اصلاح‌طلبان بدلی؛ کتک‌خورهای ولی فقیه

 

ندای سبز آزادی - ریحانه موسوی:  درحالی‌که هیچ‌یک از شرایط اصلاح‌طلبان برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم فراهم نشده است، برخی از گروه ها با پرچم جعلی اصلاح طلبی برای شرکت در این نمایش حکومتی اسب رقابت را زین کرده و به میدان قدرت آمده اند.

 همان اصلاح‌طلبانی که ابوالفضل قدیانی، آزاده‌ی جنبش سبز از بند 350 اوین، آنان را «بدلی» خوانده و به «کتک خورهای» فیلم فارسی های مشهور تشبیه کرده است. اصلاح‌طلبانی که طی سه سال گذشته در مانورهای نمایشی حکومتگران مشارکت کرده تا وانمود کنند انبوه مردمی که در 22 خرداد88 رایشان را به غارت بردند و با مشت آهنین خانه نشین و ساکت کردند،  باز به صحنه عمومی آمده و خواستار شرکت در سرنوشت خود هستند.  غافل از اینکه جماعت آرام معترض، آتش زیر خاکستری است که در زمان مناسب شعله بر خرمن ظلم و ستم خواهد کشید.

در نامه ای که ابوالفضل قدیانی به مناسبت «روز نکبت» نه دی از زندان اوین نوشت، شرایط حاضر با ترکتازی های محمدرضا شاه پس از کودتای 28 مرداد مقایسه شد. این زندانی سیاسی پیش بینی کرد که دربار آیت الله خامنه ای به عنوان ستاد مهندسی انتخابات به اصطلاح آزاد، دستکم دو کاندیدا را با برچسب اصلاح طلبی روانه میدان انتخابات نماید تا بازیگران نمایش “استراتژی شکست دلخواه” باشند.

 

انتخابات مخدوش و کتک خورهای دستگاه سلطانی

این عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی بر این باور است که این گروه با حضور نامیمون خود می خواهند تمرکز و وحدت اصلاح‌طلبان و هوادران جنبش سبز را مخدوش کنند و بر اساس این استراتژی تنظیم شده برای اصلاح‌طلبان بدلی، کاندیداهای اصلاح طلب ریاست جمهوری از ابتدا به منظور شکست در انتخابات شرکت می جویند و در واقع همچون سیاه لشگران ایفا کننده نقش “کتک خور” در فیلم های فارسی عمل می کنند.

 اظهارات این زندانی سیاسی یک روز قبل از آن منتشر شد که مصطفی کواکبیان دبیرکل حزب مردم‌سالاری به آخرین هماهنگی‌ها بین مجموعه ۳۵ حزب اصلاح‌طلب در دو جبهه اصلاحات و اصلاح‌طلبان پرداخت. او که از مجلس نهم هم جا مانده، ادعا کرد: «خوشبختانه برخلاف انتخابات مجلس نهم که تعداد اندکی از اصلاح‌طلبان در انتخابات شرکت کردند همایش ملی تبیین طرح مناسک نشان داد که اکثریت اصلاح‌طلبان می‌خواهند فعالانه در انتخابات ۹۲ حضور یابند به شرط آنکه قانون انتخابات رعایت شود»

کواکبیان که برای شرکت در انتخابات مجلس نهم نیز تلاش بی وقفه اش بی پاداش مانده بود، اینک به میدان آمده تا از مواضع 35 گروه اصلاح طلب سخن بگوید. آن هم در هنگامه ای که دو تشکل اصلی و عمده اصلاح‌طلبان سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و جبهه مشارکت اسلامی بطور غیرقانونی منحل اعلام شده و اعضای برجسته آن در زندان و تحت تهدید و محدودیت های شدید هستند.

تلاش برای ورود بخش هایی از اصلاح‌طلبان به بازی انتخابات 92 از ماه ها پیش توسط اقتدارگرایان آغاز شده؛ تا آنجا که با جعل خبر و اظهار نظر تلاش می کردند اصلاح‌طلبان بی خطر را وادار به واکنش کنند؛ تلاشی برای به تصویر کشیدن دروغین "نشاط سیاسی" در جامعه تحت سرکوب.

برخی ناظران سیاسی معتقدند راه اندازی مجدد روزنامه بهار ـ که گفته می شود حامی مالی اصلی آن، محمدرضا عارف است ـ و رفع توقیف روزنامه شرق و امکان یافتن برخی نشریات و سایت های خبری برای بیان گوشه ای از واقعیت های جامعه در ادامه سیاست کلان نظام برای بازکردن روزنه ای باشد تا بتواند انتخابات نمایشی خود را برگزار نماید.

 

کودتاگران سرمست از سرکوب و ارعاب جامعه

قدیانی در مکتوب اخیر خود به قیاس این دوره از جمهوری اسلامی با هفت سال پس از کودتای ننگین 28 مرداد پرداخته است؛ شاید حاکمان بر این باورند که چون محمدرضا شاه به ملت یادآوری کنند که دیگر اوضاع خرداد 1388 قابل تکرار نیست و باید همه به این سکوت قبرستانی که اقتدارگرایان بر ایران حاکم کرده اند، تن دهند.

زمانی محمدرضا پهلوی با برگزاری انتخاباتی کاملا فرمایشی و سرکوب فعالان سیاسی و مدنی گفته بود: «…در قسمت انتخابات فعلا آزادی به حدی رسیده است که بعضی ها گذشته را به کلی فراموش کرده اند و فکر می کنند که مردم ایران خیلی زود همه چیز را از یاد می برند. البته مردم بدین قبیل افراد و اظهارات آن ها با نظر مزاح و شوخی نگاه می کنند ولی واقعا برای همه کس روشن است که اوضاع سال های ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۲ (اشاره به جنبش ملی نفت و نخست وزیری مصدق) دیگر در مملکت قابل تکرار نیست»

سخنان شاه ساقط شده با انقلاب 57، یادآور سخنانی است که این روزها از سوی رهبر جمهوری اسلامی و نمایندگان ولی فقیه در ارگان ها و نهاد های مختلف شنیده می شود. کسانی که با حصر غیرقانونی و غیر انسانی رهبران جنبش سبز و به  بند کردن فعالان سیاسی و مدنی و دانشجویان تلاش دارند از تداوم و حضور موثر جنبش افتخارآفرین سبز که نقطه عطفی در تاریخ سیاسی کشور بود جلوگیری کنند و با ادعای واهی وابستگی فعالان جنبش به بیگانه و برانداز خواندن آن، تلاش کنند تا هر مخالفت و اعتراض به حقی را خاموش کنند.

اینک که همه آزادی های مدنی محدود شده و مردم از حق برگزاری حتی مجالس عادی خود نیز محروم هستند، همانطور که قدیانی گفته است: «اعوان و انصار ولی فقیه و شخص وی که از هم اکنون خود را برای مهندسی انتخابات ریاست جمهوری سال آینده آماده می کنند دایما دم از آزادی انتخابات می زنند و وعده مشارکت حداکثری مردم در آن رای می دهد که نشانه ای خواهد بود از مشروعیت نظام استبدادی.»

 

از مردم طلب بخشش کنید

باز به بهانه انتخابات دور جدیدی از حملات علیه رهبران جنبش سبز و اصلاح‌طلبان و دمکراسی خواهان به راه افتاده و معدود نفرات رهبری با غصب همه تریبون های مذهبی و سیاسی و دانشجویی یک جانبه به محکمه می روند. اینان جنبشی را که بارها از ادعای مرگش گفته اند، برزگترین خطر برای کشور می دانند و اثراتش را از هشت سال جنگ با ارتش بعثی بیشتر ارزیابی می کنند. در خیال خام ایشان، سناریوهای دست نوشته یاران و نزدیکان سعید امامی هزاران بار بازخوانی می شود؛ فیلم و سریال می سازند تا شاید بتوانند ذره ای از این حرکت عظیم مردمی بکاهند.

اقتدارگرایان که با وجود داشتن همه رسانه ها و تریبون ها عاجز از القای روایت خود به جامعه هستند حتی دیگر نخواهند توانست اقلیت همراه خود را قانع کنند؛ وقتی کوس رسوایی آنان در کشتن جوان کارگر وبلاگنویس و داستان شکنجه و آزار روحی و جسمی زندانیان در سر هر کوی و برزنی به صدا در آمده و داستان شب های زمستانی مردم شده است.

آنان همه روزه از رهبران آزادی خواه و حق گوی جنبش سبز می خواهند که توبه کنند و از آنچه بخاطر مردم بر آن ایستادگی کرده اند بازگردند؛ به جای اینکه ـ به گفته قدیانی ـ خود بر صفحه تلویزیون ظاهر شوند و عذر تقصیر به پیشگاه ملت آورند و خود را تسلیم محاکمه ای عادلانه و ملی نمایند.

اقتدارگرایان به این همه بسنده نکرده اند؛ همانطوری که در جریان انتخابات شاهنشاهی و  به اصطلاح آزاد مجلس بیستم دربار می کوشید با آن دسته از فعالان جبهه  ملی که با مصدق مرزبندی می کردند مذاکره کند و جواز شرکت ایشان در انتخابات را پس از اطمینان از وفاداری آنها به شاه به دست آنها بدهد، اقتدارگرایان و حامیان رهبری دوره افتاده اند و حال که نمی توانند مبارزان اصیل و اصلاح‌طلبان واقعی و انقلابیون را با خود همراه کنند،  می خواهند با خلق اصلاح‌طلبان بدلی ادای مشارکت سیاسی را در آورند و تظاهر کنند که همه چیز آرام است!

 

گفت و گوی ملی، راهکار بحران مشروعیت

طی سه سال و نیمی که از جنبش سبز گذشته است هر چند اقتدارگرایان سرمست از سرکوب مردم سکوت قبرستانی جامعه را نشانه ای از آرامش دانسته اند و با تبلیغات دروغین سیمای ضرغامی و رسانه های خودساخته تلاش دارند واقعیت موجود را قلب کنند، اما با نگاهی ژرف به لایه های درونی مردم هر تازه کار عرصه سیاست و جامعه شناسی هم به شکاف عمیق مردم و حکومت و بی اعتمادی شدید مردم پی می برد. مردمی که باور ندارند به دولتمردانی که نه تنها سرمایه های ملی را به تاراج می برند، بلکه حافظ رای آنان نیز نیستند. در این میانه شکاف بحرانی در جامعه استبداد زده، سالهاست که نخبگان و بزرگ مردانی چون بازرگان و سحابی ها در تلاش بوده اند تا بتوانند، حاکمان و اقتدارگرایان را برای تامین امنیت ملی و عزت و شرف پایمال شده ملت به پای میز مذاکره نشانده  تا شاید بتوانند حقی از این ملت را از حاکمان بستانند و به آنان بقبولانند که در جامعه متکثر  چندفرهنگی ایران نمی توان با دیکتاتوری و زور سرنیزه حکومت کرد.  

اینک نیز ابوالفضل قدیانی به نمایندگی از ملتی که در بند اقتدارگرایان است، می گوید که   گفتگوی ملی و راهکارسیاسی در کنار انتخابات و رفراندم آزاد جهت نمایش خواست و اراده ملی دوای درد ایران امروز است. او از رهبری می خواهد به جای آنکه بر طبل دروغین انتخابات آزاد بکوبد به حصر و حبس مخالفان خود از جمله رهبران جنبش سبز آقایان موسوی و کروبی پایان دهد و معضلات خود را با مهمترین و جدی ترین مخالفان و منتقدانش حل و فصل نماید که در این صورت دیگر نیازی به ناز و کرشمه پنهانی و خط و نشان کشیدن علنی برای جامعه جهانی و غربی ها نخواهد بود.

از منظر قدیانی و دیگر همفکران سبز وی در زندان های جمهوری اسلامی، در هنگامه ای که اقتدارگرایان بر طبل تک صدایی خود می زنند و نشانه ای از تغییر رفتار در آنان مشاهده نمی شود، وظیفه جبهه دمکراسی خواهی است تا با نگاه استراتژیک از دستاوردهای مقطعی یک انتخابات فرمایشی چشم پوشی کنند و تا تحقق حداقل شروط اصلاح‌طلبان، که همانا آزادی همه زندانیان سیاسی، رفع حبس خانگی رهبران جنبش سبز و برگزاری انتخابات آزاد و سالم است، در دام مشارکت فرمایشی گرفتار نیایند. همانگونه که قدیانی مبارز دو دوره دیکتاتوری امید داده، راه دشوار تحقق دمکراسی بدون قید و شرط و متضمن حقوق بشر بعنوان هدف نهایی جنبش سبز، مسیری طولانی است که مقطع انتخابات ریاست جمهوری بهار آینده تنها یک منزل از آن است و مبارزه بی وقفه مبتنی بر جنبش اجتماعی و تنیده شده در زندگی با امید و آگاهانه شهروندان شهروندان هوادار پیش و پس از این انتخابات همچنان ادامه خواهد داشت.