تیرباران،
سرانجام
فراری ۱۱
ساله از زندان
۲۱
اردیبهشت ۱۳۳۷،
خسرو روزبه
عضو سازمان
افسران حزب
توده اعدام شد
و این پایان
مرد نظامی
تودهای بود
که پس از ۱۱ سال
فرار از دست
ساواک،
سرانجام
تیرباران شد.
به
گزارش
خبرنگار
تاریخ
خبرگزاری
فارس، در روز 21
اردیبهشت 1337
خسرو روزبه
عضو سازمان
افسران حزب
توده اعدام
شد.خسرو
روزبه، فرزند
دوم ضیاء لشکر
در سال 1294 در شهر
ملایر به دنیا
آمد.
وی
از جمله
جنجالیترین
چهرههای حزب
توده بود که
در خانوادهای
متوسط ولی در
شرایط
نامساعد مادی
پرورش یافت.
پدرش در ارتش
و در سمت
ریاست کارپردازی
لشکر انجام
وظیفه میکرد.
روزبه
تحصیلات
ابتدایی را در
مدرسه امریکایی
ملایر و
تحصیلات
متوسطه را در
همدان به پایان
برد.
سپس
در دانشکدۀ
افسری در رشته
توپخانه و در
دانشکدۀ فنی
از رشته
مکانیک فارغالتحصیل
شد. در سال 1318 به
علت درگیری با
فرمانده
توپخانه ضد
هوایی یک ماه
و نیم به
اهواز تبعید
شد و سپس به
تهران بازگشت.
روزبه
در 18 سالگی
وارد خدمت
ارتش شد. تا مهر
1324 با سمت استاد
و فرمانده
دانشکده
افسری انجام
وظیفه میکرد
و پس از
شهریور 1320 در
دانشکده
افسری به تدریس
پرداخت.
او
از اساتید
تحصیلکرده و
باسواد
دانشکده
افسری محسوب
میشد و مورد
توجه رزمآرا
- رییس
دانشکده - بود.
خسرو روزبه
همچنین کتابهایی
در زمینههای
ریاضی ـ فنی
تدوین کرد.
سقوط
رضاشاه و
فروپاشی
استبداد 20
ساله او فرصتی
فراهم آورد تا
گروهها و
احزاب سیاسی
به حرکت
افتاده تلاش
سیاسی خود را
آغاز کنند، از
جمله
مارکسیستهای
بازمانده از
حزب کمونیست
ایران به
همراه گروه 53
نفر در دهم
مهر ماه 1320 در
منزل محسن
اسکندری
گردهم آمده
حزب توده
ایران را
تأسیس کردند و
محسن اسکندری
به عنوان رهبر
حزب توده
ایران انتخاب
شد، خسرو
روزبه نیز در
سال 1322 به این
حزب پیوست.
در
سالهای
اولیه شکلگیری
حزب توده،
کثرت مراجعه
نظامیان با
گرایش چپ موجب
شد که حزب
تصمیم به
تأسیس یک
سازمان نظامی
مخفی بگیرد.
آرداشس
آوانسیان به
عنوان نخستین
مسوول سازمان
نظامی معرفی
شد، اما پس از
بازگشت کامبخش
از باکو،
مسوولیت
سازمان افسری
به او سپرده
شد و او به
همراه عزتالله
سیامک و خسرو
روزبه اداره
سازمان افسران
حزب توده را
برعهده گرفته
و سروان خسرو
روزبه به
عنوان عضو
هیات اجرایی
سازمان نظامی
تازه انتخاب
شد.
در
تابستان سال 1324
سرهنگ
عبدالرضا آذر
به اتفاق
سرگرد علیاکبر
اسکندانی که
هر دو عضو
سازمان
افسران حزب
توده بودند،
تصمیم به قیام
مسلحانه علیه
رژیم گرفتند و
به همراه گروهی
از
همفکرانشان
در ترکمن صحرا
قیام کردند، ولی
این حرکت که
به قیام
افسران
خراسان شهرت
یافت و به
سرعت سرکوب
شد، حساسیت
فراوانی
برانگیخت.
عدهای
از افسران
مبارز به
فرمان ستاد
ارتش به کرمان
تبعید شدند.
طرح دستگیری
روزبه نیز
ریخته شد اما
روزبه که در
مرخصی یک ماهه
به سر میبرد،
به جای بازگشت
به خدمت، مخفی
شد و از بازداشت
نجات یافت.
حاصل این
دوران نگارش
کتاب «اطاعت
کورکورانه»
بود که در
افشای مفاسد
سران ارتش و
همچنین دعوت
افسران و درجهداران
به مبارزه
علیه حکومت با
نام مستعار
«سخر» (سروان
خسرو روزبه)
منتشر شد.
سازمان
افسران حزب
توده یک هیات
دبیران و یک
هیات اجرایی
داشت که خسرو
روزبه در هیات
دبیران آن
عضویت یافت که
اعضای هیات
دبیران در
زمان بازداشت
عبارت بودند
از: 1- خسرو روزبه
به نام مستعار
سعیدی، 2-
سرهنگ عزتالله
سیامک و 3-
سرهنگ
محمدعلی
مبشری، که از
میان اعضا،
خسرو روزبه
مسوولیت شاخه
اطلاعات نظامی
حزب را نیز
عهدهدار بود.
به
دنبال قیام
افسران
خراسان و
واقعه آذربایجان،
تلفات افسران
حزبی در وقایع
سالهای 25ـ 1324
چنان سنگین
بود که در عمل
به نظر میرسید
سازمان
افسران توده
برای همیشه
متلاشی شده
است. بعد از
این ماجرا عدهای
که جان سالم
به در بردند
به شوروی پناه
بردند، اما
وجود سرهنگ
سیامک، خسرو
روزبه و سرهنگ
مبشری و در
امان
ماندنشان از
موج بگیر و
ببندهایی که
پس از قیام
افسران
خراسان، شکست
آذربایجان و
سرانجام
حادثه 15 بهمن 1327،
در ارتش و
سایر ارگانهای
دولتی رواج
یافته بود،
هسته اولیه
دیگری را برای
شکلگیری
سازمان نظامی
به صورتی
کاملاً
پنهانی و زیر
نظارت مستقیم
و محدود رهبری
حزب سامان داد.
بعد
از حوادث
آذربایجان در
سال 1325، سازمان
افسران حزب
توده کوچک و
فعالیت آن
محدود شد.
روزبه در صفحه
45 اوراق
بازپرسی خود
نوشته است:
«تصمیم گرفتیم
مانع متلاشی
شدن سازمان
نظامی بشویم.» به
این ترتیب
سازمان
افسران حزب
توده اگرچه فعالیتهایش
محدود شد اما
هرگز منحل نشد
و به فعالیت خود
ادامه داد.
روزبه
در 17 فروردین 1326
برای اولین
بار توسط رکن
دوم ستاد ارتش
دستگیر شد اما
در 17 اردیبهشت
همان سال با
کمک حسام
لنکرانی،
ابوالحسن عباسی
و صفیه حاتمی
از زندان
دژبانی گریخت.
دادگاه ارتش
غایباً او را
به 15 ماه زندان
و اخراج از ارتش
محکوم کرد.
گفته میشود
خسرو روزبه در
قتلهای چندی
دست داشته است
که از آن جمله
میتوان به
ترور محمد
مسعود
روزنامهنگار
و سردبیر
نشریه «مرد
امروز» اشاره
کرد.
محمد
مسعود در
شماره 137 مرد
امروز مقالهای
علیه اشرف
خواهر شاه – به
دلیل خرید
پالتو پوستی
گرانقیمت–
منتشر کرد که
خشم دربار را
برانگیخت.
انور
خامهای در
این باره میگوید:
«بعدا معلوم
شد که اشرف
پالتو را
نخریده بلکه
از پدر
سوسیالیستهای
کمینترن،
استالین هدیه
گرفته است.»
محمد
مسعود اما در 22
بهمن 1326 در حدود
11 شب هنگامی که
از محل کار
خود در خیابان
لالهزار
خارج میشد
ترور شد و
فردای آن روز
تیتر روزنامه
مرد امروز
چنین بود:
«دیشب محمد
مسعود کشته
شد» و ظن قوی
افکار عمومی
برای این ترور
متوجه دربار
شد.
اما
این موضوع سالها
مسکوت ماند تا
اینکه در اثر
تحقیقات و
اعتراف خسرو
روزبه روشن شد
که وی از
موقعیت
افشاگری
مسعود علیه
اشرف استفاده
کرده و نقشه
ترور را طرحریزی
کرده تا گناه
را به گردن
خانواده
پهلوی بیندازد.
روزبه
در فروردین 1327
مجددا دستگیر
شد و دادستانی
ارتش برای وی
تقاضای اعدام
کرد و در نهایت
روزبه به 15 سال
زندان محکوم
شد.
او
در آذر ماه 1329 به
همراه 9 تن
دیگر از رهبران
حزب توده (از
جمله کیانوری،
مرتضی یزدی،
جودت، نوشین و
قاسمی) که
قبلاً همگی در
دادگاه نظامی
محاکمه شده
بودند، به
یاری افراد
بیرون از
زندان، ترتیب
یک فرار
جنجالی را از
زندان قصر
دادند. طبق
نقشه قبلی یک
نفر با لباس
افسری ارتش و
کامیون نظامی
به زندان قصر
مراجعه و با
نشان دادن مدارک
جعلی خود را
نماینده
دستگاه قضایی
ارتش معرفی و
زندانیان را
جهت انتقال به
زندان مرکزی
در جنوب تهران
تحویل گرفت.
دو
افسر نگهبان
زندان هم که
از پیش در جریان
ماجرا بودند
به بهانه
بدرقه
زندانیان با
همین خودرو از
آنجا خارج
شدند و چند
ساعت بعد
اعلام شد که
همگی با این
نقشه فرار
کردند. از
جمله حوادث
جنجالی و پر
سر و صدای
دولت رزمآرا،
فرار
زندانیان
تودهای از
زندان قصر
بود. روزبه
بعد از جریان
فرار بزرگ از
زندان قصر به
فعالیتهای
خود در سازمان
اطلاعات حزب
توده ادامه داد.
محور
مرکزی فعالیت
روزبه و
یارانش در این
زمان، گسترش
سازمان
افسران در
درون ارتش بود
و وی در همین
راستا
مسوولیت شعبۀ
«اطلاعات کل
حزب توده
ایران» و «شعبه
اطلاعات
تشکیلات
سازمان افسران»
را برعهده
داشت.
پس
از غیرقانونی
اعلام شدن حزب
توده در سال 1327 فعالیت
سازمان
افسران
افزایش یافت و
در دوران حکومت
مصدق تعداد
اعضای آن به 600
تن رسید. در
جریان کودتای
28 مرداد،
بسیاری از
فعالان سیاسی
از سازمان افسران
انتظار
مداخله
داشتند اما به
دنبال پیروزی
کودتا و سقوط
دولت مصدق، تا
سالها این
سازمان را به
دلیل دخالت
نکردن در کودتا
سرزنش کردند.
یک
سال پس از
کودتای 28 مرداد
1332 تعداد زیادی
از افسران عضو
سازمان
بازداشت شدند.
روزبه که در
بازپرسیهای
اولیه، خود را
مهندس معرفی
کرده بود قبل
از آنکه
شناخته شود،
به دست افسران
همفکرش فراری
داده شد اما 27
تن از افسران
اعدام شدند. 42
نفر دیگر که
حکم اعدام
گرفته بودند
یک درجه تخفیف
گرفتند و به
همراه 92 تن
دیگر به حبس
ابد محکوم شدند.
119 نفر به 15 سال
حبس با کار
اجباری، 79 نفر
به 10 سال زندان
مجرد و 89 نفر به
حبسهای یک و
نیم تا 10 سال
محکوم شدند.
روزبه
در این دوره
زندگی مخفی
داشت و همزمان
در سال 1335 در
ترکیب هیات
اجراییه موقت
حزب در داخل
کشور به
فعالیت ادامه
میداد. در
این سال از
آنجا که اکثر
کادر حزب توده
دستگیر شده
بودند، هسته
مرکزی حزب
توسط سه نفر
اداره میشد:
روزبه، متقی و
ثابت که با
دستگیری این
افراد در نیمه
تیر ماه 1336 این
شبکه کوچک نیز
متلاشی شد. در
سالهای 36 ـ 1335
روزبه به همراه
تنی چند از
افسران
کوشیدند شبکه
متلاشی شده را
سامان دهند،
اما رسوخ
عوامل ساواک
در بافت
سازمانی حزب
موجب دستگیری
آنها شد.
روزبه
در تابستان 1336
در نتیجه
خیانت یکی از
اطرافیانش -
علی متقی - به
دنبال یک
درگیری مسلحانه
در حوالی
خیابان سیروس
تهران در حالی
که مجروح شده
بود، دستگیر
شد. متقی بعدها
فاش کرد که
خسرو روزبه را
در مقابل نجات
جان خود، لو
داده است.
روزبه
را پس از
دستگیری
ابتدا جهت مداوا
به بیمارستان
و سپس به
زندان قزلقلعه
منتقل کردند.
سرهنگ علی
زیبایی،
بازجوی اصلی
بازداشتشدگان
حزب توده که
بعدها به
سفارش ساواک
کتابی را به
نام «کمونیسم
در ایران»
نگاشت که تا
پیش از پیروزی
انقلاب 1357
امکان دسترسی
عموم به آن
وجود نداشت،
در کتاب خود
نقل میکند که
خسرو روزبه
پیش از
تیرباران، در
بازجوییها
به قتل محمد
مسعود
روزنامهنگار
مستقل، در سال
1326 و همچنین قتل
چهار تن از
اعضای حزب
توده از جمله
حسام لنکرانی
فرزند یکی از
روحانیون
بنام
آذربایجان،
که به خاطر
خیانت به حزب
و فروش
اطلاعات به
پلیس پس از
کودتای 28
مرداد مورد ظن
قرار داشتند،
اعتراف کرده
بود.
به
دنبال این
دستگیری،
سرانجام
پرونده زندگی
خسرو روزبه
بسته شد و چنان
که یرواند
آبراهامیان
در کتاب
«اعترافات شکنجهشدگان»
نقل میکند:
«خسرو روزبه
تحت شرایطی که
اکنون بر ما
آشکار نیست
مورد بازجویی
قرار گرفت، از
محاکمه او
فیلمبرداری
شده و به طور
مخفیانه در
قزل قلعه به تاریخ
21 اردیبهشت 1337
تیرباران شد.»
انتهای
پیام/