بابک_احمدی
در مراسم 16 آذر
بابک
احمدی، منتقد
و مترجم در
مراسم
بزگداشت 16 آذر انجمن
اسلامی
دانشجویان آزاداندیش
دانشگاه
علامه خطاب به
دانشجویان
گفت:« من امروز
خوشحالم که در
جمع شما
دانشجویان
قرار دارم.
سالها پیش
وقتی سال ۸۵
درباره کانت
در دانشگاه
تهران
سخنرانی
داشتم ، رئیس
وقت گفت که
دیگر نباید به
این دانشگاه بروم.
دانشگاه خانه
من است. سالها
است که از خانه
ام دورم. من در
این دانشگاه
بزرگ شده ام.
رئیس دانشگاه
تهران نمیتواند
من را از خانه
ام بیرون کند.
حالا گه گاهی
می توانم به
دانشگاهی
بروم و در
میان
دانشجویان
حاضر شوم.
امروز هم یکی
از همان
روزهاست.
خوشحالم که
کنارتان هستم.
احساس می کنم هنوز
چیزی بین ما
زنده مانده
است.
او
ادامه داد:«هنوز
یک جوانه سبزی
هست. بار دیگر ۱۶ آذر
آمد و در دل
توده ها شعله افکند.
در ۱۶
آذر سال ۱۳۳۲ که آن
حادثه (کشته
شدن سه اختر
اهورایی) رخ
داد من ۵ سال داشتم.
چیزی نفهمیدم
اما ۷
سال بعد در
همین روز،
دانشگاه
تهران عرصه
خونریزی شد.
حالا دیگر در
فامیل،
دانشجویان چپ
و مصدقی
داشتیم که آمدند
و ماجرا را
برای من تعریف
کردند. پسرک ۱۲ ساله
چیزی را
فهمید. آن چیزی
که در سال ۱۳۳۲
اتفاق افتاد،
چیزی پشت سر
نبود، چیزی در
آینده بود. نگاه
به تاریخ نبود
نگاه به این
بود که چگونه میخواهم
زندگی کنم.
فهمیدم چیزی
به اسم تداوم
مبارزه هست و
فقط هم یک چیز میفهمد؛
آزادی. آرزو
میکند در
جامعه ای
زندگی کند که
در آن ظلم و بی
عدالتی نباشد.
چند سال بعد
خودم دانشجو
بودم.»
بزرگترین
کارم، انقلاب
بود
احمدی
ادامه داد:« هر
سال ۱۶
اذر باتوم و
کتک
خوردم.اطمینان
پیدا کردم که سیاسی
بودن یعنی
متشکل بودن.
یعنی برای
آرمان آزادی،
تشکل ایجاد
کردن. چندسال
بعد در
کنفدراسیون
بودم. ۱۶
آذر بود. در
بین
دانشجویان
اختلافات نظری
عمیقی وجود
داشت اما در
این روز همه
کنار هم
بودیم. ۱۶ آذر شوخی
نداشت. تنها
یاد آن سه
شهید نبودیم
بلکه یاد
دانشجویان
دیگری که
زندان رفتند،
کتک خوردند، مشقت
کشیدند هم
بودیم. برای
ما مبارزه با
شاه وظیفه
بود. او به
مخالفانش میگفت
اگر با من
مخالفید
پاسپورت بگیرید
و از کشور
بروید. تنها
کاری که با او
میشد کرد
انقلاب بود.
من به آن
انقلاب
افتخار میکنم.
بزرگترین
کاری که در
زندگیام
کردم نه کلاس
های درسم بود،
نه کتابهایی
که نوشتم و نه شاگردانی
که تربیت
کردم؛
بزرگترین
کارم انقلاب
بود.»
این
اندیشمند با
بیان اینکه
باید مقابل هر
نوع فسادی
ایستاد،
افزود:« شاه مسئول
کشته شدن
انسانهای
زیادی بود.
درست است که
سیاه و سفید
میدیدم. شاید
هنوز هم
ببینم. اما
جالب است به
كسی میگویند
کیسه پولهایت
را نشان بده،
در عوض تصمیم
میگیرد
نماینده مجلس
را شبانه
دستگیر کند،
تن بدهم. در رژیم
شاه فهمیدم که
تسلیم نشوم. ۱۶ اذر
یک طنین مقدسی
دارد. مبارزه
با ظلم و نابرابری.
خیلی سخت است
که بشنوم میخواهند
در این روز
بگویند و
بخندند و هنرپیشه
به دانشگاه
بیاورند و
دلقک بازی کنند
و به قول
شاملو لبخند
را بر لب ها
جراحی کنند.
امروز روز
شادی ما نیست.
همه
اینها برای
این است که
این روز را به
ابتذال بکشانند؛
پس حتما زمینهای
دیده شده و
خاکی دیده است
که میخواهند
چنین بذری در
آن بکارند. از
چیزی که خیلی
از آن میترسم
این است. همه
اینها برای
این است که
غیرسیاسیتان
کنند و
نگذارند که
متشکل باشید.
نتوانید به
صورت
دموکراتیک،
تشکل ایجاد
کنید. به
یاد شریعتی
(البته نه
رئیس قبلی
علامه که رفت)
طوری مبارزه
کنید که تسلیم
نشوید.»
میخواهند
این پیوند را
بگسلند
احمدی
در انتهای
سخنرانی اش،
با اشاره به
رسالت دانشجویان
و جنبش
دانشجویی خاطرنشان
کرد:« دانشجو
نباید به
دانشگاه
بیاید که تنها
به فکر موقعیت
پولی و شغلی
خود باشد.
دانشجو باید
در این فساد
را ببندد و آن
را زیر سوال
بکشد. حتی
بالاترین
مقام ها را
مسئول بدانند
و به نقدش
بکشند. در
دوره اصلاحات قدمهایی
برداشتیم اما
ره بسته شد و
حالا هم جوانههایی
پیدا شده است.
شاید بازهم
راه بسته شود
اما باز هم
ادامه میدهیم.
دوباره،
صدباره؛
عاقبت نسل شما
در ایرانی
دموکراتیک
زندگی خواهند
کرد. دلم میخواهد
متشکل باشید، آزادمنش
باشید،انتقادپذیر
باشید و از
همه مهمتر،
مبارز باشید.
فکر نکنید ما عبوس
هستیم و از
جشن و شادی
بدمان میآید.
ولی الان وقت
شادی نیست ما
روز شادیمان
را نشان میدهیم.
روز شادی ما
روزی است که
عزیزانمان از
حصر و زندان
بیرون آیند.
نماینده
شجاعی در مجلس
هست که
مطالبات رفع
حصر و آزادی زندانیان
سیاسی و
کارگران شما
را در مجلس
مطرح میکند و
صدایش را بلند
میکند.
پیوندی بین
شما و ملت است.
میخواهند
این پیوند را
بگسلند. اجازه
ندهید.»