بهاره هدایت و پیوند جنبش‌های اجتماعی ایران

رضا قاضی نوری

 به مناسب ۱۶ فروردین٬ زادروز بهاره هدایت


بهاره هدایت شاید مهمترین نماد پیوند جنبش‌های اجتماعی ایران و به طور خاص جنبش دانشجویی و جنبش زنان باشد. زنی که علیرغم مردانه بودن ساختار سیاست در ایران سالها در سطح اول جنبش دانشجویی ایران فعالیت کرده و همزمان از چهره‌های شناخته شده جنبش زنان ایران است. دو سال از یک دهه محکومیت زندان وی نیز به اتهام "اقدام علیه امنیت ملی از طریق برگزاری تجمع
۲۲ خرداد سال ۸۵" صادر شده که خود این تجمع یکی از نقاط عطف جنبش زنان بود. پنج سال دیگر از این محکومیت کم سابقه نیز مربوط به اتهام "اجتماع و تبانی علیه نظام" است؛ برچسبی که دادگاه‌های ایران عموماً برای فعالیت‌های دموکراسی‌خواهانه به کار می‌برند. سنگینی غیرعادی حکم بهاره هدایت٬ که سنگین‌ترین حکم قضایی است که از ابتدای تأسیس انجمن‌های اسلامی دانشگاه‌ها برای یکی از اعضای این تشکل‌ها صادر شده است تا حدی تحت تأثیر دو موضوع است:

۱. احساس خطر حاکمیت از رهبرانی همچون هدایت که قابلیت آن را دارند تا پیوند میان جنبش‌هایی همچون جنبش دانشجویی٬ جنبش زنان٬ و جنبش فراگیرتر دموکراسی‌خواهی ایران را مستحکم کرده و از خلال این پیوند٬ جبهه‌ای گسترده برای پیگیری مطالبات مردم پدید آورند.

۲. استقلال گفتمانی و تشکیلاتی بخشی از جنبش دانشجویی که از آغاز دهه ۹۰ هم به تدریج استفاده از ادبیات مذهبی مشروعیت‌‌ بخش را به طور کامل کنار گذاشت و هم از همه جناح‌های حاکمیت فاصله گرفت و بدین ترتیب دسترسی به کانال‌های معمول رایزنی‌ با هسته‌های قدرت در حاکمیت را از دست داد. این استقلال البته منجر به برخوردهای شدیدتر حاکمیت با این طیف نیز شد. بهاره هدایت امروز شناخته شده‌ترین چهره این بخش از جنبش دانشجویی است.


علاوه بر این دو موضوع٬ بُعد فردی شخصیت هدایت٬ یعنی شهامت مدنی و پیگیری مثال زدنی وی نیز از عوامل سنگینی محکومیت او است.
۵ بار بازداشت و گذراندن مراحل طاقت‌فرسای بازجویی باعث کناره‌گیری وی از فعالیت نمی‌شود تا جایی که آخرین حکم که محکومیت نُه سال و نیمه وی را به یک دهه می‌رساند٬ مربوط به پیامی است که وی از زندان به مناسب روز دانشجوی سال ۱۳۸۹ به بیرون می‌فرستند. مقاومت در برابر بازجو نیز یکی دیگر از عوامل سنگینی حکم هدایت است. همانطور در مورد مریم شفیع‌پور و موارد بسیار دیگری مشاهده شده زندانیانی که در برابر خواسته‌های غیرقانونی و فشارهای بازجو مقاومت میکنند با غضب مضاعف وی مواجه می‌شوند. به دلیل عدم استقلال قوه قضاییه و حرف‌شنوی قضات از بازجویان٬ این غضب مضاعف معمولاً به احکام بسیار سنگین ترجمه می‌شود. هدایت نیز از این قاعده مستثنی نبود.

این مقاومت و شخصیت چندوجهی بهاره و پایداری‌ و پیگیری‌اش در مورد مطالبات مدنی٬ دموکراتیک و حقوق بشری البته هم در سطح بین المللی و هم در سطح داخلی به ایجاد اعتبار خاصی برای وی منجر شده و شاید پس از رهبران محصور جنبش سبز٬ بهاره هدایت در شمار شناخته شده‌ترین رهبران سیاسی مخالف در ایران باشد. در کنار رخدادهایی که در سالهای گذشته در گوشه و کنار جهان برای اعلام حمایت از او برگزار شده و درخواست‌های متعدد نهادی جهانی حقوق بشری برای آزادی او٬ در سال
۲۰۱۲ جایزه هرالد ادلستام سوئد نیز به دلیل "شجاعت فوق العاده و تعهد فعالانه به عدالت در برابر نقض حقوق بشر در ایران" به وی تعلق می‌گیرد.

در ماه گذشته نیز به مناسب
۸ مارس، کارزاری تحت عنوان ده روز با بهاره هدایت شکل گرفت و ده‌ها تن از فعالان شناخته شده جنبش زنان، جنبش دانشجویی و جنبش سبز مطالب و پیامهایی درباره و یا خطاب به بهاره هدایت نوشتند. هم بندی های بهاره نیز از او نوشته و خصوصیات شخصی‌اش را برشمردند.

این توجه عمومی و بین‌المللی نشانه‌ای است از یکی از اثرات غیرمستقیم و ناخواسته رفتار حکومت‌های سرکوبگر که از حوزه کنترل آن‌ها خارج است. ممکن است احکام سنگین زندان برای سوژه‌های جنبش‌های اجتماعی با افزایش هزینه‌های فعالیت٬ تا مدتی منجر به سکون و رخوت در میان جنبش‌ها شود٬ اما از سوی دیگر همین برخوردها و به طور خاص حبس‌ها و حصرهای طولانی مدت سرمایه اجتماعی این فعالان را افزایش داده و منجر به ظهور رهبرانی مورد پذیرش عمومی می‌شود که در اکثر گذارهای موفق به دموکراسی نقشی حیاتی ایفا می‌کنند. این حکومت‌ها بی آنکه خود آگاه باشند در حال پرورش رهبران آینده اند و ممکن است حکومت ایران نیز در حال پیمودن همین راه باشد.