چرا نتانياهو ازنتايج سياستهای شکست خورده خود، پند نميگيرد!؟

 

آريوبرزن داريوش

 

جنجال سياسی ، با کوششهای دولت فرانسه برای جلوگیری از شرکت ایران در کنفرانس ژنو ٢ درباره يافتن راه حلی برای رفع بحران در کشور سوریه واقداماتی برای ممانعت از حصول یک توافق هسته ای با ایران توسط وزيرخارجه آن کشور لوران فابيوس درنشست 5+1 درژنوآغازشد. درماههای اخير پاريس بعلت مشکلات اقتصادی خاص،زيرفشارسياستمداران آلمانی در کشانيدن فرانسه و ديگرکشورهای اتحادیه اروپا به تبعیت ازسياست رياضت اقتصادی، خود رابه اصطلاح بدرو ديوارميکوبد وتلاش دارد تا در خاورمیانه،کشورهای اسرائیل و عربستان سعودی واميرنشينهای فاسدحاشيه خليج فارس يعنی کشورهائی که درجنگ سوریه بلاواسطه با ایران به رویارویی پرداخته و نقش مهمی درمديريت اين بحران ايفاءکرده اند متحد ساخته و.با راه اندازی موانعی از حصول به یک راه حل برای جلوگيری از توسعه کشتارو خونريزی دريک «جنگ نیابتی» را جلوگيری نمايند. فرانسه مترصد است تا بابازنمودن باب دوستی اينان را بعنوان دوستان ويژه خود برگزیند واز اين طريق زمينه مرودات اقتصادی درآينده را با آنها بازنمايد.فرانسو اولان اکنون بجای انتخاب سياستی متعادل ومعقول دراين زمان،به پشتيبانی ديپلماسی ناموفق این کشورها درمنطقه خاورميانه وعمداً دربرابرايران پرداخته است.که اين امر درنهايت درمسير پيشبرد سياستهای دولت اسرائيل که نميخواهد سازشی ميان ايران وعربستان سعودی حادث شود زيرا در چنین صورتی، اذهان جهانی بسوی منازعه اسرائیل و فلسطینيان در منطقه معطوف خواهدشد، متوجه گردد. و به این دليل فلسطینیان باز هم باید هزینه هائی ازاين بابت بپردازند،تا بحران سوریه در منطقه به جنگ فرقه ای میان مسلمانان شیعه و سنییان بنفع منافع ملی اسرائيل تبديل گردد. کشوراسرائیل تاکنون بطور متوالی اقدام به اعمال جنگ برعلیه حکومت هائی در منطقه  نموده که با سیاستهای صهیونیستی و استعماری آن کشور درضميمه نمودن سرزمین های فلسطینی در شرق منطقه اورشلیم و کرانه باختری رود اردن مخالف هستند. رهبران سياسی اسرائیل از حيث پشتيبانی تسليحاتی ، مالی و دیپلماتیک تا امروز ازحمایت بيدريغ کنگره آمريکا و قوه مجریه آنکشوردراثر اعمال فشار لابیهای صهیونیستی برخورداربوده است. شايان ذکراست که بمبارانها و حملات موشکی ماههای گذشته اسرائيل به سوريه بی شک جهت پشتيبانی  نيروهای القاعده و مزدوران اسلام گرای مورد پشتيبانی عربستان مستقر درسوريه بوده است،که به انجام آتش تهيه برای انهدام دولت دمشق دست يازيده است.  تندروان سياسی صهيونيست درپايتخت اين کشور، هيچگونه راه حل صلح جويانه و مسالمت آميز برای خاورميانه را رد ميکنند. سياست خارجی اسرائيل متکی بر توسعه بی ثباتی وايجاد تشنج دراين بخش از جهان و با انجام جنگهای کوتاه و برق آسای منطقه ای شکل گرفته است.

رويدادهای سريع و گوناگونی که اخيراً درسوريه اتفاق افتاده است،مانند نگرانی دولت ترکيه ازکشانيده شدن درگيريهای فرقه ای درآينده به شهرهای مرزی اش با سوريه توسط نيروهای مسلح تندرو القاعده ووهابيون مورد حمايت سعوديها انها را به سياست نزديکی به تهران برای تضعیف مواضع مزدوران مورد حمایت شیخ نشینهای خلیج فارس ترغيب نموده است. سياست نابودی سلاحهای شیمیایی ذخیره شده در سوریه،خودداری آمريکا ازانجام تعهدات سياسی دربرابر عربستان مبنی برانجام بمباران مواضع نيروهای نظامی سوريه جهت تقويت مواضع جهاديون وامکان برپایی کنفرانس صلح بین دولت سوریه و گروه های اپوزیسیون ٬ که به نيروهای القاعده وابسته نیستند ونيز موفقيتهای ولاديمير پوتین  و باراک اوباما دراين زمينه ها برای آمریکا و روسیه هرکدام پیشرفتهای قابل ملاحظه ای بوده است.  زيرا با تدبير پوتين، اوباما مجبور نشد که با مخالفان داخلی وجمهوری خواهان تندرو کنگره برای برافروختن آتش جنگی جدید با کشور سوریه به مذاکره بپردازد، وتنها با پذیرش راه حلی ديپلماتيک به ميزان اعتبارات سياسی خود بيفزايد. وولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه نيز همانند یک سیاستمدار جهانی توانست ضمن  کسب موافقت بشاراسد و شرکای درگیردرجنگ راه را برای آغاز روند مذاکرات٬ جهت برپائی کنفرانس صلح ژنو در اواخر نوامبرامسال باز نمايد.علاوه برآن کشورهای اروپائی عضو ناتو و قدرتهای ديگر فرصت يافتند بطورموقت ازانجام تعهدات نظامی خود به «شورشیان» و آشوبگران درسوریه شانه خالی کنند.

پس ازاخذ اين تصميمات شوربختانه اسرائیل فوری با استفاده از هواپيما، بمب وتوان موشکی اش سعی بسيار در سرکوب نيروهای نظامی سوريه درجهت تقویت نيروهای تروریستی و فاشيست اسلامگرا نموده وچون خود راقربانی تصميمات اوباما  پوتین احساس کرده بود٬با اصرار ويژه ای تقاضای درگيری و مداخلات آشکارتر غرب در جنگ برعلیه سوریه شده بود. استراتژی کلی اسرائیل براين پايه استوار است که با گسترش، بمبارانها و درگیریهای مسلحانه بتواند٬ تمام زيرساختهای جامعه و اقتصاد سوريه را تخريب و نابود بسازد. نتانياهو متوقع است که آمريکا طی انجام یک سلسله عملیات حمله هوائی گسترده برعلیه تأسیسات نظامی سوریه ٬ انبارهای اسلحه ومهمات و حتی زیربناهای حیاتی غیر نظامی  اين کشوررامورد هدف تهاجمی قرار دهد.تحقق این رويداد باعث ميشد تعادل نظامی به سود اپوزیسیون تروريست سوریه و مزدوران جهادی خارجی فراهم شده و امکان براندازی رژيم دمشق صورت واقعی به خود بگيرد.عدم انجام خواستهای تندروانه اسرائيلی ها ووقوع پیشرفتهائی درتحقق صلح وانجام خلع سلاح درآينده،اينک آمال و ارزوهای عمال رژیم فاسدسعودی وهمپالکی های آنها را برباد داده واينک موقعیت هژمونيک حکومت نتانياهو (بی بی ) را تهدید ميکند.زيرا استراتژی سعودی ها و شیخ نشینان حاشيه خلیج فارس مآلاً ازبین بردن دولت سکولار سوریه از طریق انجام جنگ زمینی با بکارگيری مزدوران القاعده و پشتیبانی حملات گسترده هوایی نيروهای ناتو برعلیه دولت دمشق بوده است. اينها تکرارسناريو اشغال لیبی که به سرنگونی دولت سکولار قذافی انجامید رابرای سوريه آرزوميکنند و آن را الکوئی مناسب برای اين کشور ميدانند. پیروزی خونین وطراحی شده ازقبل بتوسط نيروهای القاعده که مورد پشتيبانی عربها واسرائيليان قرارداشت، ميتوانست  دردمشق ضربه سهمگین و مهلکی به منافع ملی ایران،عراق٬ لبنان وروسيه درمنطقه زده وجنگ خونينی جديدی فيمابين وهابيون سنی القاعده ازيکطرف وسکولارهای بعثی ونيز شيعيان حزب الله از سوی ديگر بنفع منافع استراتژيک سعوديها و اسرائيل بوجود آورد.عدم وقوع اين رويدادهای ناميمون،اينک به دولت آمريکا ،پرزيدنت باراک اوباما و دستيارانش دروزارت خارجه این فرصت را اعطاء کرده است تا بهمراه آلمان ، انگليس،فرانسه ،روسيه وچين به آغازمذاکرات هسته ای با ایران بپردازند. دورنمای گفتگوهای انجام شده درژنواينک بطريقی ديگر با کارشکنی های دولت اسرائيل ،سعوديها ودولتهای پشتيبان آنها با هدف به بن بست کشانيدن آن آغاز شده است. از جانب ديگرفشارتندروهای راديکال درصحنه سياسی دوکشورايران و آمريکا که آرزودارند مذاکرات جاری 5+1  با ايران تداوم نيافته و قطع گردد.خواسته هائی نامعقول است که حل مسئله هسته ای ورفع تحريمهای خرد کننده اقتصادی برايران را درجهت تامين منافع خود نميداند. منطقه استراتژيک خاورمیانه و کشورهای واقع دراين بخش از جهان تا کنون  شاهد انعقاد پيمانهائی گوناگون بوده که همواره شاخصی از تغییرات در توازن قدرت های امپریالیستی دارد. دردهه های گذشته٬انگلستان،فرانسه، آمریکا٬شوروی واسرائیل و مستبدان تحت امرايشان درکشورهای عراق، سوريه، اردن٬ مصر و لبنان بطريقی حکومت کرده اند.درچند سال گذشته بدبختانه کشور عراق٬ بعنوان یک ملت درآستانه ورود به عرصه مدرنيته، مستقل وسکولار و جامعه چند فرهنگی٬ با دلائلی واهی و پوچ زیر شنی تانکها وآماج بمبهای هواپيماهای نيروهای مسلح ارتش آمریکا خرد و شکسته شد.نبايد از نظردور داشت که دراين ايام٬نيروهای مزدور و اسلامگرای طالبان درافغانستان در حال عقب نشینی ازمواضع تندروانه خود بودند، ایران درانزواء قرارگرفته بود، سوریه از طرف عده ای از تروریستها و مزدوران مسلح و آموزش دیده خارجی با پشتيبانی سعوديهااحاطه شده بود. که پس از گذشت چندسال شرایط البته دچار تغییراتی عمده شد. نيروهای نظامی ايالات متحده آمریکا مجبور شدند با اجتناب از درگيری با جنگهای دهشتناک قومی وفرقه ای که در عراق بوجود آورده بودند فوراً عقب نشینی کنند٬ در صورتی که با اقدامات خودشان به نفوذ سیاسی و قدرت نفوذ جمهوری اسلامی در عراق افزوده و صدام حسين دشمن خونی ايرانيان را از پيش راه آنها بردارد. تبعات اين حوادث باعث شد تا کشور ترکیه بازارهای سودمند منطقه را به تصرف خود درآورد. کاخ سفید دررويدادهای بعدی با عنوان « بهار عربی » مبارک وقذافی دیکتاتورهای مصرو ليبی را از دست داد٬ اما یک دیکتاتوراخوانی درمصروحکومتی اسلامی درليبی بجای آنها برسريرقدرت آيند.واينک دوباره نظاميان قدرت را در قاهره بدست آورده اند، که آینده آنها اکنون همراه با نا آرامیهای مردمی مواجه شده است. پادشاه اردن هنوزهم با کمکهای سیا وموساد برقدرت تکيه زده است. عربستان وشیخ نشینان فاسد خلیج فارس اکثریت مخالفین سياسی خود را بشدت در داخل سرکوب میکنند و تواماً با بهره برداری از ثروتهای باورنکردنی نفت درخارج ازکشور نيروهای جهادی تروریست راجهت گسترش وهابيت درمنطقه حمایت مالی مینمایند. عربستان با تاسی به ديگران  اينک برقراری روابط سياسی آمریکا با ایران را مردود ميشمرد. سعودیها بخوبی میدانند که همگام شدن وحمايت از قدرت نیروی هوایی اسرائیل برعلیه ايران اقدامی خطرناک ناشی از ناامیدی است که میتواند نتایج معکوس سياسی برای اين کشور بدنبال داشته باشد. اگر صلح طلبان درخاورميانه برسياستهائی که بطور مداوم برطبل جنگ ميکوبد فائق شوند٬ حتی آمریکا واتحاديه اروپا قادرند منافع اقتصادی بسیار زیادی از خاورمیانه وکشورهای منطقه خلیج فارس که بری از حضور نيروهای نظامی خارجی شده ودغدغه ای ازتحریم های گوناگون نداشته باشند، برخوردارشوند.واقتصاد بين المللی میتواند شاهد قیمت انرژی مناسبتر و شکوفائی اقتصادی دراين بخش ازجهان باشد٬ اکنون دنيا دردو راهی فيمابین حرکت به سوی ايجاد صلحی اصولی و پايدار ویا رجعت به مرحله جنگهای منطقه ای٬آواره گی ملتهای خاورميانه، وسعت بحران و هرج و مرج قرارگرفته است.

rudaruish@gmail.com  ـ  پنج‌شنبه  ٣۰ آبان ماه ۱٣۹۲ برابر  ۲۱ ماه نوامبر ۲۰۱٣