جنبش راه سبز - خبرنامه


چماق های روشن

Posted:

???? : هادی حیدری

سوگواری شهدای ۲۵ خرداد با تدابیر شدید امنیتی

Posted:



لادن مصطفایی: مردم ما را تنها نگذاشتند -

 

جرس: مراسم سالگرد شهدای راهپیمایی بیست و پنجم خرداد با تدابیر شدید امنیتی در بهشت زهرا برگزار شد.

 

بنابه گزارشات رسیده به "جرس" جمعیت چشمگیری از مردم تهران همراه با خانواده های جان باختگان راهپیمایی بیست و پنج خرداد، بعد از ظهر روز سه شنبه بر آرامگاه شهدا حاضر شدند و با نثار گل و روشن کردن شمع نسبت به آنها ادای احترام کردند

لادن مصطفایی همسر شهید علی حسن پور به جرس می گوید: مردم علی رغم حضور نیروهای انتظامی، ما را در بهشت زهرا تنها نگذاشته اند و این قوت قلب همه ماست که امروز بعد از یک سال احساس کردیم تنها نیستیم.

وی با بیان این نکته که مردم با حضور در قطعه های مختلف بهشت زهرا، بر مزار شهدا با قرار دادن شاخه های گل و روشن کردن شمع نسبت به آنها ادای احترام می کنند افزود: همزمان ماموران امنیتی بالای سرما می ایستند و اعلام می کنند مراسم را باید تا ساعت هفت عصر تمام کنید و به خانه هایتان برگردید.

خانم مصطفایی همچنین یاد آور می شود: ماموران امنیتی با امکانات فیلمبرداری در کنار خانواده های عزادار قرار گرفته اند و از مردمی که دسته دسته وارد بهشت زهرا می شوند، فیلمبرداری می کنند.

وی تصریح کرد، مردم به این صحنه ها توجه نمی کنند و همراه و همدل با خانواده های شهدا نشان دادند که ما را تنها نخواهند گذاشت.

همسر شهید علی پور می گوید هیچ گونه برخورد خشونت آمیزی صورت نگرفته است و نیروهای امنیتی نیز تنها تلاش می کنند مردم را متفرق کنند. اجازه نمی دهند مردم سر خاک شهدا توقف کنند.

وی ادامه داد: خانواده های سهراب اعرابی، محرم چگینی و بسیاری دیگر از شهدای دیگر در بهشت زهرا حضور داشتند و مردم نیز خطاب به خانواده های شهدا بارها تکرار می کردند: غم شما غم ما هم هست، و همین برای ما ارزشمند است.

گزارش های دیگر از سایت های خبری حاکی است جمعی از مردم قصد دارند امشب با حضور در خانه برخی از شهدای بیست و پنج خرداد با روشن کردن شمع و اهدای شاخه گل، یاد و خاطره جان باختگان را گرامی دارند.

گزارش های تکمیلی ارسال می شود.
 

سرود سهراب

Posted:



در سالگرد قتل سهراب اعرابی -

 

 

لینک دانلود

 

دلجويي آيات مظاهري و محقق داماد از سيد حسن خميني

Posted:



 

جرس:رئيس حوزه علميه اصفهان با ابراز تاسف از حادثه خلاف شرع و اخلاقی که درمراسم سالروز رحلت امام راحل (قدس سره)اتفاق افتاد گفت:این حادثه تاسف بار،آن هم درچنان مراسم عظیمی نه تنها جسارت به یادگار امام،بلکه اهانت به حضرت امام و نظام مقدس جمهوری اسلامی بود و همه ما باید به این جنبه حادثه توجه کنیم و برای جبران و اصلاح آن تلاش کنیم.
به گزارش ايلنا،به نقل ازپایگاه اطلاع رسانی آیت‌الله مظاهری ،‌وي انجام اینگونه اقدامات خلاف شرع و اخلاق را زمینه‌ای برای گسترش بی اخلاقی‌ها درفضای سیاسی کشورو درنتیجه خشنودی دشمنان اسلام و جمهوری اسلامی و یاس و نگرانی دوستان این نظام و با ناراحتی روح مطهر امام راحل دانست و تاکید كرد: نظام مقدس جمهوری اسلامی شجره طبیه‌ای است که وظیفه خطیر همگان درجهت تقویت و اعتلای آن است و اینگونه اقدامات که از سوی افراد اندک و معدودی انجام می‌‌پذیرد بی‌تردید موجب ضرر و زیان به این شجره طیبه می‌باشد و زیان بزرگی به شمارمی‌رود.
آیت الله مظاهری درپایان سخنان خود حجت الاسلام والمسلمین آقای سید حسن خمینی را به شرح صدر و توکل به خداوند متعال و دعا و توجه فراخوانده و گفت:همه آشنایان با بیت امام راحل(ره)و از جمله مراجع تقلید جنابعالی را به عنوان شخصیتی وزین،عالم و متدین می‌شناسند وشما را افتخار این بیت شریف و از امیدهای آینده حوزه علمیه می‌دانند و از این جهت چنین اتفاقات تلخی اگر چه باعث رشد و نفوذ بیشتر شخصیت شما خواهد بود اما باید برای ادای شکر الهی همه ما و شما به پیشگاه خداوند متعال دعا کنیم و از امام بزرگوار نیز بخواهیم که نظام مقدس جمهوری اسلامی ازآسیب‌ها و آفت‌ها خصوصا از بد اخلاقی‌ها حفظ و صیانت گردد.
همچنين آیت‌الله محقق داماد از اساتید بزرگ حوزه علیمه قم در پی حادثه تلخ روز 14 خرداد گذشته در حرم مطهر حضرت امام خمینی (ره) ،‌دوشنبه شب با حضور در منزل حاج سید حسن خمینی از وي دلجویی کرد.
آیت‌الله محقق داماد در این دیدار ضمن ابراز انزجار از حرکت جاهلانه جمعی اندک در حرم مطهر حضرت امام (ره)در روز 14 خرداد از توهین‌های صورت گرفته به  وی‌ ابراز تاسف و تاثر كرد.
وي ضمن تقدیر از حجت الاسلام والمسلمین حاج سید حسن خمینی ابراز اطمینان کرد که این امور جز عزت برای بیت امام به ازمغان نخواهد آورد.
گفتنی است حجت الاسلام والمسلمین آقای حاج سید حسن خمینی بیش از 12 سال در دروس خارج فقه و اصول معظم له استفاده برده است.

اعتراض شديد الویري به  اقدام اخیر روزنامۀ «جوان» در تغییر متن مصاحبه

Posted:



لازم به ذکر است ویژه نامه ای در تاریخ ٢٢ خرداد ماه و در سالگشت انتخابات ریاست جمهوری، در روزنامه جوان منتشر شده بود که متن مصاحبۀ اختصاصی آن روزنامۀ حامی دولت، با مرتضی الویری، شهردار اسبق تهران، فعال سیاسی اصلاح طلب و نماینده مهدی کروبی در کمیته پیگیری حوادث پس از انتخابات نیز، در آن گنجانده شده بود.

 

از آنجا که بنا به اظهارات الویری، روزنامه مذکور در زمان انتشار آن مصاحبه، دست به جرح و مثله کردن آن نموده است، وی ابتدا خطاب به مدیر مسئول آن روزنامه متذکر می شود:


مدیر مسئول محترم روزنامه جوان
با سلام
خواهشمند است دستور فرمائید در اجرای قانون مطبوعات توضیحات زیر را در مورد مصاحبه اینجانب با آن روزنامه كه در صفحات ١٣٢ تا ١٣۵ ویژه‌ نامه مورخ ٢٢ خرداد نشر گردید، جهت تنذیر افكار عمومی منتشر نمایند.
مصاحبه با اینجانب در دو مرحله انجام از آنجا كه احتمال می‌دادم در درج مطالب تحریفات و یا اشتباهی صورت گیرد از آقای البرزی خبرنگار محترم آن روزنامه تقاضا كردم، پیش‌نویس مصاحبه را قبل از انتشار برای اینجانب ارسال نمایند. نامبرده روز سه‌شنبه ١١ خرداد این پیش‌نویس را ارسال نمود و اینجانب نیز در تاریخ یكشنبه ١٣ خرداد مصاحبه تصحیح شده را از طریق پست الكترونیكی برای آقایان البرزی و گیوه‌چی در روزنامه جوان ارسال نمودم.


از آنجا كه حدود دو سوم مصاحبه من حذف شده و در برخی موارد پاسخ یك سؤال در ذیل سؤال دیگری قرار گرفته و از آن بدتر، مطالبی در مصاحبه ذكر گردیده كه بهیچ وجه در اظهارات بنده نبوده بلكه برخی از دوستان روزنامه منویات ذهنی خود و آنچه كه دوست داشتند از زبان من (به سلیقه آنان) بشنوند، در روزنامه به چاپ رسانده‌اند. خواهشمندم دستور فرمائید متن كامل مصاحبه اینجانب برای رفع هرگونه شبهه درآن روزنامه محترم به چاپ برسد.


در پایان تصریح می‌نمایم كه اینجانب فقط مسئولیت كلیه مطالبی را كه در تاریخ ١۶ خرداد به عنوان متن نهایی در جلسه مصاحبه برای روزنامه ارسال كرده‌ام می‌پذیرم و مطالب غیر آن ربطی به اینجانب ندارد. "


الویری همچنین در سایت رسمی خود و خطاب به مردم و ارباب جراید خاطرنشان می سازد "از آنجا كه روزنامه جوان در ویژه نامه اخیر، بخش های زیادی از مصاحبه اینجانب را حذف، قسمت هائی را جابجا و مطالبی خلاف نظر من را در مصاحبه اضافه نموده، جهت رفع هر گونه شبهه، متن كامل این مصاحبه را كه در تاریخ ١۶ خرداد در اختیار روزنامه جوان قرار گرفته را، در سایت رسمی خود منتشر می كنم ."


متن کامل این مصاحبه که در سایت مرتضی الویری مندرج شده، از قرار زیر می باشد:


آقای الویری! در سابقه مصاحبه های شما با رسانه های مختلف تنها رسانه هایی مشاهده می شود که بعد از انتخابات به دلایل مختلف از جمله اقدام علیه نظام و یا ارتباط با جریانات خارج ازکشور تعطیل و یا توقیف شده اند،آیا دلیل خاصی داشت که با این سایت ها مصاحبه انجام می دادید؟

من هیچ فیلتری برای خودم قائل نبودم ،وبا هرسایت وروزنامه ای که درخواست گفتگوداشت،مصاحبه انجام می دادم . البته رسانه هائی كه امانتداری نمی كردند و مصاحبه را مثله می كردند از نظر من در لیست سیاه قرار می گرفتند و دیگر با آنان مصاحبه نمی كردم . گفتكو با یك سایت یا روزنامه به معنی پذیرش مواضع آن سایت یا روزنامه نیست. یادم نمی رود كه شهید مطهری در زمان شاه با مجله "زن روز " آن موقع مصاحبه كرده بود . بسیاری از متدینین بر او خرده گرفتند كه چرا با یك مجله مبتذل مصاحبه كرده ای. استدلال شهید مطهری این بود كه هدف رساندن پیام به مخاطب است.
من با همه سایت ها اعم از اصولگرا واصلاح طلب كه خواستار مصاحبه شدند گفتگو ومصاحبه كرده ام و مقالاتی در سایت شخصی خود منتشر كردم كه رسانه ها از آن گرفته و منتشر كرده اند . حالا اگر این مقالات را رسانه های اصلاح طلب درج كرده اند،اما اصولگرایان نه به من مربوط نیست .بروید از خودشان بپرسید .


* آماری که من از تعداد مصاحبه های شما تهیه کردم ،از ابتدای سال 88 تنها با یک روزنامه آن اعتماد ملی و در سایت ها هم گفت وگوهای مکرر با جمهوریت وکلمه ،قلم و..داشتید که بیشتر این سایت ها به دلایل مختلف توقیف ویا وابسته با بیگانه شناخته شده اند؟


انگار بحث جدی ما از همین ابتدای مصاحبه آغازشده است .همانطورکه اشاره کردم ،من هیچ محدودیتی برای خودم قائل نیستم و اعتقاد دارم که اطلاعاتی که دارم باید دراختیارمردم قراردهم . اگر سایت یا روزنامه ای تخلف كرد باید خودش پاسخگو باشد اما دلیل نمیشود كه تا زمانی كه رسانه ای دایر است به دلیل اینكه ممكن است روزی بسته شود من با آن گفتگو نكنم.


*بسیاری از این سایت ها به دلیل ارتباط با بیگانه توقیف و یا فیلتر شدند ،یعنی اهداف یک رسانه برای شما اهمیتی نداشت؟

یكی ازاختلافات من با دوستان شما همین است که من با اینگونه فیلتركردن هامخالف هستم و معتقدم به مصلحت نظام جمهوری اسلامی نیست که سایت های اطلاع رسانی فیلترشود.من با تعطیل شدن روزنامه اعتمادملی هم مخالف بودم و در این زمینه هم مصاحبه ای انجام دادم.
من با توقیف وتعطیل شدن روزنامه و سایت های مختلف به شکل گسترده مخالف هستم و متهم کردن این سایت ها به ارتباط با جریان خارج ازکشورراهم قبول ندارم و این روش که مخالف را به جریان خارج از کشور نسبت دهیم ،قبول ندارم واینگونه رفتارها را به صلاح کشورنمی دانم.


* اما طبق اعلام وزارت اطلاعات از چند ماه قبل ازانتخابات 88 بیش از 60 موسسه و سایت غیر مجاز که دنبال براندازی نظام بودند،چطور شما این موضوع را نادیده گرفتید و با توقیف سایت های وابسته و برانداز نظام مخالف هستید؟

اطلاعاتی که من داشتم خلاف این موضوع را نشان می داد وباورمن اینگونه بود که این سایت ها در جهت نظام اما با یک نگرش و رویکرد دیگری فعالیت می کنند. باید بپذیریم همان طور كه اثر انگشت دو نفر عین هم نیست فكر و اندیشه دو نفر نیز نمی تواند عین هم باشد . ما باید این تنوع سلیقه ها را به رسمیت بشناسیم و به آن احترام بگذاریم. درست نیست هر كس كه مثل ما فكر نكرد را عامل و وابسته به بیگانه بنامیم.


* آقای الویری این روزها از شما به عنوان یکی از طراحان جریان فتنه نام برده می شود،این موضوع تاچه اندازه صحت دارد؟

برای من خیلی جالب است که همین روزنامه جوان مدتی پیش خبری را با این مضمون كه " الویری از طرف كروبی به دنبال سازماندهی جریان فتنه در کشوراست "، منتشرکرده بود.
برای من جای تعجب دارد که روزنامه جوان این مطلب را از چه منبعی به دست آورده است،چرا که این موضوع از اساس و بنیان اشتباه و باطل است .


*اما قبل از اینکه روزنامه جوان این مطلب موثق را منتشرکند ،سایت ها ورسانه های مختلفی در رابطه با این موضوع مطالبی را منتشر کرده بودند، فقط کافی است اسم شما رادراینترنت جستجو کنیم ،تعداد زیادی خبر ،گفت وگو و مقاله در رابطه با نقش شما در فتنه های بعد از انتخابات به دست می آید!؟

برای اینكه فضای مصاحبه تلطیف شود بگذارید در رابطه با "موثق " بودن آنچه كه روزنامه جوان منتشر كرد لطیفه ای را بگویم . میگویند یك بنده خدائی بطور ناگهانی به دوستش در خیابان برخورد كرد و به او گفت : اه حسن توئی ؟ من چندی پیش باخبر شدم كه تو مردی . حسن گفت نه اینطور نیست من زنده هستم ، مگه نمی بینی. طرف گفت نه بابا ، تو مردی . چون اون منبع خبری كه خبر مرگتو داد كاملا موثق بوده !!!
اما برگردیم به مطالب موثق شما یعنی نقش من در حوادث پس از انتخابات. من در جریان انتخابات فعال بودم، اما پس از انتخابات ، به غیراز راهپیمائی 25 خرداد ، در هیچ تجمعی حضور نداشتم . تنها فعالیت تشكیلاتی من پس از انتخابات ، حضور در كمیته پیگیری آسیب دیدگان حوادث پس از انتخابات بود كه توسط آقایان موسوی ، كروبی و خاتمی تشكیل شد و با دستگیری ما در 17 شهریورفعالیت این كمیته متوقف شد . دادگاه عضویت ما در كمیته فوق را خلاف قانون ندانست و تبرئه شدیم اما بنده را به علت شركت در راهپیمائی 25 خرداد به یك سال حبس تعلیقی محكوم كرد . حالا شما كه مدعی شده اید كه من جزء جریان فتنه و یا طراحان فتنه بوده ام باید مصداق فتنه را نشان بدهید.
من در اینجا صریحا می گویم هیچ یك از كسانی را كه در چارچوب قانون خواستار مطالبات قانونی خود و دیگران هستند فتنه گر نمی دانم .،به خصوص افرادی را كه عشق و اعتقادشان به اسلام و ایران را در روزهای سخت نشان داده اند .


*مقام رهبری بارها در سخنانشان بعد از انتخابات نسبت به جریان فتنه و هوشیاری آحاد جامعه هشدار داده اند،فکر نمی کنید این نظرشما در رابطه با عدم قبول جریان فتنه با صحبت های رهبری در تناقض است ؟

البته من به شخصه به این موضوع معتقد هستم که در جریان انتخابات و حوادث تلخ بعد از آن جریاناتی که سمت و سوی آنها به ضد انقلاب برمی گردد سعی داشتند ازوضعیت به وجود آمده سوءاستفاده کنند. به عبارت دیگرجریانات برانداز که سالهاست دنبال اهداف خود هستند ،ازیک فضای آشوب زده بهره برداری های خاص خودشان را می كنند ، و این فضای آشوب زده و ملتهب پس ا زانتخابات سال گذشته به نوعی فراهم شد.
این نکته را هم بگویم که چنانچه به افرادی که سابقه درخشانی در نظام و انقلاب داشته اند،تهمت فتنه گروارد کنیم ، استوانه های تنومندی را كه درشرایط دشوار ، جامعه سخت به آن ها نیازمند است فرو خواهد ریخت . حساب جریان فتنه باحساب معترضین به انتخابات جداست.


*شما به چه علتی دستگیر شدید؟

زمانی که درتحقیقات کمیته پیگیری آسیب دیدگان حوادث پس از انتخابات ،تعداد کشته شدگان به عدد72 رسید وبه محض اینکه آقای بهشتی سخنگوی کمیته این آماررااعلام کرد ،بلافاصله هم دفتر کمیته پیگیری پلمب شد و تمام مدارک ووسایل ضبط و من و آقای بهشتی و آقای دكتر امینی (استاد حقوق دانشگاه شیراز) دستگیرشدیم.


* به نظر میرسد در قضیه تعداد کشته شدگان سهوا و یا شاید هم عمدا آماری اعلام شد که نظام بالطبع آن تحت فشار قرار بگیرد . البته ما به نیت خیر شما در مورد حضور دراین کمیته شک نداریم ولی عددی که اعلام شد مقداری مشکوک بود با این اوصاف آماری که از طرف کمیته در رابطه با تعداد کشته شدگان اعلام شد تا چه میزان مستند و با توجه به واقعیت ها بود؟

آقای بهشتی بر مبنای اطلاعاتی که در دفتر و توسط کارکنان دفتر کمیته به دست آمده بود، این آمار را اعلام کرده بود و من هم تصورمی کنم که این آمار بدون هیچ قصد وغرضی اعلام شده است و تمام این موارد هم در دادگاه مطرح شد و همه ما در دادگاه در زمینه فعالیت های كمیته اعم از جمع آوری پول جهت كمك به خانواده های آسیب دیده و یا انتشار آمار جان باختگان و غیره تبرئه شدیم.


*اما شما با وثیقه آزاد شدید؟

بله من به قید وثیقه آزاد شدم ولی این به معنی ثبوت مجرمیت نبود زیرا دادگاه من در آن زمان تشكیل نشده بود .سه اتهام از سوی دادستانی به من وارد شده بود ،یکی فعلیت درکمیته پیگیری آسیب دیدگان حوادث پس از انتخابات. دیگری دررابطه با مصاحبه هایی که انجام داده بودم وسوم شركت در راهپیمائی 25 خرداد. در رابطه با مصاحبه ها و حضور درکمیته پیگیری من دردادگاه تبرئه شدم ،اما دادگاه دلایل من را برای شرکت در راهپیمایی نپذیرفت ومن به یکسال حبس تعلیقی محکوم شدم.


*در مجلس هم کمیته ای برای پیگیری همین موضوع کشته شدگان تشکیل شد،اما در نهایت آمارارائه شده توسط مجلس با آمارمد نظر شما بسیار متفاوت و پایین تر است، چطور شما به آمار 72 کشته دست پیدا کردید؟

ما اطلاعات و اسامی69نفر جان‌باخته را به مجلس ارائه کردیم ،اما چند روزبعد مجلس اعلام کرد که هیچ اطلاعاتی ازطرف کمیته پیگیری دریافت نشده است ، مجدداً نسخه دیگری را برای كمیسیون امنیت ملی مجلس فرستادیم. تا آن زمان كمیته ما به عدد 69 رسیده بود و بعد به 72 رسید و با دستگیری ما كار متوقف شد.


*شما این آمار کشته شدگان را براساس چه مدارک وتحقیقاتی به دست آوردید؟

كمیته پیگیری آسیب دیدگان شماره تلفن، نشانی دفتر و نشانی الكترونیكی خود را در رسانه‌ها منتشر كرد و از مردم خواست اطلاعات خود را در اختیار كمیته بگذارند.


*یعنی تنها مبنای شما دررابطه با تعداد کشته شدگان تماس تلفنی و نظرات سایت بود؟

بعد ازهر تماس کمیته پیگیری با درج مشخصات تماس گیرندگان ،اقدام به تحقیق وانجام مصاحبه با خانواده کشته شدگان داشت ، که درنهایت این آمار به دست آمد.


*کمیته پیگری که در آن زمان با ارگان و یا دستگاهی ارتباط نداشت،چگونه از صحت اطلاعات و مشخصات افراد مطلع می شدید ؟

ما شخصی را به سازمان بهشت زهرا معرفی كردیم تا اطلاعات بگیرد. جلسه‌ای نیز با كمیته منتخب شورای شهر داشتیم. كمیسیون امنیت ملی مجلس هم از ما دعوت كرد تا برای تبادل اطلاعات هماهنگی كنیم.

 

*آقای الویری! طبق اسناد به دست آمده پرو‍ژه كشته سازی از ماه ها قبل ازانتخابات کلید خورده بود آنجا که بحث ترور یکی ا زکاندیداها و یا همسرش در آستانه انتخابات مطرح شد و یا موضوع ترور آقای خاتمی د رپرواز اهواز تهران و ....به نظر میرسد این موضوعی نیست که یک شبه یا دو شبه اتفاق افتاده باشد. به نظر میرسد دست جریانات خارجی و ضد انقلاب دراین جریان پیداست . البته این به آن معنا نیست که شما با اطلاع از این نیت ضدانقلاب دنبال اهداف آنها بوده اید .ولیکن این موضوع که جریان خارج نشین با هدف تهییج مردم در داخل دنبال کشته سازی بود غیر قابل کتمان است. از سوی دیگر بخش زیادی از آمارهای موجود غیر واقعی و سا ختگی است حداقل موضوع این است که خود ما در روزنامه جوان با چند تن ا ز افرادی که د راین لیست بعنوان کشته مطرح شده بودند مصاحبه کردیم و زنده بودنشان را بررسی کردیم ! ،چطور است كه شما این موضوع را نادیده گرفته اید و بازهم به آما ر72 كشته تا كید دارید؟

ذكراین عدد برمبنای یافته ها واطلاعات جمع آوری شده سطح شهراست و افرادی هم كه در كمیته فعایت داشتند ،افرادی شناخته شده و مورد اطمینان بودند. البته احتمال اشتباه در این موضوع را نفی نمی کنم ولیکن به طور قاطع و صریح اعلام می كنم كه ما هیچ قصد و هدف سویی در اعلام آمار نداشتیم و حتی به اصل امانت داری و رازداری اسناد و مداركی كه به كمیته تحویل داده می شد ،پایبند بودیم.بازهم تاکید می کنم من احتمال اشتباه را در یك چنین موضوع حساسی نفی نمی كنم ،احتمال این موضوع است كه در این لیست اشتباهاتی هم وجود داشته است.


*اما دررابطه با این موضوع و آمارهای نادرست به نظام ضربات جبران ناپذیری وارد شد!

این موضوع به قضیه هلوكاست و ادعاهای مختلف برای كشته شدكان شباهت دارد . در حالی كه مسئله اصلی تعداد كشته شذگان نیست. نگاه اصلی باید به گونه ای باشد كه حتی اگر یك نفر بیگناه هم كشته شده باشد ،دغدغه رسیدگی به پرونده این یك نفر هم در كشور وجود داشته باشد.


*یکی ا زکسانی که نامش در این لیست وجود داشت فردی به نام سعیده پور آقایی است که بعدها مشخص شد وی ا زخانه فرار کرده و لیکن اسمش د رلیست مذکور وجود داشت. که البته آقای موسوی هم درمراسم ختم ساختگی این فرد شرکت کرد! شما احتمالا بهتر ا ز من میدانید خواهر این فرد سپیده پور آقایی از فعالان کمیته گزارشگران حقوق بشر و از نزدیکان کیوان رفیعی عامل کد دار گروهک مجاهدین خلق بوده است . اینکه نام این فرد در لیست کشته شدگان منتشر می شود از آن دست شواهدی است که بر جعلی و مشکوک بودن این لیست صحه می گذارد؟

بله- این از همان مواردی است که گفتم اشتباه بوده است و البته کمیته این موضوع را فورا اعلام کرد . یادم هست آقای مقیسه كه دفتر كمیته را اداره می كرد در اولین جلسه نام دو نفر را كه به اشتباه جزء جان باختگان ذكر شده بود اعلان كرد كه یكی از آنها سعیده پورآقائی بود . در مورد خواهر این فرد و یا کیوان رفیعی اطلاعات من صفر است . یکروز به اشتباه نام سعیده پور آقائی درلیست جان باختگان آمد و پس از سه چهار روز گفتند اشتباه شده و از لیست خارج شد . هیچ غرض و مرضی هم حد اقل از ناحیه دوستان ما در کار نبوده .

 

* نكته دیگر اینکه این لیست اسامی که کمیته منتشر کرد کاملا منطبق با لیستی است که از طریق کیوان رفیعی عامل کد دار منافقین دراختیار محسن مخملباف که سخنگوی خارج ازکشور مهندس موسوی بود قرار گرفت و همین ایمیل برای آقای بهشتی ارسال شد و لیست مذکور که شامل 72 نفر بود بعنوان کشته شدگان حوادث پس ازانتخابات منتشر شد. سند مربوط به این ایمیل موجود است . البته این به آن معنا نیست که همه اعضای کمیته مذکور از این ایمیل با خبر بوده اند. خود شما از این ایمیل و لیستی که آمده بود خبر دارید؟

نه من ا زموضوعی که شما می گویید بی خبرم . ولیکن به صراحت اعلام می كنم كه اگر برای افراد كمیته پیگیری صحت و یا غیر واقعی بودن مطلب واسمی مشخص می شد هیچ انگیزه ای برای عدد سازی دروغی وجود نداشته است . ما هدفمان پیگیری موضوع و سر و سامان دادن به ماجرا بود وبا نیت خیر وارد این کار شدیم .ضمنا به طور قطع می گویم هرگز لیست 69 یا 72 نفره که ما منتشر کردیم بر گرفته ازکانال خارجی که شما گفتید نبود ، زیرا لیست ما ، در تماس با خانواده های جان باختگان به تدریج جمع آوری شد .علت تشابه لیست می تواند این باشد که آن ها از لیست ما گرفته باشند نه ما از آن ها.


*جناب آقای الویری ! ما شما را فردی انقلابی با پیشینه سوابق مبارزاتی قبل ازانقلاب و خدمت به نظام امام و انقلاب دربعد از انقلاب می دانیم. شما در جریان حوادث و اتفاقات یكسال گذشته به نوعی سكوت كردید و در راستای محكوم كردن حوادث اقدامی انجام نداده اید،در صورتی كه از شما به عنوان یك شخص انقلابی و دارای سابقه مدیریتی در سال های گذشته انتظار می رفت كه در برابر این اتفاقات که کلیت نظام را نشانه رفته بود واكنشی داشته باشید،آیا این سكوت به علت معذورات حزبی و جناحی بوده است ؟

خیر – من اصلا عضو حزبی نیستم تا معذوریت حزبی داشته باشم . من بر مبنای باورها و اعتقاداتم حرف می زنم . این باور و اعتقاد هم همان عشق به اسلام و ایران است كه به خاطر آن پنج بار قبل از انقلاب به زندان رفتم و شكنجه شدم . امیدوارم باقیمانده عمر هم آتش این عشق در دلم روشن و فروزان بماند.
موضع گیری های من بعد از انتخابات هم یك رویكرد انتقادی نسبت به دولتمردان بود و معتقد بودم كه اعتراض افراد معترض را نباید با زور پاسخ داد،بلكه روش های منطقی وقانونی برای این موضوع وجود دارد.
من قبول دارم كه از هر حادثه ای ولو كوچك در كشور، جریانات بیگانه و ضد انقلاب سوء استفاده می كنند و در این مورد هیچ شك و تردیدی وجود ندارد . اما ما نباید با كار های نسنجیده بهانه به دست آنان بدهیم. متاسفانه اتفاقات یکسال گذشته هم فارغ از این موضوع نبود.
بدون تردید جریان ضد انقلاب درماجرای بعد ازانتخابات به دنبال بهره برداری و سوء استفاده از شرایط موجود بود و هست.من معتقدم كه در شرایط كنونی هم می توان با استفاده از راهكار های منطقی بین دلسوزان نظام و دوستداران آن آشتی به وجود آوریم و از این طریق از سوءاستفاده جریانات مخالف نظام و ضد انقلاب که مترصد ضربه زدن به ایران است جلوگیری كنیم.

 

*چرا همین دلسوزان انقلابی كه مورد نظر شما هستند و از آنها انتظارزیادی در كشور است ،توهین به امام و رهبری ونظام وبه تاراج رفتن میراث معنوی امام (ره) واکنش نشان ندادند؟

بر عكس ، جریان منتقد كه در میان آنان بسیاری از مبارزین وانقلابیون قبل از انقلاب ، مراجع ، روحانیون انقلابی ، جبهه رفته ها و وفاداران به نظام جمهوری اسلامی و نزدیكان امام خمینی به چشم می خورند رفتارهای دولتمردان نظیر دستگیری ها ، اعتراف گیری ها ، بستن مطبوعات و سایت ها ونظیر این ها را به تاراج رفتن میراث امام وتضعیف نظام و رهبری می دانند.
البته هرگونه اعتراض و یا شکایت از موضوعی باید در چارچوب قانون باشد و هرگونه هنجار شکنی و میدان دادان به جریانات مخالف نظام را به ضرر منافع ملی می دانم .


*بحث تقلب در انتخابات از جمله مباحثی بود که بعد از انتخابات به کرات از طرف آقایان موسوی و کروبی و برخی هوادارانشان مطرح شد. بنابر شواهد موجود این بحث از ماه ها قبل از انتخابات مطرح شده است . برای اولین بار در پاییز 87 آقای بهزاد نبوی بحث تقلب را مطرح کرد ، از سوی دیگر آقای کروبی هم در سخنانی پیش ا زانتخابات با توصیه به دوستانش به صراحت اعلام می کند که به هیچ وجه در انتخابات تقلب نمی شود ونباید اعتماد عمومی مردم را سلب کرد،اما بعد از انتخابات بحث تقلب به صورت گسترده مطرح می شود. آقای محتشمی پور د رجلسه روز شنبه 23 خرداد د رمجمع روحانیون به آقای موسوی م یگوید ما آنقدر سند و مدرک ا زتقلب داریم که اگر مقاومت کنی رییس جمهورت می کنیم! حتی برخی معتقدند دلیل ایجاد توهم برای آقای موسوی همین سخنان محتشمی پور بعنوان رییس کمیته صیانت ا زآرا آقای موسوی بوده است. ازآن طرف مقام معظم رهبری هم زیر سوال بردن سلامت انتخابات را جرم بزرگ و به ضرر کشور دانسته اند، پافشاری دوستان شما برموضوع تقلب و عدم توجه به سخنان رهبری به چه علتی بوده است؟

در مورد مواضع میرحسین موسوی و نزدیکانشان و کروبی خودشان باید پاسخگو باشند ،اما من به عنوان مسئول کمیته صیانت از آرای آقای کروبی ماحصل برداشت هایی که در رابطه با انتخابات داشتم را در جلسه چهارشنبه 26خرداد در حضورمقام معظم رهبری ارائه کردم.
نگرانی از سلامت یک انتخابات می تواند به طور طبیعی وجود داشته باشد و به نظر من نفس نگرانی طبیعی و در همه انتخابات های گذشته هم وجود داشته است . این دغدغه اتفاقا بد هم نیست زیرا باعث دقت بیشتر برگزارکنندگان انتخابات می شود.
اما اینکه پروژه ای به نام تقلب در انتخابات توسط افراد مخالف نظام پایه ریزی شده باشد ،حداقل درستاد آقای کروبی را نفی می کنم .
متاسفانه ما فکر می کنیم که اگر انتقادی از یك فرد یا یك ارگان نظام می شود ،تمام نظام زیر سوال رفته است ،در صورتی که نظام جمهوری اسلامی بسیار بالاتر از اینگونه صحبت ها است.
نظامی داریم که 98 درصد به آن رای مثبت دادند و بیش صدها هزار نفر در عرصه های مختلف دفاع و جنگ در راه حفظ این نظام به شهادت رسیدند.نظام جمهوری اسلامی مجموعه ای از رهبری و قوه قضائیه و مجریه و دستگاه های مختلف است. نباید هر نقدی را تضعیف نظام تلقی كنیم .


*اما دوستان شما که بارها به موضوع تقلب اصرارداشتند،نه تنها در فرصت قانونی هیچ سندی ارائه نکردند،بلکه در یکسال گذشته هم سندی ارائه نکردند و پیوسته نظام را به اعمال تقلب در انتخابات محکوم کرده اند!

ما در کمیته صیانت از آرای آقای کروبی در مراحل مختلف چه قبل و چه بعد از انتخابات نامه های مختلفی را به مراجع مختلف،شورای نگهبان و حتی رهبری نظام ارسال کردیم. شكایت جامع ما هم در24 خرداد تقدیم شورای نگهبان شد .تا جائی كه من خبر دارم آقای محتشمی نیز در ستاد آقای موسوی همین كار را انجام دادند .اما من در مورد سایر دوستان پاسخگو نیستم. من پس از تایید صحت انتخابات توسط شورای نگهبان از بیان هر گونه بحثی در رسانه ها در این باره خود داری كردم. این نكته را هم اضافه كنم كه شما ممكن است با یك قانون كه تمام مراحل آن اعم از تصویب مجلس و تایید شورای نگهبان راگذرانده مخالف باشی و حتی در این مورد حرف بزنی واین كار شما خلاف نیست . مهم اینست كه اگرامری كلیه مراحل قانونی را طی كرد باید به آن تمكین كنیم ولو اینكه از نظر كارشناسی نظر دیگری داشته باشیم . و بدون محدودیت زمانی براساس اسناد و شواهد موجود و مبنای قانون روند کلی انتخابات را بررسی کند.


*آقای الویری! در این شرایط که بیشتر افراد و مسئولان برای حرکت کشور به سمت آرامش و همت و کار مضاعف برای جبران عقب ماندگی ها سکوت کرده اند، فکر نمی کنید که این نوع موضع گیری ها به نوعی موجب التهاب در جامعه و تشویق بیگانگان شود؟

این موضوعی که شما اشاره می کنید ،یعنی اینکه صدای مخالف را ساکت کنیم،روزنامه و سایت ها را ببنیدم و اجازه بدهیم که دولت هرکاری که دلش می خواهد انجام دهد.نتیجه این خواهد شد که جامعه به سمت اشتباهات بزرگ و سنگینی خواهد رفت . در اصل نهم قانون اساسی آمده است که هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی كشور آزادی های مشروع را، هرچند با وضع قوانین و مقررات سلب كند.
مثلی است معروف كه می گوید " دست شكسته كار می كند اما دل شكسته كار نمی كند ". تجربه تلخ كشورهای كمونیستی و شوروی سابق را بیاد داشته باشیم كه چگونه به دلیل ناذیده گرفتن آزادی ها و سلایق فردی ، علیرغم شعارهای آرمانی و بلند پروازانه پس از 80 سال فرو پاشید . شما اگر به سلایق و عقاید افراد اجازه بروز و ظهور ندادید دل او را شكسته اید و دیگر دستش به كار نمی رود . بنابراین ایجاد فضای باز برای انتقاد و ابراز دیدكاهها نه تنها خلاف همت و كار مضاعف نیست ،بلكه مقوم و لازمه آن است . شما ببینید بهروری نیروی انسانی (كه شاخصی برای شعار همت و كار مضاعف میتواند باشد) در كشورهای آزاد بیشتر بوده است یا در كشورهای غیر آزاد .
باید بپذیریم كه ایران باید بوسیله همه ایرانیان كه حاضر به فعالیت در چارچوب هنجارهای قانونی موجود هستند ساخته شود ودیدگاههای آنها را باید محترم بشماریم . جامعه یك صدائی راه به جائی نخواهد برد.


*"ویرانگری و تخریب به سود هیچکس نیست و نباید برای احقاق حقوق به روش های غیر اخلاقی متوسل شد" این جمله بخشی از یکی از مقالاتی است که شما چندی پیش منتشر کردید ،با توجه به این دیدگاه چرا و به چه علت زمانی که کروبی با اقدامات خود به دنبال تحریک افکار عمومی بود شما در سمت مشاورش این جملات و دیدگاه ها رابه آقای کروبی انتقال نمی دادید؟

تنها فراخوانی که اعلام شد مربوط به روز 25 خرداد بود که به صورت مشترک توسط موسوی و کروبی اعلام شد و این فراخوان هم به نظر من هیچ کارغیرقانونی نبود، چرا که به وزارت کشور تقاضای راهپیمایی خود را اعلام کردند.


*البته وزارت کشور مجوز نداد؟

بسیاری از افراد و خود من هم معتقد هستند که طبق اصل 27قانون اساسی راهپیمایی و تجمع نیازی به اخذ مجوزندارد. اصل 27 بطور صریح می‌گوید : تشكیل اجتماعات و راهپیمایی ‌ها، بدون حمل و سلاح، به شرط آنكه مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است. این نكته را هم اضافه كنم كه بنده سمت مشاورت آقای كروبی را نداشتم. تنها مسئولیت من پس از انتخابات عضویت در كمیته پیگیری آسیب دیدگان بود.


*اما بسیاری از این راهپیمایی ها در آخر به درگیری و اغتشاش کشیده شد ،چطور شما این موضوع را نادیده می گیرید؟

بعد از 25خرداد هیچ کدام از راهپیمایی ها بنابردرخواست آقای کروبی نبود،به غیر از روز قدس و 22 بهمن که در روز قدس هم من در زندان بودم.


*اگرآقای کروبی تنها یک بار اعلام فراخوان راهپیمایی داشت، اما در حوادث بعد از انتخابات با نطق ها و پیام های خود به ویژه با تهمت به نظام به نوعی جامعه را به سمت التهاب و نگرانی می کشاند،شما که مخالف ویرانگری و تخریب هستید ،بازهم این موضوع را قانونی می دانید؟

این مواردرا باید از خود آقای کروبی سوال کنید ،چرا که من مسئولیتی که در قبال آقای کروبی داشتم ،پیگری امور آسیب دیدگان بود که این کمیته پیگیری هم بعد ازدستگیری من در تاریخ 17 شهریوربه نوعی تمام شد.
کروبی با استدلال هایی که داشت ، موضوع تجاوز در زندان‌ها را اعلام کرد و به علت اینکه اطلاعی در این زمینه ندارم مطالب آقای کروبی را نه تایید می‌كنم و نه تکذیب.


* به چه علت شما در انتخابات به سمت آقای کروبی رفتید؟

من آقای کروبی را به جهت سوابق انقلابی و حضوردر مدیریت ها کلان یک فرد راسخ و پابرجا در نظام اسلامی می دانستم و احساس می کردم که در زمینه برنامه های اقتصادی و سیاسی به نظرات من نزدیکتر است.
به عبارت دیگر آقای کروبی به نظر متخصصین اقتدا می کند و آمادگی پذیرش نظرات کارشناسان را دارد.
اما از نظر اقتصادی با سلایق و برنامه های آقای موسوی موافق نبودم. در رابطه با آقای احمدی نژاد هم به هیچ وجه و از هیچ نظر با سلایق و افکارش موافق نبودم. آقای محسن رضایی هم هنوز نامزد نشده بود. بنابراین من و چند نفر از دوستان تصمیم گرفتیم با تدوین برنامه‌ای در زمینه‌ای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی با آقای كروبی همكاری كنیم.


*این مواردی که اشاره کردید،مربوط به زمان پیش از انتخابات بود در حال حاضرهم با توجه به اقدامات آقای کروبی هنوز هم همین نظر رادارید؟

شاید با برخی از رفتارها مشکل داشته باشم اما اینکه افرادی به صورت دائم علیه آقای کروبی تبلیغ کنند وعنوان یکی از سران فتنه را به وی اختصاص دهند ،راه درست و اصولی نیست. من افرادی نظیر كروبی را جزء خدمت گذران وسرمایه های نظام می دانم. ما مجاز نیستیم سرمایه های نظام را به دلیل اختلافات سیاسی به تاراج دهیم .


* همین آقای کروبی ،به نظام جمهوری اسلامی تهمت تجاوز در زندان ها را وارد کرده است،باز هم شما معتقدید که این فرد در بین مردم محبوبیت دارد؟

این چه حرفی است كه به محض اینكه شخصی یك مآمور زندان و یا یك كارمند را متهم به تخلفی می‌كند تهمت به نظام تلقی می‌شود. اما از سوی دیگر وقتی در كهریزك چند نفر در زندان كشته می‌شوند و یا به كوی دانشگاه نیمه شب حمله می شود این حساسیت وجود ندارد.
آقای کروبی بر مبنای یکسری استدلالها این موضوع را اعلام کرده است ،من در حال حاضر در مقام دفاع از آقای کروبی نیستم . این اختلاف نظر را هم با ایشان دارم که منطقی بود قبل از منتشر کردن نامه ،بررسی ها را کامل و در مرحله بعد و در صورت احراز ، موضوع اعلام می کرد.


* بنابر اسناد به دست آمده توسط وزارت اطلاعات برخی از آقازاده ها و سران فتنه با ارتباط با جریانات خارجی به دنبال براندازی نظام بودند،شما این موضوع را هم نفی می کنید؟

خود این موضوع باید ثابت شود و تنها یک ادعا مسئله را حل نمی کند،اگر فردی به دولت انتفاد داشته باشد، این شخص ضد نظام نیست و نمی توان عنوان ارتباط با بیگانه به او وارد کرد.
برای من قابل قبول نیست که چهره هایی همچون آقایان موسوی ،کروبی و خاتمی وابستگی به جریانات خارج از کشور داشته باشند. اگر با این روش ها چهره های انقلاب را ملكوك كنیم ‌چی باقی می ماند .


*آقای الویری !شما درتمامی پاسخ هایتان به نوعی موضوع را به دولت نسبت می دهید،بحث ما دررابطه با دولت نیست ،موضوع براندازی نظام است که فکر می کنم بسیار بالاتر از تخریب دولت باشد!

من این موضوعات را اتهامات بی اساس می دانم و به واقع به صادق و سالم بودن افرادی همچون مصطفی تاجزاده، بهزادنبوی ، میردامادی ، باقی و... اعتقاد دارم و با اطمینان خاطر بر این باور هستم که این افراد مدافع نظام هستند،اما متاسفانه همواره این روش ها وجود داشته است که برای اینکه رقیب را از صحنه خارج کنند،اتهاماتی نظیر جاسوسی و وابسته بیگانه بودن وارد می کردند.


* بسیاری از این افراد انقلابی که مد نظر شما هستند،در دادگاه های بعد از حوادث اعترافاتی را در زمینه همکاری با بیگانه و جریانات خارج از کشور داشتند،چطور شما این موضوع را نادیده گرفته اید؟

نگهداری در زندان انفرادی برای فردی که به طور دائم صدها صفحه در روز مطالعه انجام می دهد و با دهها نفر در تماس است و قرارگرفتن در یک سلول انفرادی و ایزوله شدن از كلیه اخبار خودش یک شکنجه است.
بنابراین من به هیچ وجه افرادی را که در این شرایط مجبور به بیان سخنانی شده اند را نکوهش نمی کنم.


*اما آقای عطریانفر مدت ها بعد از آزادی در گفت وگوبا رسانه های مختلف صحبت هایی برخلاف نظرات شما داشته اند ،اما شما به مواردی چون شکنجه و زندان انفرادی اشاره می کنید؟

من به نظرات آقای عطریان‌فر احترام می‌گذارم. شاید هم نظرات سابقش تغییر كرده باشد كه باز هم برای من قابل احترام است.


*یکی از انتقاداتی که همواره به شما وارد شده ،مربوط به پیش بینی های غلط و اشتباه در زمان مختلف است ،به طور مثال شما در تاریخ 27 /12/87 در گفت وگو باایسکانیوز اعلام کردید که انتخابات به درو دوم نمی رود،در حالی که در تاریخ 18/3/1388 در مصاحبه ای با روز آنلاین دور دوم انتخابات را پیش بینی کردیدو در مواردی هم به عمیق تر شدن وقایع بعد از انتخابات اشاره داشته اید ،آیا این انتقادات را قبول دارید؟

مطلبی که در رابطه با یک مرحله بودن انتخابات گفتم مربوط به زمان کاندیدایی آقای خاتمی بود و من هم بر این باور بودم که انتخابات با حضور خاتمی یک مرحله ای تمام خواهد شد. من با انصراف آقای خاتمی مخالف بودم .در حال حاضر هم همین برداشت را دارم که چنانچه خاتمی انصراف نداده بود، با استقبال عظیمی که در سفر به سه استان از او مشاهده کردیم بازبا رای بالاو قاطع در مرحله اول به پیروزی می رسید.
اما در رابطه با مصاحبه 18 /3/88 با روز آنلاین در رابطه با پیش بینی دو مرحله ای شدن انتخابات . بله پیش بینی من این بود كه انتخابات بین موسوی و یک نفر دیگربا تقدم آقای موسوی به مرحله دوم کشیده می شد.


*شما با چه معیاری این مطالب را عنوان می کنید؟

برداشت من بر مبنای نظر سنجی ها و اطلاعاتی است که دریافت کردم ودر آن زمان معتقد بودم که میرحسین موسوی با رای بالا انتخاب خواهد شد.
در رابطه با انتقاد سوم یعنی عمیق تر شدن وقایع بعد از انتخابات ، معتقدم که در حال حاضر جامعه با سه مشکل ویا بحران موجه است ونباید به این آرامش ظاهری بسنده کنیم.
یکی مشکل پرونده هسته ای و تهدیدات خارجی است که باید با درایت خاصی برطرف شود و الا کشور در معرض خطرات جدی قرارمی گیرد. البته ابتکار جدید دولت د رمورد تبادل سوخت د رترکیه را اقدام بسیار درست و منطقی و به نفع منافع ملی می دانم. موضوع دوم وضعیت اقتصادی کشور است، بسیاری از شاخص های اقتصادی وضعیت مطلوبی ندارد. وابستگی شدید بودجه به دلارهای نفتی ، رکود توام با تورم ، نرخ بالای بیکاری و کاهش نرخ سرمایه گذاری و....نمونه ای از این شاخص هاست .
از نظرسیاسی و اجتماعی هم وجدان منتقدین ، که از نظر کیفی و کمی بخش مهمی از جامعه را تشکیل می دهند ، نسبت به آنچه که بعد از انتخابات صورت گرفته راضی نیست و تا زمانی که این آرامش به وجدان جامعه برنگردد نمی توان به سکوت ظاهری مردم دل خوش کرد.


*اما شما چگونه خود را جای وجدان جامعه قرار می دهید ،یعنی شما و دوستانتان که به صورت مرتب از فضای بحرانی جامعه صحبت می کنید ،از وجدان بیش از 70 میلیون آدم سالم و بالغ خبر دارید؟

این برداشت من است. شما می‌‌توانید یك برداشت دیگری داشته باشید. متأسفانه در كشور یك سیستم نظرسنجی كامل نداریم تا بتوان روی آن حساب كرد و هر جناحی گمانه زنی خاصی برای خود دارد. مجوز راهپیمائی هم كه به جریان منتقد نمی دهند تا معلوم شود منتقدین چه میزان هستند. لذا نه شما می‌توانید نظر من را نفی كنید و نه من نظر شما را.


*اما شما تنها می توانید یک دایره محدودی را در اطراف خود از نزدیکان و آشنایان مشاهده کنید ،در صورتی نسبت دادن این موضوع به کل کشور کمی غیر واقع به نظر می رسد!

اگر شما معتقد هستید که یک جریاناتی وجود دارد که می تواند کل کشوررا رصد کند،چرا به جریان مخالف اجازه نمی دهند که حتی یک تریبون داشته باشد و چرا به محض اینکه آقای اطاعت در صدا و سیما دریک برنامه مناظره انتقاداتی را مطرح می کند ،این برنامه ها به طور کلی متوقف می شود.
باید سوال کرد که چرا با وجود اینکه طبق نظر مقامات رسمی جریان منتقد یک سوم آراء انتخابات را داشتند، چرا به اندازه این یک سوم ،رسانه های ملی را در اختیار شان قرار نمی دهند؟
چرا كلیه شبکه های صدا و سیما در اختیار یک جریان خاص قرارگرفته و اجازه میزگرد نمی دهند. چرا مجوز راهپیمایی صادرنمی شود. همه اینها نشانه این است که یک جریانی که حاکمیت کشور را در دست گرفته ،اجازه بروز و نمایش جریان منتقد را نمی دهد وازتریبون هایی هم که در دست دارد به طوردائم تبلیغ می کنند که شهر در امن و امان است و هیچ بحرانی راهم در کشوروجود ندارد.
من بر این باور هستم که ، یک سومی که طبق گزارش تایید شده انتخابات به میرحسین موسوی رای دادند ،اگر چه دربین آنها چند صد هزار نفری باشند که اصل نظام را هم قبول نداشته باشند (و من این موضوع را نفی نمی کنم ) اما بدون تردید اکثریت قاطع افرادی که به میرحسین رای داده اند،علاقه مند به نظام وکشورهستند و در همین چارچوب نظام هم می‌خواهند زندگی می کنند.
من همانطور که اشاره کردم ،به این انقلاب و نظام عشق می ورزم در عین حال احساس می کنم که راهی که تعدادی از مسئولان می روند راهی است که بسیاری از مردم و مسئولان را دلسرد ونا امید می کند.

 

* اما مدتی است که مناظره های مختلفی در دانشگاه ها و مراکز علمی برگزار می شود و در این برنامه ها افراد مختلف با نظرات و دیدگاه های متفاوت حضور پیدا می کنند؛چطور است که شما این نوع مناظره ها و نقش آنها را نادیده می گیرید؟

این مناظره‌ها تعدادشان بسیار محدود است ومخاطبین آن تنها تعداد محدودی دانشجو هستند و بصورت ناقص در برخی از مطبوعات كه تیراژشان درحد شصت هفتاد هزارتاست منتشر می‌شود. در حالیكه ضریب نفوذ صدا و سیما در زمینه اطلاع‌رسانی به مردم بالای هفتاد درصد است اما متأسفانه جریان اصلاح طلب بكلی از این امكان ملی اطلاع‌رسانی محروم است.

 

 
*یکی دیگرازانتقاداتی که به شما وارد است،مربوط به پیش بینی شما درباره طرح هدفمند سازی یارانه ها در کشورمی شود،شما در یادداشتی این طرح را مغایر با اصل55قانون اساسی اعلام کردید،در حالی که با تاکیدات مقام معظم رهبری و همکاری دولت و مجلس سرانجام این طرح به صورت قانون در آمد و آماده اجرا درکشور است،به واقع علت اینگونه پیش بینی های اشتباه در چه مواردی است؟

من به طور قطع اعلام می کنم که چنین نبوده است.

 


* "لایحه هدفمند کردن یارانه ها با اصل 53 قانون اساسی و با چند قانون دیگر مغایرت داردو موجب آشفتگی مالی و توسعه رانت خواری درکشور می شود"این جمله بخشی از مطلبی است که در حال حاضر به نقل از شما در سایتتان هم قرارگرفته است،باز هم این موضوع را قبول ندارید؟

لایحه هدفمند کردن یارانه ها با قانون هدفمند کردن آن تفاوت می کند. انتقاد من در رابطه با لایحه ای بود که دولت به مجلس داد و در حال حاضرهم آن انتقادات را وارد می دانم. اما خوشبختانه مجلس اشکالات این لایحه را برطرف کرد و در نتیجه این قانون که مصوب مجلس است را قبول دارم ،اما لایحه ای را که از طرف دولت به مجلس ارائه شد را هنوز هم مغایر با اصولی از قانون اساسی و باعث آشقتگی مالی می دانم.
البته تعدادی از نمایندگان مجلس هم همانند دکترتوکلی دررابطه با لایحه دولت همین نظرراداشتند،اما قانون مصوب مجلس تمام این ایرادات را برطرف کرد.
اگر بخواهم در رابطه با فعالیت های اقتصادی یک فعالیت اصولی و صحیح دولت را نام ببرم ،اجرای طرح هدفمند سازی یارانه ها است. این جراحی مهمی است که میبایستی خیلی زودتر انجام می شد . بهترین زمان این جراحی ، ماههای پس از پذیرش قطعنامه 598 بود . این نقد به آقایان هاشمی وخاتمی وارد است که چرا در دوران خود این مهم را به انجام نرساندند.


*علاقه مند هستم نظر مشاور آقای کروبی در انتخابات و شهردار اسبق تهران را در رابطه با مفاسد اقتصادی و مبارزه با آن درجامعه بدانم ؟

متاسفانه دردولت آقای احمدی نژاد تمزکزگرایی بیش ازحد،غیر شفاف بودن اقتصاد و تصمیات غیرکارشناسی که درحوزه اقتصاد اتخاذ شد، موجب این شده است که فساد اقتصادی در کشور و سیستم اداری کشور افزایش پیدا کند. كم نیستند افرادی كه در چند سال اخیر از هیچ شروع كرده و اكنون بیلیاردر شده اند. در مورد مبارزه با مفاسد اقتصادی هم چند سالی است كه صحبت‌های آنچنانی در مصاحبه ها می شود ولی در عمل مردم چیزی ندیده اند.

 

*اما مطالعات انجام شده خلاف صحبت های شما را اثبات می کند،این مطالعات نشان می دهد که ریشه فساد اقتصادی از دوران دولت آقای هاشمی به وجود آمد!

چنین نیست .متاسفانه واقعیت های اقتصادی تحت تأثیر تسویه حساب های سیاسی قرار می‌گیرد.من معتقدم که قاطعانه باید با مفسد اقتصادی برخوردقانونی صورت گیرد.اما اشكال اینجاست كه ما ، مفسد اقتصادی را ، یک شخصیت حقیقی تلقی می کنیم و دنبال نام و فامیل او می گردیم. غافل از این كه ، مهمترازمفسدین حقیقی مفسدین حقوقی هستند که عبارت از مجموعه های حقوقی نادرستی است که دزد پرور هستند. به علت ناسالم یودن سیستم اقتصادی زمینه برای دزدی و فساد اقتصادی فراهم شده است ،یعنی بسیاری از افراد یکباره ثروت های هنگفتی را به دست می آورند.
تا زمانی که سیستم شفاف اقتصادی وجود نداشته باشد ومناقصه ها و مزایده ها با ابهامات برگزار شود و قوانین و مقررات به زبان و منطق اقتصاد تدوین نشود و كسانی قبل از دیگران به اطلاعات اقتصادی دسترسی داشته باشندذ این مفاسد وجود خواهد داشت . در قدم اول باید قانون های شفاف و روشن را برای سالم سازی اقتصاد تدوین کنیم.
باید برای مبارزه با مفاسد اقتصادی علت ها را بررسی کردتا به نتیجه مطلوب رسید،به طورمثال زمانی که سود تسهیلات بانکی را پایین تر از نرخ تورم قرارمی دهیم ،فضا را برای رانت خواری بسیاری از افراد فراهم می کنیم. در صورتی که این سود تسهیلات منطقی باشد ،هر فرد در جایگاه اصلی خود قرارمی گیردو فساد اقتصادی هم در کشور کمتر به وجود می آید.


* شما به بررسی علت های اصلی مفاسد اقتصادی توسط مدیران اشاره کردید،زمانی که مجموعه شهرداری تهران تحت سرپرستی شما بود تا چه حد به این موضوع توجه داشتید ؟

در دوره دو سال نیمی که من شهر داربودم شفاف سازی مالی شهرداری و برقرای انضباط مالی ازجمله فعالیت هایی بود که من در اولویت کاری خودم قرارداده بودم. كسانیكه با مقولات مالی و اداری آشنائی دارند می توانند تغییرات بنیادی در این حوزه را در فاصله سالهای 78 تا 80 شهادت بدهند. در این مدت كلیه اموال و دارائی‌های شهرداری احصاء شد و مجموعه ذیقیمتی در این زمینه برای اولین بار تهیه گردید و لوح فشرده آن در اختیار شورای شهر قرار گرفت. مطالعات و بررسی اصلاح ساختار مبنای تشخیص درآمد و سیستم مالی شهرداری تهران از نقدی به تعهدی را بایستی از اقدامات زیربنایی این دوره ذكر كرد.
در این دوران تمامی مناقصه ها و مزایده ها شفاف شد ودر اینترنت قرارگرفت و افراد ازمراجعه حضوری منع شدند و دریافت ها و پرداخت ها از حالت غیر متمرکزوغیر شفاف به حال شفاف در آمد .
به صراحت اعلام می کنم که در آن زمان ما کمترین تخلفات مالی را در شهرداری داشتیم .


* اما بعد از گذشت چندین سال از دوران مدیریت شما در شهر داری هنوزهم صحبت هایی در رابطه با اختلاس ،کلاهبرداری و مفاسد اقتصادی در این دروان مطرح می شود،در برابر اینگونه صحبت ها چه پاسخی دارید ؟

من حاضرم که با شما یک مصاحبه مستقلی داشته باشم و در یک تریبون باز در رابطه با این موضوع صحبت کنم. به هیچ وجه نمی توان حتی یک مورد در رابطه با اختلاس و یا مفاسد اقتصادی در شهرداری زمان من نام برد.
البته چند موردی وجود داشته است که آن هم مربوط به درگیری های تندی بود که بین شورای شهر و شهرداری به وجود می آمد که بیشتر جنبه سیاسی داشت و در همان زمان هم چند پرونده تشكیل شد که تمامی آنها دردادگاه بی اساس شناخته شده و رای برائت گرفت.


هراس دولت از کارمندان و تدابیر امنیتی ویژه  برای شنود مکالمات خصوصی

Posted:



مسیح علی نژاد -

 

از خرداد سال ۸۸ تا کنون بسیاری از کارمندان سازمان  ها و نهادهای دولتی حاضر به همراهی با تصمیمات دولتی نشده اند. به عنوان مثال برخی از کارمندان صدا و سیما، مخابرات، سازمان ثبت احوال و حتی اداره تامین اجتماعی و پزشکی قانونی کشور به کرات اطلاعات و اخبار مربوط به حوادث پس از انتخابات را رسانه ای کرده اند.

 

بدنه سازمان های دولتی حتی گزارش هایی را در مورد تخلفات دولتی تقدیم برخی از نمایندگان مجلس کرده اند و در همین راستا چند تن از کارمندان دولت که اطلاعات و اخبار مربوط به سوء استفاده های دولتی در ماجرای انتخابات را در اختیار علی لاریجانی، رییس مجلس اصولگرای هشتم قرار داده بودند باز داشت شده اند.

 

یکی از زندانیان معترض پس از انتخابات، بعد از آزادی به جرس گفت:  در زندان اوین با یکی از کارمندان وزارت اطلاعات همبند بوده است. این کارمند معمولی وزارت اطلاعات  لیستی از سوء استفاده های مالی و دخالت مستقیم سپاه در قراردادهای اقتصادی را در اختیار لاریجانی قرار داده بود.

 

به تازگی برخی از کارمندان صدا و سیما نیز به حراست این سازمان احضار شده اند تا جهت همکاری و همراهی با ستادهای انتخاباتی میرحسین موسوی و مهدی کروبی در ایام انتخابات توضیحاتی را ارائه دهند.

 

همچنین کارمندان اداره مخابرات برخی از شهرستان ها نیز با تهدید جدی برای برکناری از کار مواجه شده اند.

 

همه این فشارها تا کنون نتوانسته  بدنه سازمان های دولتی را با تصمیماتی که در راس به صورت بخش نامه ای ابلاغ می شود همراه کند.

 

 بر اساس گزارش رسیده به جرس،  نهاد حراست کل کشور دستورالعملی را برای نهادهای زیر مجموعه خود در سراسر کشور به صورت محرمانه ارسال کرد، تا عملکرد کارمندان دولت را  پس از بحران سیاسی پس از انتخابات به صورت ویژه کنترل کند.

 

این گزارش حاکیست؛ دستورالعمل مذکور در روزهای پایانی سال ۸۸ برای شماری از نهادها و ارگانهای دولتی ارسال شده است. اما همچنان برخی دیگر از نهاد ها و سازمانهای دولتی با دریافت چنین دستور العمل هایی  مواجه هستند.

 

این برنامه ها بر اساس  برنامه های حراست کل کشور است و سمت جدیدی را تحت عنوان مسئول حفاظت شبکه و فناوری اطلاعات در ادارات و نهادهای دولتی برای آن پیش بینی و ایجاد کرده اند.

 

از جمله  دستورات این بخشنامه که در اختیار جرس قرار گرفته است، می توان به موارد زير  اشاره کرد:

 

مراقبت از وب سایت ها و وبلاگ های رسمی اداره متبوعه

کنترل کلیه بخشهای تعاملی وب تحت کنترل Admin

ایجاد کمیته امینت اطلاعات

تهیه لیست افراد مجاز با دسترسی خاص

حفاظت از تبادل اطلاعات STP

شناسایی نقاط آسیب شبکه و ارائه راهکارهایی برای برطرف کردن آنها

حفظ و صیانت از  سیستم های رایانه ای

جلوگیری از نصب و استفاده از هرگونه فیلتر شکن

ممنوعیت اخذ و به کارگیری نرم افزارهای جدید بدون اخذ مجوز

مراقبت ویژه از انتقال اطلاعات آفلاین و آنلاین

محدود نمودن دسترسی کاربران

تهیه لیست وب سایتهایی که به نحوی در شبکه استفاده شده اند

تهیه نگهداری کلیه شماره تلفن های ضروری

تهیه backup از آخرین اطلاعات

حفاظت از سامانه اسناد اداری

تهیه لیست افراد مجاز به تردد

 

گفتنی است لیستی از نرم افزارهای کاربردی تحت عنوان نرم افزار های جاسوسی و وابسته به صهیونیست ها از جمله بابیلون و یاهو مسنجر و ... تهیه شده است که برای استفاده در ادارات دولتی ممنوع اعلام شده اند.

 

مجموعه اقدامات برای کنترل و بازرسی رایانه ها و عملکرد کارمندان نهادهای دولتی در اینترنت تنها شامل دستورالعمل های اعلام شده نبوده و ارتباطات تلفنی را نیز شامل می شود. تمامی تلفن ها و مکالمات کارمندان نیز کنترل و ضبط و شنود می گردند.

 

این شنود ها تلفن های داخلی و بیرونی ادارات را  نیز شامل می شود.

 

کارمندان دولتی به یکدیگر توصیه می کنند تا در راستای فعالیت و همراهی خود با مردم معترض، تمامی موارد امنیتی را نیز مورد توجه قرار دهند.

 

گفته می شود به تازگی جمعی از کارمندان یکی از نهادهای مهم دولتی شکایت نامه ای را در خصوص فضای امنیتی ایجاد شده در آن سازمان و باز خوانی مکاتبات شخصی کارمندان و شنود مکالمه های خانوادگی و خصوصی ، تقدیم کمیسیون اصل نود مجلس شورای اسلامی کرده اند.

 

پیش از این و در یکی از برنامه های انتخاباتی سال گذشته، محمود احمدی نژاد، رییس دولت فعلی ایران در مورد شنود مکالمات شخصی شهروندان آمریکایی توسط نهادهای اطلاعاتی و امنیتی این کشور، ابراز تاسف کرده بود.

 

متن این پخشنامه در اختیار جرس قرار دارد اما به دلیل حفظ امنیت کارمندی که آن را ارسال کرده است از انتشار آن خود داری شد.

 

میر حسین و استقلال نهاد دین از حکومت

Posted:



مسیح علی نژاد -

حفظ استقلال نهادهای دینی و روحانی از حکومت تنها راه حفظ جایگاه والای دین و تداوم نقش برجسته آن در جامعه ایران است که به عنوان یکی از اصول بنیادین جنبش سبز در سرلوحه امور جای می گیرند.


همراه کوچک جنبش سبز

میر حسین موسوی 


این فراز از بیانیه هجدهم را می توان فرازی متفاوت از همه بیانیه ها دانست و میرحسین اگر چه خود را همراه کوچک جنبش می نامد اما بزرگ اندیشیده است آنجا که جامعه مذهبی و سنتی ایران را نیز هشدار داده که اگر نهادهای دینی و روحانی را جدا از حکومت بخواهند این به نفع خود دین خواهد بود.

هنوز این بیانیه داغ است؛ اما آنان که داغ دخالت دین در حوزه های سیاسی هنوز بر تن و جان شان است ، گلایه آغاز کرده اند که چرا موسوی از یک سو نوشته است که:

"جنبش سبز با پذیرش تکثر درون جنبش بر استمرار حضور دین رحمانی سرشار از رحمت، شفقت، معنویت، اخلاق و تکریم انسان تاکید دارد" اما از سوی دیگر بر تکثر عقاید تأکید می کند و ایران را متعلق به همه ایرانیان می داند.

نباید توقع داشت که مبر حسین موسوی از بستری جز پایگاه دین از تکثّر و تنوع دفاع کند بسیار طبیعی است که او با تأکید بر هویت اسلامی اش از "حاکمیت ملّی" دفاع کند و جنبش را متعلق به همه ایرانیان با هر هویتی بداند و بخواند.


به گمانم، گلایه مندان نیز باید تصریح موسوی در این بیانیه بر "استقلال نهادهای دینی از حکومت" را به فال نیک بگیرند که موسوی صدای همه آنهایی که در زنجیره سبز میدان تجریش تا میدان راه آهن بودند را شنیده است؛ همان ها که در روزهای انتخابات در اردوگاه سبز بودند اما می گفتند "میان بد و بدتر، بد را انتخاب می کنند".


به عنوان یک خبرنگار و مثل بسیاری از همکارانم، در این زنجیره سبز بارها دیده ایم کسانی را که می گفتند میان بد و بدتر انتخاب می کنند. وقتی فیلمی که از ایران و از جمع همین جوانانی که زنجیره سبز ساخته بودند را با خود آوردم و در تلویزیون صدای آمریکا پخش شد و یکی از همین سبزها را با همین جمله معروف در زنجیره سبز نشان می داد، یکی از سبزها پس از تماشای فیلم با احساس مسئولیتی قابل احترام نوشت: "کاش این قسمت از فیلم را منتشر نمی کردید، مبادا فردا یاران ضرغامی در بیست و سی، همین بخش از حرف های آن جوانی که می گوید موسوی، انتخاب او میان بد و بدتر است را نشان دهد و بگوید جنبش سبزی ها باوری به موسوی ندارند و از او تنها به عنوان ابزاری برای ضدیت خود با جمهوری اسلامی بهره می برند و این ممکن است حتی بی حرمتی به موسوی باشد؛ وقتی شما در اوج نقدی که به او می شود از میان هواداران او صدای جوانی را پخش می کنید که می گوید باوری به موسوی ندارد و تنها میان بد و بدتر او را برگزیده است

امروز وقتی در بیانیه موسوی همین جمله معروف را این بار به نقل از خود میرحسین شنیده ام باورم شد که این مرد دارد ثابت می کند که مقدس ساختن از خود هرگز در تعریف سبز بودن نمی گنجد.

باورم شد که موسوی همانند احمدی نژاد دچار توهم هاله نور و خود برتر بینی نیست.

باورم شد که از پسوند «ترین» در کنار صفت هایی که به کار می برد خبری نیست؛ «بهترین دولت»، «بیشترین پیشرفت»، «منحصر به فردترین کابینه»، «پاک ترین دولت»، «خادم ترین وزرا»، «آزادترین کشور دنیا»، این ها صفت های آشنایی است که رییس دولت کودتا به کرات از آن بهره جسته است اما موسوی خوب می داند کیست و چیست و کجا ایستاده است.

باورم شد که میرحسین از خود قهرمان نمی سازد و اجازه مقدس ساختن خود را به هواداران نیز نمی دهد.

می داند اگر جوانی در گوشه خیابان، پیشانی بند سبز بسته می گوید: « میان بد و بدتر، موسوی را انتخاب می کنم»، این واقعیت جامعه است و چنان زیبا سر تعظیم در برابر این واقعیت فرود می آورد که سبز را معنای دوباره می بخشد؛ سبز یعنی شنیدن صدای ساده ترین عضو یک خانه و پذیرفتن واقعیت یک جامعه حتی اگر فرسنگ ها با باور درونی مان فاصله داشته باشد.

میرحسین این روزها خوب شنیده است صدای بخش هایی از مردم زخم دیده از یک حکومت دینی را که از دین و مذهب بریده اند و آنگاه با شکنجه و تجاوز و قتل در زندان مواجه شده اند و بیش از پیش نسبت به دخالت دین در حکومت رنجیده خاطر شده اند. وقتی میر حسین صدای مردم را در زنجیره های سبز ایام انتخابات شنیده است (همان ایامی که فصل غرور است و معمولا نامزدها کر می شوند و همه حرف ها را نمی شنوند) می توان مطمئن شد که پس از انتخابات نیز حتما صدای بخشی از آنها را شنیده است که به زمین و زمانِ حاکمان دینی بد می گویند.


رنج می کشد وقتی می بیند میان اسلام او با اسلامی که این روزها توسط مسئولان و حاکمان جمهوری اسلامی ابزار سیاستِ تثبیت و بقای قدرت می شود، فرسنگ ها فاصله است.

... وقتی می بیند در میان شیعیان حزب الله لبنان، دختران گیسو رها کرده در باد ایستاده اند و در ایران دختران، به جرم دو تار موی رها شده بر پیشانی، ممکن است همه زندگی شان بر باد رود. در ترکیه دختران با اختیار، حجاب کامل بر می گزینند و "نیم حجاب" اساسا مفهومی ندارد اما در ایران دخترانی که نیمه و رها روسری بر سر می کنند، برگه های جریمه از نیروی انتظامی دریافت می کنند و با سر و روی خونین سوار خودروهای گشت ارشاد، گاهی هم به زور می روند در گوشه ای دیگر از همین شهر با ماموران مدعی مسلمانی و هیز شهر نا امنی را تجربه می کنند.


در این میان اما، گوهر این بیانیه همان صداقت همیشگی موسوی است؛

یکی از کسانی که به میرحسین رای داده است، می گوید: "رسما کافرم به دین این وطن فروشان. با اکراه به موسوی رای داده ام، مدام امام امام می کند و صدای اسلام اسلام او هم که از احمدی نژاد بلندتر است. حداقل احمدی نژاد می آید در تلویزیون می گوید با حجاب دختران کاری ندارد اما میرحسین جرات گفتن همین را هم ندارد..."

 

می گویم؛ پس چرا به موسوی رای داده ای؟ خب به همان احمدی نژاد رای می دادی تا به قول خیلی ها "کار یک سره می شد".

می گوید: "تنها یک تفاوت در این دو باعث شد تصمیمی بگیرم که حالا از تصمیمم نه تنها پشیمان نیستم بلکه افتخار هم می کنم؛ میرحسین درست زمانی که می داند امام امام گفتنِ او ممکن است رای بخش زیادی از نسل جوان جامعه را از او برگرداند، به دروغ به منتقد امام تبدیل نشد و در فیلم تبلیغاتی اش هم نقش بازی نکرد، همان نخست وزیر امام ظاهر شد با همان مارش جنگ و قیافه ای که.... ولی احمدی نژاد یک روزهای انتخابات گفت: “مشکل ما حجاب دختران ما و پوشش آنها نیست” تا رأی بیاورد اما فردا که رأی آورد در همه خیابان های تهران انگار مشکلی مهم تر از حجاب و پوشش نبود و کار اصلی مأموران این بود که یا تذکر دهند یا بازداشت کنند... موسوی یک خصوصیت خوب اگر داشته باشد که می تواند من کافر را مومن کند، همین است که دروغ نمی گوید".

به فراز مهم بیانیه اش دوباره نگاه می کنم و می خوانم: "قوانین کشوری و از جمله قانون اساسی متونی همیشگی و تغییر ناپذیر نیستند. هر ملتی این حق را داراست که با تصحیح سیر حرکتی خویش، به اصلاح در قوانین جاری اقدام کند. اما باید توجه داشت که تنها تغییر و اصلاحی در قانون اساسی مورد پذیرش است که در فرایند مذاکره و گفتگوی اجتماعی و با مشارکت همه اقشار و گروههای اجتماعی و با پرهیز از تصلب و انحصارگرایی و زورگویی صورت پذیرد".

کاش گلایه مندان هم، همه کلمه های این بیانیه را نه جدا جدا، که در کنار هم، دوباره می خواندند.

 




ديدگاه هاي وارده در یادداشت ها لزوما ديدگاه جرس نیست

تجمع دانشگاه تهران 24 خرداد

Posted:

انتقال داوود سلیمانی و عیسی سحر خیز به زندانی رجایی شهر

Posted:



جرس: داوود سلیمانی و عیسی سحر خیز از فردیس کرج به زندان رجایی شهر منتقل شدند.

 


گزارشهای رسیده به جرس حاکی است بعد از انتشار نامه های داود سلیمانی و عیسی سحر خیز از زندان فردیس کرج؛ هر دو فعال سیاسی بهمراه دکتر بداغی,امروز به زندان رجایی شهر منتقل شدند.


داوود سلیمانی در نامه سر گشاده ای به رهبری با شرح آنچه در زمان بازجویی بر وی رفته است، خواستار اعزام گروهی از سوی رهبری برای رسیدگی به امور زندانیان شده بود.


عیسی سحر خیز نیز در سالگرد 22 خرداد با ارسال پیامی به مراسم بزرگداشت این روز در مالزی، به بررسی روند جنبش سبز پرداخته بود.


گفتنی است انتقال زندانیان سیاسی به زندان رجایی شهر نوعی تبعید به حساب می آید.


پیش از این نیز احمد زید آبادی به این زندان منتقل شده بود. خبرها حاکی از شرایط دشوار وی در زندان دارد.

 

دوربین های شکسته و فرياد سکوت

Posted:


فرهمند علیپور -

 به گزارش جرس در این نمایشگاه که با عنوان "لواندا ورده" (موج سبز) از روز 22 خرداد برپا شده و تا یک ماه دیگر ادامه خواهد یافت آثار 7 تن از عکاسان ایرانی به نمایش درخواهد آمد.

 رضا گنجی هماهنگ کننده و مسئول اجرایی این نمایشگاه در خصوص ويژگي برجسته‌ي اين نمايشگاه گفت: اين رويداد براي اولين بار در جهان اتفاق افتاده كه عكاسان خبري ايراني  كه خود به نوعي  قرباني حوادث پس از انتخابات ايران بوده و به دليل محدوديت‌هاي حرفه‌اي ناچار به ترك  كشور شده‌ و در اقصي نقاط دنيا پراكنده‌ شده‌اند، قصه‌ي انتخابات ايران را با عكس‌هايشان روايت كرده‌اند. اين روايت شامل سه بخش "شادي و اميد"، "فرياد سكوت" و "التهاب و سركوب" است كه شامل چهل تابلو در اندازه‌ي 40 سانتيمتر در 60 سانتيمتر است. وي گفت: ويژگي اين نمايشگاه شايد گردهم‌آيي دوباره‌ي اين عكاسان و روايت مشترك آنها از بزرگترين حادثه‌ي سال‌هاي اخير است كه عكاسان خود از نزديك تجربه كرده و  از آن تأثير گرفته‌اند و اينك  اين تجربه را  بي‌واسطه در اختيار بازديدكنندگان قرار داده‌اند. رضا گنجي که خود نيز از جمله‌ي عكاسان حاضر درنمايشگاه به شمار مي‌رود و تعدادي از عكس‌هايش در اين نمايشگاه  به نمايش گذاشته شده، در خصوص دیگر عکاسان حاضر در این رویداد نیز گفت: در اين نمايشگاه، علاوه بر من كه در ايتاليا ساكن هستم، آثاري از علی اوغازیان از سوئد، حسن سربخشیان از امریکا، جواد مقیمی از ترکیه، جواد منتظری از نروژ و دوتن دیگر از عکاسان داخلی بر ديوار هاي گالري "هوفيچينا د آرته" آويخته‌ شده‌است.

 گنجی همچنین در خصوص مراسم افتتاحیه این نمایشگاه نیز اظهار داشت: افتتاحيه‌ي نمايشگاه با حضور چشمگير علاقمندان همراه بود و در حاشيه‌ي آن نيز،  فيلم مستند سياه و سفيدي با عنوان "درباره‌ ايران"  ساخته‌ "اميليو كازالينی"، برای اولین بار .و با حضور خود کارگردان در محل گالري به نمایش درآمد كه در بخش هایی از این فیلم  به تجربه شخصی حضور خود كارگردان در زمان اعتراضات بعد از انتخابات پرداخته شده است.

 این عکاس خبری در ادامه اظهار داشت : این نمایشگاه در قالب برنامه ای با عنوان "صداهایی از ایران" توسط «آزياتيكا فيلم مدياله» به مديريت  "ايتالو اسپينلي" و " ماركو آئورليو"  و با همكاري اینجانب برگزار شده است و با هدف توجه دادن مخاطبان به موضوع عكس و عكاسي و مشكلاتي كه در طول سال گذشته بر سر راه فعاليت حرفه‌اي عكاسان خبري پديد آمده است برپا شده و به همه‌ي هنرمنداني كه در طول سال گذشته به زندان افتادند  و خصوصاً به همه‌ي عكاسان و دوربين‌هاي شكسته‌ي آنان تقديم شده است.

 همچنین عکاسانی که آثارشان در این نمایشگاه به نمایش درآمده است به بیان نگاه خود، و احساس خود نسبت به عکسها و حوادث پرداخته اند که در پی می آید. 

 جواد منتظري : دل نگرانی هایی که به واقعیت پیوست 

  شب قبل از انتخابات به همسرم گفتم: بنزين ماشينت را پر كن، چون روز انتخابات معلوم نيست چه اتفاقي مي افتد . پرسید: چرا؟ گفتم: بايد صبر كني تا ببيني

 چيزي كه مرا به اين حس رسانده بود كه اتفاقي خواهد افتاد، كمپين هايي بود كه من در آنها حضور داشتم و عكس مي گرفتم و رشد فزاينده‌ رأي موسوي را كه به شدت بالا مي رفت و نيز هراس شديدي را  كه در جانب طرفداران احمدي نژاد پديد آورده بود، به عينه و از نزديك مي ديدم . آن ترس، نشانه‌هاي خوبي براي من نداشت.

 بعد از انتخابات كه ميليونها نفر به خيابان‌هاي پايتخت آمدند و خيابان‌هاي اصلي و ميدان‌هاي تهران را زير گامهاي خويش پنهان كردند و فقط در سكوت قدم بر مي‌داشتند و در عين حال، اعتراض و بغضشان را تنها با كاغذهايي كه در دست گرفته بودند بيان مي‌كردند، به اين نتيجه رسيدم كه بهترين كار براي عكاسي كردن از اين واقعه اين است كه فرياد سكوتشان را كه در كاغذهايشان آشكار شده به نصوير بكشم.

  آمدن من به بيرون از ايران، فقط به دليل خودم نبود.چون اگر اين كار را نمي‌كرديم علاوه بر همه ي مشكلات  به لحاظ خانوادگي دچار مشكل مي‌شديم  زيرا كه  همسرم از فعالان حقوق بشر است و از قبل مي دانستيم كه پيوسته تحت مراقبت است. بنابراين، اگر مي ماندم طبيعتاً نمي توانستم به كارم  ادامه ‌دهم و بايد اين همه وقايع را مي ديدم و  سكوت مي كردم و كارم را نمي‌توانستم انجام دهم. از سوي ديگر به كودكم مي انديشيدم و همه اينها من را به اين نتيجه رساند كه راه ديگري جز بيرون آمدن از كشور پيش رويم نيست. اما  بايد بگويم از وضعيت فعلي هم اصلاً راضي نيستم  و دلم مي‌خواست مي‌شد در كشور خودم بمانم ومردم و تاريخ خودمان را ثبت كنم. من اينجا شاهدي بر هيچم. در حالي كه اگر در كشورم باشم شاهدي هستم بر تغيير و دگرگوني يك ملت.

      حسن سربخشيان : حکایت عکس هایی که گرفته نشد 

 درست سال پیش در روز ۱۴ خرداد يادداشتي نوشتم با عنوان"عكسهايي كه گرفته نشدند! 

  آن روزها هنوز ایران بودم و به من از طرف بازجویم اخطار داده شده بود که علنی اعلام نکنم ممنوع کار شده ام

 اما واقعیت این بود که نمی توانستم عکاسی کنم . اکنون که در امریکا نشسته ام و دوباره می خوانمش باورم نمی شود یکسال است که من از مردمم و کشورم که به آنها عشق می ورزم نتوانسته ام عکاسی کنم. وقتی در اول جون ۲۰۰۹ ممنوع از کار شدم می دانستم موقتی نخواهد بود.

 من جزو اولین عکاسان خارجی بودم که تبلیغات انتخاباتی موسوی و کروبی را پوشش می دادم و رژیم احساس خطر را از اطلاع رسانی اینگونه مراسمها داشت . بوضوح معلوم بود موسوی انتخاب مردم است

 بازجویی که از طرف وزارت اطلاعات رژیم مرا در وزارت ارشادش سوال پیچم کرد گفته بود که هنوز عکسهایم از شلوغیهای کوی دانشگاه تهران سال ۱۹۹۹ را به یاد دارد!! و اینها همگی اخطار هایی بود که به روشنی من احساس می کردم به پایان راه عکاسی در ایران نزدیک شده ام و لذا زمانی که در اوج روزهای حساس بعد از انتخابات سال قبل نمی توانستم عکاسی کنم با دوربین کوچکی فیلم ویدیویی ضبط می کردم تا اندوخته ای برای خود از آن روزها داشته باشم.

 روز ۱۵ جولای و در راهپیمایی میلیونها ایرانی به همکارم گفتم این آغاز یک انقلاب دیگر است و اشتباه نکرده بودم انقلابی در باور مردم ایران رخ داده بود که پایه های مشروعیت رژیم را به لرزه در آورد.

 با تقلب در انتخابات و اعتراض مردم حکومت سرکوب معترضین را آغاز کرد و به کشتن مردم روی آورد. قدم بعدی مسدود کردن راههای خبررسانی بود  عکاسان و خبرنگاران حرفه ای ممنوع از کار شدند اما مردم دست بکار شدند تا جای خالی آنها احساس نشود و به واقع از عهده اینکار بر آمدند..

 نکته بسیار مهم این است که رویدادهای بعد از انتخابات سال قبل تماما با تاثیر گذاری عکسها و تصاویر واقعی در اذهان مردم دنیا ثبت شده است و همین برای عکاسی ایران کافیست که در راه رسیدن به دمکراسی در کشور نقش تعیین کننده ای داشته است و من افتخار می کنم که ثبت کننده چند فریم این راه پر خطر بودم..

 با اطمینان از اینکه روزی دوباره به کشورم باز خواهم گشت اینروزها را در تبعید اجباری می گذرانم و منتظر عکاسی از ایران و ایرانیان می نشینم

   جواد مقيمي : با دوربینم حقایق را به ثبت میرساندم

 دردناک ترین صحنه ها را باید ثبت می کردم این برای من سخت بود که نظاره گر اتفاقی بودم که توسط مردم رخ می داد برای آزادی ، برای مبارزه با دیکتاتوری ، برای ایرانی آزاد ،عکاسی در این فضا سخت بود چون باید مخفیانه عکاسی کرد و مخفیانه عکس ها را ارسال کرد. برای من که در خبرگزاری فارس کار می کردم ریسک بزرگی بود اما من هم مثل این مردم داوطلبانه به خیابان ها می آمدم تا حقایق را ثبت کنم از دوربینم. اما ثبت این حقایق من را مجبور به ترک از خاک کشور عزیزم کرد و حدود ۱۰ ماه هست که در کشور ترکیه به سر می برم، با تمام سختی هایش چشمانم به موبایلم  و به روز شدن سایت سازمان ملل دوخته شده تا برای ترک از این سردرگمی جوابی بگیرم ، با همه این مشکلات ولی من وجدانم راحته که  برای ثبت حقایق کشورم به این روز گرفتار شدم.  

 رضا گنجي : تجربه های ناب و حکایت اشتیاق و امید 

 درست روزي كه ايران را ترك كردم، يكي از عكاسان شناخته شده‌ پر سابقه بازداشت شد و بعد عكاسي ديگر و بعد از آن هم عكاسان ديگر. يكي از آنها شش ماهي را در شرايط سخت در زندان گذراند. يكي ديگر كه سالها دبير عكس  آژانس‌هاي خبري بود، در دادگاهي نمايشي در تلوزيون با لباس زندانيان نمايش داده شد.جرم همه‌ آنها اين بود  كه چرا مردم دنيا را با عكس‌هايشان از آنچه در ايران مي‌گذرد مطلع كرده‌اند. آنهايي كه گرفتار شدند، هنوز در رفت و آمد به زندان و  دادگاه  در انتظار محكوميت به جرايمي به سر مي‌برند كه با هيچ معيار بين المللي جرم محسوب نمي شود. از آن هم بالاتر، با قوانين جمهوري اسلامي هم جرمي نداشتند. اما حكومت ايران با استفاده ي وسيع از زور و قدرتنمايي آشكار، در دوازدهم ژوئن 2009 با ظاهري انتخاباتي، مرتكب كودتايي تمام عيار شد  و با دست بردن در آراي مردم و كشتار معترضان، مادران و پدران بي دفاع و پسران و دختران جواني همچون ندا و سهراب را در خون خود غلطاند. اينجا ديگر نه تنها اعلاميه جهاني حقوق بشر، كه حتي آن دسته از مواد قانون اساسي خود حكومت جمهوري اسلامي كه متضمن آزادي بيان و عقيده است نيز زير پا گذاشته مي شود. 

 براي من به عنوان كسي كه در روز انتخابات  در تهاجم پاسداران ونيروهاي بسيج به  ستاد انتخاباتي اصلاح طلبان  در قيطريه تهران مدت كوتاهي را در بازداشت آنها گذراندم،  ماندن در شرايط خفقان كار ساده‌اي نبود. با اين حال در روزهاي بعد از آن، راهپيمايي‌هاي با شكوه ميليونها ايراني معترض را كه در سكوت برگزار شدند از نزديك تجربه كردم. چنين تجربه‌ نابي بسيار افتخار آميز بود.  عكسهاي ما شايد درصد ناچيزي از واقعيتهاي پنهان كشورم را نمايش مي دهند. كه در شرايط سخت به مطبوعات بين‌المللي راه  ‌يافته‌اند. من در عكسهايم شور و اشتياق و اميد را در نگاه هموطنانم نمايش داده‌ام.

 مرتضي (نام مستعار یکی از عکاسان داخلی) :  هنوز دلگرمم 

 همه چیز در لحظه و با پختگی مردم اتفاق افتاد،هیچ چیز از قبل هماهنگ نشده بود،من برای اولین بار این همه برابری را بین مردم دیدم،کسی‌ که کنار دستت بود ،هیچ تفاوتی‌ نداشت که شغل و درجهٔ اجتماعیش چیست. وضعیتی به شدت انسانی‌ که قبل از آن  تصورش ناممکن می‌نمود .همین وضعیت بود  که در تجربهٔ کوتاه بازداشتم  و در آشوب آن روزها  دلگرمی‌ می‌داد و مصمم نگه می‌داشت و گويی هنوز هم نگه داشته