دارد که حکومت ايران در سرکوب جنبش دموکراسی خواهی و تضعيف آن از راه ها ی گوناگون به طرز نمايانی کارآمد بوده است. توانسته است دامنه و فضای مانور اين جنبش را کاهش بدهد، با رهبران جنبش برخوردی خشونت آميز داشته باشد وتوان سازماندهی را ازآن بگيرد. من به بهبود اوضاع درکوتاه مدت خوش بين نيستم حتا در ميان مدت هم چنان اميدی وجود ندارد اما نمی دانم به جز اميدواری به روی کارآمدن طرفداران اصلاحات، يا دست کم شنيده شدن صدايشان در سياست دولت چه می توانيم بکنيم. اين يکی از دليل های مخالفت من با استفاده از نيروی نظامی عليه برنامه هسته ای ايران است. دليل عمده اش اين است که ما نمی توانيم اين کاررا به خوبی انجام بدهيم. چنان حمله ای کارآمد نخواهد بوداما دليل ديگرش هم اين است که چنان حمله ای موقعيت طرفداران اصلاحات را تضعيف می کند و تندروها با نشان دادن خصومت جهان خارج، دست بالا را پيدا می کنند. اکنون شايد چنان نظريه ای نادرست باشد. بايد ارزيابی دوباره ای از آن به عمل آيد. اما نظر من اين است که با اعمال فشار بر اقتصاد ايران به عنوان واکنشی به تندروها و سياست افراط گرايانه دولت، شايد بتوانيم بتدريج و با گذشت زمان موقعيت طرفداران اصلاحات را تقويت کنيم.

پرسش:

استراتژی پرزيدنت اوباما درباره ايران چيست؟

پاسخ:

به نظر من استراتژی چندان بد نيست اما تعريفی هم ندارد. منظورم اين است که گزينه های خوبی وجود ندارد. و گاه در چنان موقعيتی در ميان يک رشته گزينه های بد دست به انتخاب می زنيد و تلاش داريد آنچه را کمتر بد است برگزينيد. به نظر من تلاش اوليه دولت اوباما در سال گذشته در تعامل با ايران، سپس واکنش خشن تر آمريکا به سياست خصمانه ايران، توطئه انتخاباتی، و سياست هسته ای ايران با اقدام هايی جدی تر، همه رشته پيامدها ی منطقی تلاش های دولت اوباما بوده است. بصراحت بگويم که نمی دانم دولت بيش از اين چه می توانسته است بکند. با سياست متفاوت تندروانه تر هم از جمله با حمله نظامی مخالفم. می بينيد که چشم انداز چندان خوب نيست ايران به شکل اساسی سرنوشت هسته ای را در کنترل خود دارد و همچنان يک کشور مسأله دار باقی مانده است. من نمی دانم بواقع چه بايد می کرديم که مؤثر تر از اين باشد.

متشکرم