گزارش ها و ايران در آئينه رسانه های آلمان تازه های روز ، گفتنيها ، نوشته ها و انديشه ها
Bis 31. Oktober 2024 November 2024

07. November 2024

پرسش زمانه
یاسمین میظر در پاسخ به زمانه: پیامدهای پیروزی ترامپ برای ایران و خاورمیانه
یاسمن میظر در پاسخ به پرسش زمانه می‌گوید اگر اسرائیل بخواهد به صنایع هسته‌ای ایران حمله کند، ترامپ احتمالا چراغ سبز نشان خواهد داد.
بخش سیاست

یاسمین میظر،‌ سردبیر نشریه «کریتیک» و پژوهشگر دانشگاه آکسفورد
۱۶ آبان ۱۴۰۳
دونالد ترامپ با پیروزی بر کاملا هریس بار دیگر به کاخ سفید راه یافت: یک پیروزی بزرگ برای راست‌گرایان در آمریکا و جهان. ترامپ در سخنرانی پیروزی‌اش گفت که حفاظت از مرزهای آمریکا را در اولویت قرار می‌دهد و مهاجران جنایتکار را اخراج خواهد کرد. ریاست‌جمهوری او اما چه پیامدی برای ایران و خاورمیانه خواهد داشت؟
یاسمین میظر،‌ سردبیر نشریه «کریتیک» و پژوهشگر دانشگاه آکسفورد در پاسخ به این پرسش می‌گوید که نمی‌توان انتظار داشت که وعده‌های انتخاباتی ترامپ در عمل اجرا شود؛ از جمله وعده‌اش برای برقراری فوری صلح میان روسیه و اوکراین.
ترامپ در کارزار انتخاباتی‌اش وعده داده که فشارها بر دولت نتانیاهو کاهش یابد و حمایت آمریکا از دولت او صد درصدی باشد. اما او چه کار بیشتری می‌تواند بکند، وقتی از پیش همه امکانات آمریکا در این جهت بسیج شده است. میظر توضیح می‌دهد که اگر هریس در نبرد انتخاباتی شکست خورد از جمله به دلیل نارضایتی آمریکایی‌های عرب‌تبار، مسلمان و فعالان ضد جنگ از دولت بایدن و مواضع هریس در خصوص جنگ غزه بود که از قضا برخی از آنها یهودی بودند.
یاسمین میظر اشاره می‌کند که تداوم و تکرار روند عادی سازی روابط کشورهای عربی منطقه با اسرائیل هم که در زمان ترامپ کلید خورد امروز دشوار خواهد بود، چراکه افکار عمومی مردم این کشورها کاملا به ضد اسرائیل چرخیده است.
تا آنجا که به ایران مربوط می‌شود ترامپ سعی خواهد کرد که جلوی پیشرفت صنایع اتمی در ایران را بگیرد. تحریم‌های جدیدی اعلام خواهد شد که هرچند تحقق آنها بلافاصله نخواهد بود اما قبل از اجرا بر اقتصاد ایران تاثیر خواهند گذاشت و باعث بالارفتن نرخ دلار خواهند شد. از سوی دیگر البته ترامپ منکر ضرورت مذاکره با جمهوری اسلامی نیست.
میظر می‌گوید که اگر اسرائیل بخواهد به تاسیسات اتمی ایران حمله کند، ترامپ احتمالا موضع مثبت و  تاییدآمیزی خواهد گرفت
آنچه اما هنوز معلوم نیست و محل سوال است رابطه ترامپ و پوتین خواهد بود که بر ایران نیز تاثیر خواهد گذاشت. ß

آیا بازگشت ترامپ به معنای سقوط جمهوری اسلامی است؟
۱۶/آبان/۱۴۰۳
سعید جعفری

رویکردهایی که ترامپ در چهار سال ریاست‌جمهوری قبلی خود در قبال ایران در پیش گرفت برخی از گروه‌های مخالف جمهوری اسلامی را به سقوط حکومت امیدوار کرد
انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا به پایان رسید. درحالی‌که دونالد ترامپ در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا اعلام پیروزی کرده و در شمارش آرای ایالت‌ها از رقیب خود پیشی گرفته، این سؤال مطرح است که نهایی‌شدن پیروزی و ورود او به کاخ سفید چه معنایی برای ایران و سیاست واشینگتن در قبال جمهوری اسلامی خواهد داشت؟
استمرار سیاست فشار حداکثری ترامپ؟
وقتی هشت سال قبل دونالد ترامپ برای ورود به کاخ سفید تلاش می‌کرد کمتر کسی تصویر روشنی از سیاست خارجی او نه تنها در قبال ایران که به صورت کلی دیپلماسی آمریکایی داشت. حالا اما جهان او و ایده‌هایش را شناخته و پیش‌بینی تصویر پیش‌روی سیاست خارجی دولت دوم ترامپ در قبال ایران ساده‌تر به نظر می‌رسد. کسی که در طول چهار سال ریاست‌جمهوری‌اش تصمیم گرفت از توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵ تهران و قدرت‌های جهانی خارج شود، تحریم‌های آمریکا علیه ایران را بازفعال کند و تحت راهبرد «فشار حداکثری»، جمهوری اسلامی را برای تسلیم شدن تحت فشار بگذارد.
با این حال او بارها در همان دوران گفته بود که می‌خواهد به توافقی جدید با ایران دست یابد اما در نهایت آن اتفاق رخ نداد و کشتن قاسم سلیمانی، فرمانده وقت نیروی قدس سپاه، تنش‌ها میان حکومت ایران و او را بیشینه کرد. اما اگر ترامپ به کاخ سفید برگردد همچنان همان رویکرد را دنبال خواهد کرد و باید منتظر فصل جدیدی از راهبرد «فشار حداکثری» باشیم؟
علی واعظ، مدیر بخش ایران گروه بین‌المللی بحران، در این خصوص به رادیو فردا می‌گوید: «اطرافیان آقای ترامپ و کسانی که امروز مسئول برنامه‌ریزی برای دور دوم ایشان هستند به سیاست فشار حداکثری باورمند هستند و معتقدند سیاست فشار حداکثری به این دلیل به نتیجه نرسید که زمان کافی برای آن وجود نداشت و فشار به درجه حداکثری نرسید و دولت بایدن هم آن‌را به صورت قاطع ادامه نداد. در نتیجه تأکید دارند که واشینگتن باید در مرحله نخست به سمت احیای آن سیاست برود و آن‌را از طریق فشار سفت و سخت‌تر و بازفعال کردن تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل با کمک اتحادیه اروپا پی بگیرد».

بیشتر در این باره:
روایت‌های ناشنیده دربارهٔ ترامپ و بایدن در کتاب تازهٔ باب وودوارد

اما لزلی وینجاموری، استاد علوم سیاسی در دانشگاه «سواز»، نظر دیگری دارد و معتقد است چالش‌های پیش‌روی آمریکا باعث خواهد شد تا ترامپ در صورت پیروزی به دنبال راهبرد فشار حداکثری نرود. او در این خصوص به رادیو فردا می‌گوید:
«
اگر چالش‌های سیاست خارجی ایالات متحده مشخص و روشن بود او شاید ترجیح می‌داد به راهبرد فشار حداکثری خود برگردد اما اگر ترامپ دوباره انتخاب شود با چالش‌های جدی رو به رو خواهد بود که می‌توان به اوکراین، جنگ در غزه [که در قالب کلان‌تر آن می‌توان ایران را هم در همین زمینه در نظر گرفت]،اقتصاد جهانی، تقابل با چین و مواردی از این دست اشاره کرد».
خانم وینجاموری که مدیر بخش آمریکا در بنیاد «چتم هاوس» است با اشاره به این‌که تصور نمی‌کند ترامپ در صورت پیروزی خیلی زود به موضوع ایران بپردازد، می‌افزاید: «اگر خاطرتان باشد ترامپ در ابتدای دوران ریاست‌جمهوری خود در سال ۲۰۱۷ هم به سراغ ایران نرفت. او هرچند از همان ابتدا از برجام انتقاد و آن‌را توافقی ناکافی می‌دانست اما در نهایت مدتی طول کشید تا از توافق هسته‌ای با ایران خارج شود».

لیبراسیون : آهو دریایی تن زن را به نماد مقاومت علیه نظام سرکوبگر اسلامی بدل کرد
لیبراسیون روزنامۀ صبح پاریس در تفسیری مفصل اعتراض آهو دریایی، دانشجوی رشتۀ ادبیات فرانسه دانشگاه آزاد تهران، را لحظه‌ای تاریخی توصیف کرده که در آن شهامت یک زن موانع سکوت و سرکوب را در هم‌می شکند و از برهنگی اعتراض علیه تحقیر و تجاوز و تبعیض جنسیتی نظام اسلامی ایران می‌سازد.
نتشر شده در: 04/11/2024 - 11:48

آهو دریایی دانشجوی رشتۀ ادبیات فرانسه © .
توسط:ناصر اعتمادی
لیبراسیون پس از روایت اعتراض زن جوان به تعدی و تجاوز مأموران حراست دانشگاه به جسم و پوشش او نوشته است : رژیم اسلامی ایران آهو دریایی را پس از عمل دلیرانه‌اش که ستایش و همبستگی میلیون‌ها زن و مرد ایرانی را برانگیخته به واحد سلامت رفتاری منتقل کرده و می‌خواهد با انتقال زنان معترض به بیمارستان‌های روانی اعتراض آنان را بی اعتبار سازد.
با این حال،  لیبراسیون از اقدام آهو دریایی به عنوان نماد جدید مبارزۀ زنان ایران علیه حجاب اجباری یاد کرده و از قول یک زن بیست و نه ساله، به نام گلناز، افزوده است که مقاومت دختر جوان دانشجو علیه تحمیل‌کنندگان حجاب اجباری فقط اعتراض به یک نظام سرکوبگر نیست : اقدام دلیرانه دختر دانشجو شهامت و مقاومت نسل جدیدی را تصویر می‌کشد که می‌خواهد وعدۀ آزادی زنان ایرانی را متحقق سازد. به گفتۀ زن جوان ایرانی، آنچه از خلال مقاومت آهو دریایی درمی یابیم جسارت جامعه‌ای است که از این پس محدودیت‌ها و اجبارهای تحمیلی نظام اسلامی ایران را پشت سر نهاده است. به گفتۀ او، اعتراض زن جوان دانشجو قیامی است علیه تمام کسانی که زندگی او و زندگی میلیون‌ها زن دیگر ایرانی را خفه کرده‌اند. لیبراسیون سپس از قول زن جوان ایرانی، گلناز، افزوده است که در تصاویر ویدیویی آهو دریایی واکنش مردان نیز بسیار  گویا است. در این تصاویر هیچ مردی جرأت نمی‌کند صریحاً به تن دختر نگاه کند و این واکنش تجسم ایده‌آلی است که جامعۀ ایران باید به آن دست یابد.
لیبراسیون در ادامه نوشته است که ستایش عمومی زنان ایران از اقدام دلیرانۀ زن دانشجو اثبات می‌کند که برغم برخی دستاوردهای خیزش "زن، زندگی، آزادی" خشمی عمومی همچنان در اعتراض به سرکوب و تبعیض دائمی نظام اسلامی ایران زیر پوست جامعه لانه کرده است و آنچه تصاویر مقاومت آهو دریایی را پرمعنا و الهام‌بخش ساخته این است که اقدام او تجسم همین خشم سرخوردۀ عمومی است. یک زن آموزگار بیست و چهار ساله به نام نگار به لیبراسیون گفته است که او خود هر بار که فشار قدرت و سرکوب را حس می‌کند نخستین واکنش یا رؤیای رهایی اش این است که لباس از تن بکند و برهنه در مقابل سرکوب و فشار بایستد. آموزگار جوان سپس گفته است که به همین خاطر واکنش فوری او با دیدن تصاویر ویدیویی آهو دریایی گریستن بود، زیرا اقدام او بیان میل دائمی ناخودآگاهی است که این بار در گام‌های پر صلابت و دلیرانۀ دختر جوان در خیابان‌های شهر مادّیت یافته است . آموزگار جوان گفته است واکنش دیگر زنانی که تصاویر آهو دریایی را دیدند یکسان بوده است. او گفته است که زبانش از توصیف این همه شهامت و حس غروری که برانگیخته قاصر است.
لیبراسیون این مقاومت را نتیجۀ سال‌ها مبارزۀ زنان ایرانی علیه تحقیر نظام تبعیض اسلامی و حجاب اجباری توصیف کرده است که از جمله نمادهایش ویدا موحد است که در نبرد با حجاب اجباری هنجارها و مرزها را جابجا کرد : هنجارها و مرزهای تخیل، عمل، آگاهی و آنچه امکانپذیر است. به نوشتۀ لیبراسیون امروز نیز آهو دریایی، دانشجوی رشتۀ ادبیات فرانسه دانشگاه آزاد تهران، به وظیفه‌اش عمل کرد : او مرزهای خشم را گسترش داد و امید که خشم و اعتراض او منجر به اعمال خشونت‌های بیشتر صاحبان قدرت علیه وی منجر نشود. ß

پیام به زیباترین و کامل‌ترین شکل منتقل شد
با نگاهی به بازتاب آهو دریایی در هنرهای خیابانی و تصویری
آهو دریایی، در طول چند ساعت تبدیل به یکی دیگر از نمادهای مقاومت و طغیان در برابر سرکوب‌های سیستماتیک شد. همه از او می‌گویند و فضای مجازی پر از آثار مرتبط با اوست. اما چه چیزی باعث این میزان از واکنش می‌شود؟ آیا دلیل این است که بسیاری از ما با او همذات‌پنداری می‌کنیم؟ یا این‌که دلیلش توانایی او برای انتقال پیامش به همگان است؟
بخش فرهنگ و هنر

طراح ناشناس
۱۵ آبان ۱۴۰۳
باز کنیدبه شکل پی‌دی‌اف به اشتراک بگذارید
«
آهو دریایی» که ۱۲ آبان ۱۴۰۳ در اعتراض به رفتار مأموران حراست دانشگاه لباس از تن درآورد و امروز ۱۵ آبان به گفته سخنگوی دولت به اجبار برای درمان بستری شده، در همین سه روز سوژه دیوارنویسان و هنرمندان زیادی شده است. تعدادی از تصویرگران و کارتونیست‌ها از او به عنوان سمبل عصیان در برابر ستم در آثارشان استفاده کرده‌اند و بسیاری از تحلیل‌گران و نویسندگان درباره او نوشته‌اند. فرای پیام و تحلیل درست یا نادرست آثار و واکنش‌ها که نیاز به متنی دیگر دارد، چیزی که پیداست درگیری ذهنی بخش بزرگی از جامعه با این زن و نحوه استقامت اوست؛ مسأله‌ای که باعث شده در مواجهه با کنش آهو دریایی واکنش‌های بسیاری در فضای مجازی شکل بگیرد. (گرچه بسیاری از تصویرسازی‌های آهو دریایی به دلایل مختلفی جای نقد دارد.)
این واکنش‌ها به فضای شهر و خیابان هم کشیده شده است. آهو سوژه چند گرافیتی و دیوارنویسی هم بوده که نشان‌دهنده گستردگی این تاثیرگذاری بر جامعه است. هنر اعتراضی، نوعی بازپس‌گیری فضای شهری از سلطه حکومت‌هاست. این نوع از هنر، به دور از نهادهای رسمی هنری و چهارچوب‌هایی چون زیبایی‌شناسی آکادمیک به بازتاب فریادهای خاموش جامعه می‌پردازد؛ به‌ویژه در جوامعی که از آزادی بیان برخوردار نیستند و گفتن حرفی که مطابق استانداردهای حکومت نباشد با تبعات زیادی همراه است. در حقیقت هدف این هنر رساندن بی‌واسطه پیام به گوش همگان است.
دیده‌شدن نام و فیگور آهو دریایی در خیابان، تکثیر فریاد اعتراض اوست. شهر که از مالکان اصلی آن یعنی مردم گرفته شده و به جایی برای کنترل حکومت بر آن‌ها تبدیل شده است، با استفاده از این هنرها به یادآوری همین نکته می‌پردازد. دیوارها تبدیل به صفحه‌ای می‌شوند برای یادآوری آن‌چه حکومت در تلاش برای پنهان کردن است. در یک گرافیتی استنسیل که تنها از فیگور آهو دریایی تشکیل شده، فرم و محتوا روی هم می‌نشینند و پیامی صریح و رسا به مخاطب القا می‌کنند: در جامعه‌ای که خفقان موج می‌زند و مردم عاصی‌اند، این یک فیگور مقاومت در برابر فشار است. پیامی که دیوار شهر آن را در فضایی سرکوب‌شده ثبت می‌کند.
مراد جارچی در تابلوی سیاسی دیوارها می‌نویسد:
دیوار در وضعیت انقلابی، به میدانِ رویارویی دو نیروی اصلی حاضر هم بدل می‌شود، یعنی ستمگران و ستم‌دیدگان. ستم‌دیدگان تلاش می‌کنند قدرتِ جمعی و باورشان را به رخِ دستگاه سرکوب بکشند. در شرایطی که معترضان ترجیح می‌دهند موقتاً از حضورِ بی‌دفاعِ خیابانی [پا]پس بکشند، دیوارنویسی سیاسی همچنان امیدها و دورنماها را حفظ می‌کند. مردم از این طریق با هم و با حکومت سخن می‌گویند. نیروی سرکوبِ ستمگران همین شیوه سخن گفتن را هم بر نمی‌تابد و آن‌را، دیوارنوشته‌ها را پاک می‌کند. ß

احمد زیدآبادی: گندش بزنن!

زیدآبادی: حسم نسبت به پیروزی ترامپ شبیه اعلام پیروزی محمود احمدی‌نژاد در سال ۸۸ است!
احمد زیدآبادی در تلگرام نوشت: گندش بزنن!
تحمل یک آدم خودشیفته و نادرست‌گو و غیرقابل پیش‌بینی برای چهارسال آینده در کاخ سفید، برای امثال من در این فاصلۀ چندهزار کیلومتر عذاب الیم است چه رسد برای آن نیمی از مردم آمریکا که به او رأی ندادند!
مشکل اول این است که نمی‌دانیم او دقیقاً می‌‌خواهد در برابر بحران‌های جهانی بخصوص بحران خاورمیانه چگونه عمل کند؟ من به سهم خود باید سه شبانه روز در ارتفاعات اطراف روستای شورچشمه اعتکاف کنم تا چینش مهره‌های شطرنج ذهنم را برای فهم شرایط جدید دانه به دانه تغییر دهم!
مشکل دوم این است که اگر در منطقۀ ما خرابکاری کرد، چگونه باید در برابر او موضع بگیریم؟ به هر حال توان ما محدود و قدرت دستگاه تحت کنترل و رهبری او غول‌آساست!
مشکل سوم این است که من واقعاً تحمل بازگشت دیوید لیبرمن به عنوان عضوی از هیئت حاکمۀ آمریکا به خاورمیانه را ندارم! مشکل چهارم....مگر همان سه مشکل مذکور کم است که بخواهم به بقیه‌اش بپردازم!
ذهنم اصلاً آمادگی پذیرش ترامپ در کاخ سفید را با آن کارنامۀ قبلی‌اش ندارد! حسم نسبت به پیروزی او شبیه اعلام پیروزی محمود احمدی‌نژاد در سال ۸۸ است!
توکل بر خدا! شاید در پیرانه‌سری پختگی پیدا کرده باشد. با این همه در بارۀ عملکرد و رفتارش با پیشداوری و بیزاری داوری و تحلیل نخواهم کرد. کار درست تحلیل مورد به مورد است. ممکن است در مواردی عملکرد مثبتی هم داشته باشد!

 

از خیابان تا دادگاه؛ زندگی زنان ایران زیر تیغِ تعهد و تعقیب
۱۶/آبان/۱۴۰۳
دنا ماندگار

زنان ایران در دو سال گذشته به مقاومت و مخالفت مدنی خود در مقابل سرکوب‌های سیستماتیک حکومت علیه خود ادامه داده‌اند، اما گزارشگر ویژه سازمان ملل می‌گوید وضعیت آنان به‌لحاظ حقوق بشر «بدتر شده است».
اواخر شهریور ۱۴۰۱ که مهسا ژینا امینی در بازداشت گشت ارشاد جان باخت، جنبش اعتراضی «زن زندگی آزادی» در سراسر کشور شکل گرفت و به جریان افتاد، اما طی چندین ماه با کشته شدن صدها شهروند معترض و زخمی شدن هزاران نفر از آنان و بازداشت ده‌ها هزار نفر به‌شدت سرکوب شد.
حدود دو سال پس از آغاز این جنبش اعتراضی، حالا مای ساتو، گزارشگر ویژه سازمان ملل، ابراز نگرانی کرده و می‌گوید «در حوزۀ رفتار با زنان وضعیت در واقع بدتر شده است».
این گزارش، ضمن بررسی این وضعیت، حاوی نمونه‌هایی از شیوه‌های جدید حکومت در سرکوب به‌نقل از برخی فعالان و شهروندان داخل کشور است که با رادیوفردا گفت‌وگو کرده‌اند ولی نام آن‌ها برای حفظ امنیت‌شان به‌صورت مستعار می‌آید.
هر زن ایرانی، یک پروندۀ قضایی
هم‌زمان با شروع اعتراضات گسترده در ایران، ون‌های گشت ارشاد به‌طور کامل از سطح شهرها جمع‌آوری شد. با این‌که بارها گفته شد این ون‌ها دیگر به خیابان‌ها بازنمی‌گردند، اما نهایتاً با تغییر اسم و شکل بازگشتند. ون‌های جدید یک‌دست سفید بودند و به نام «طرح نور» در خیابان‌ها مستقر شدند.
گلشید دختر ۲۱ ساله‌ای است که توسط مأموران در حوالی تئاتر شهر محاصره شد. روسری به سر نداشت و حاضر به پوشیدن روسری هم نشد. در نهایت چند مأمور او را با توسل به زور، به داخل ون پرتاب کردند. ß

آزاد یا در آتش؛ زنان کُرد در جدال میان فمینیسم و ناسیونالیسم
مریم فومنی

زنی یگانه و آزاد که پا‌به‌پای مردان می‌رقصد، با آنها معاشرت می‌کند و تن به حجاب نمی‌‌دهد، یا زنی که به ‌دست مردانِ خانواده‌ کشته و مثله می‌شود و تن به آتشی که در حیاط خانه‌اش افروخته، می‌دهد؟ کدام یک‌ تصویر و تعریفی درست از «زن کُرد» است؟
شهرزاد مجاب در کتاب «زنان کُرد، در بطن تضاد تاریخی فمینیسم و ناسیونالیسم» توضیح می‌دهد که به جای جست‌وجوی یک «زن کُرد»، باید زنان کُرد را در شبکه‌ای از تضادهایی دید که خاستگاهش نه در سرشت و قومیتِ آنها بلکه برخاسته از تاریخ ساختاری اجتماعی است که در آن زندگی می‌کنند.
از دیدگاه او، زنان کُرد از یک سو با ورود با عرصه‌ی مبارزاتِ آگاهانه‌ی فمینیستی علیه مردسالاریِ ملیِ خود برخاسته‌اند و رد پای مبارزات‌شان با روابط جنسیِ سرکوبگرانه کاملاً مشهود است، و از سوی دیگر قدرت سیاسیِ بالقوه‌شان به علت جنگ‌های خشونت‌بار محدود شده و در کشمکش میان جنسیت و ناسیونالیسم گرفتار شده‌اند. ß

روزنامۀ "له‌زه‌اکو" : شمارش معکوس رویارویی نظامی ایران و اسرائیل آغاز شده است
روزنامۀ اقتصادی "له‌زه‌اکو" چاپ پاریس نوشته است که ظاهراً شمارش معکوس رویارویی مستقیم ایران و اسرائیل آغاز شده است به طوری که آمریکا، متحد اسرائیل، در دو روز گذشته علاوه بر شماری جنگندۀ پیشرفته و ناوشکن بمب‌افکن‌های "بی٥٢" خود را وارد منطقه کرده است.
نتشر شده در: 04/11/2024 - 13:34: روزآمد شده در04/11/2024 - 16:18

علی خامنه‌ای در مراسم اهداء نشان فتح به سردار پاسدار حاجی زاده پس از حملۀ موشکی سپاه پاسداران به اسرائیل AFP - -
توسط:ناصر اعتمادی
به نوشتۀ "له‌زه‌اکو" اسرائیل نیز یکی از ناوهای جنگی خود را که مجهز به موشک‌های "لورا" با بُرد چهارصد کیلومتر است از طریق کانال سوئز و دریای سرخ نزدیک سواحل ایران کرده است. به نوشتۀ سایت "آکسیوس" مقامات آمریکایی از طریق سفارت سوئیس در تهران به رهبران جمهوری اسلامی گفته‌اند که در صورت حملۀ مجدد موشکی این کشور به اسرائیل، ایالات متحد آمریکا این‌بار نخواهد توانست جلوی اسرائیل را بگیرد و مانع از حملۀ این کشور به اهداف راهبردی ایران شود.
به نوشتۀ "له‌زه‌اکو" منظور آمریکا از این هشدار این است که این‌بار این کشور نخواهد توانست مانع از حملۀ اسرائیل به تأسیسات نفتی و گازی و اتمی ایران شود. ژنرال هرتسی هالوی، رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل، هشدار داده است که در صورت حملۀ مجدد جمهوری اسلامی به اسرائیل، این کشور به همۀ مراکز و تأسیساتی که تاکنون هدف قرار نداده، حمله خواهد کرد.
در اظهاراتی صریحتر، یوآو کیش، وزیر آموزش و پرورش اسرائیل از حزب لیکود گفته است که اگر رهبران ایران مرتکب خطا شده و مجدداً به اسرائیل حمله کنند، این کشور مجاز خواهد بود در پاسخ خود به تأسیسات اتمی ایران که هدف اصلی و راهبردی اسرائیل است حمله کند. "له‌زه‌اکو" به نقل از مقامات نظامی اسرائیل افزوده است که نیروی هوایی این کشور در حملۀ هفتۀ گذشته خود به ایران تقریباً تمام تأسیسات تولید موشک و پهپاد این کشور و همچنین اغلب سامانه‌های دفاع هوایی ایران از جمله سامانه‌های موشکی "اس‌۳٠٠" را که بعضاً وظیفۀ حفاظت از تأسیسات اتمی را داشتند، نابود کرده است.
به همین خاطر بنی گانتس، وزیر دفاع پیشین اسرائیل، امروز دوشنبه چهارم نوامبر خطاب به جمهوری اسلامی ایران گفت : به عنوان کسی که از ظرفیت‌های ارتش اسرائیل آگاه است باید بگویم که کلیه نقاط و تأسیسات ایران در تیررس ارتش اسرائیل هستند. بنی گانتس همچنین گفت که حملات حکومت ایران به اسرائیل عاقبت ضایعات سنگینی به ظرفیت‌های نظامی ایران وارد می‌آورند و نه فقط موجب فروپاشی اقتصادی ایران می‌شوند بلکه قیام مردم این کشور علیه رژیم اسلامی را در پی خواهند داشت. بنی گانتس سپس به رهبران جمهوری اسلامی توصیه کرده است که محاسبات خود را خوب انجام بدهند.  
"
له‌زه‌اکو" به نقل از جراید اسرائیلی افزوده است که رژیم ایران برای پیشگیری از رودرویی مستقیم با اسرائیل قصد دارد حملات خود را به اسرائیل به وسیلۀ نیروهای نیابتی اش در عراق و یمن انجام بدهد. در واکنش یک مقام وزارت دفاع اسرائیل گفته است که این کشور اجازۀ چنین تردستی‌هایی را به جمهوری اسلامی ایران نخواهد داد و حکومت ایران را مسئول مستقیم حملات سازمان‌های نیابتی می‌داند که از سوی جمهوری اسلامی حمایت مالی و نظامی می‌شوند.
در اظهاراتی جداگانه روزنامۀ آمریکایی وال استریت جورنال، نوشت که جمهوری اسلامی ایران با ارسال پیام‌هایی به کشورهای منطقه گفته است که سرگرم تدارک حمله‌ای پیچیده تر به اسرائیل است و در این حمله قصد دارد از موشک‌هایی با کلاهک‌های رزمی قوّی‌تر استفاده کند. وال استریت جورنال به نقل از منابع ایرانی و عرب افزوده است که حکومت تهران در نظر دارد علاوه بر سپاه پاسداران، ارتش جمهوری اسلامی ایران را نیز درگیر حملۀ جدید خود کند.
یک مقام مصری به روزنامۀ آمریکایی گفته است که حکومت ایران مستقیماً قاهره را از پاسخ "قوی و پیچیدۀ" خود به اسرائیل بااطلاع ساخته است. وال استریت جورنال همچنین از قول یک منبع ایرانی افزوده است که حکومت تهران قصد دارد در حملۀ جدید خود از خاک عراق به اهداف نظامی اسرائیل شدیدتر از قبل حمله کند. به گفتۀ منابع ایرانی، حملۀ جمهوری اسلامی پس از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و پیش از مراسم تحلیف رئیس جمهوری جدید این کشور در ژانویه آینده صورت خواهد گرفت تا تاثیری بر نتیجۀ انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نگذاردß

اعدام دست‌کم ۱۶۶ نفر در ماه اکتبر؛ بالاترین تعداد اعدام ماهانه در دو دهه

همزمان با تشدید تنش بین ایران و اسرائیلی و در سایه تبلیغات جنگی، جمهوری‌اسلامی در ماه اکتبر دست‌کم ۱۶۶ نفر را در ایران اعدام کرد. این بالاترین تعداد اعدام گزارش شده در یک ماه، از زمان ثبت اعدام‌ها توسط سازمان حقوق‌بشر ایران در سال ۲۰۰۷ میلادی است. ۱۳ شهروند افغانستانی، شش زن و یک شهروند ایرانی-آلمانی در بین اعدام‌شدگان این ماه بودند.
در میان اعدام شدگان ماه اکتبر، دست‌کم ۸۰ نفر با اتهام «قتل عمد»، ۵۴ تن با اتهامات مربوط به «مواد مخدر»، ۱۲ تن با اتهام «محاربه و یا افساد فی الارض» و ۱۰ نفر با اتهام «تجاوز به عنف» اعدام شدند. جمشید شارمهد، شهروند ایرانی-آلمانی مخالف حکومت که از امارات متحده عربی ربوده و به ایران برده شده‌ بود، یکی‌ از اعدام‌شدگان است. او طی یک دادرسی ناعادلانه در دادگاه انقلاب به اعدام محکوم و در ماه اکتبر اعدام شد
اعدام شهروندان افغانستانی پس از روی کار آمدن حکومت طالبان رشد بیشتری داشته است. در سال ۲۰۲۲، ۱۶ شهروند افغان ازجمله یک کودک-مجرم و یک زن اعدام شدند. در سال ۲۰۲۳ نیز ۲۵ شهروند افغان در ایران اعدام شدند. این روند امسال شتاب بیشتری به خود گرفت و در ده ماه نخست سال جاری میلادی دستکم ۴۹ شهروند افغانستانی در ایران اعدام شدند که احکام ۱۳ نفرشان در ماه اکتبر اجرا شده است.. ß

کشف دو شهر صنعتی گمشده در کوه‌های ازبکستان
نادر افراسیابی - در قرون وسطی، قدرت‌های جهانی به آهن و اسب و مردان جنگجو نیاز داشتند. محوطه‌های «تاش‌‌بلاغ» و «توغون‌بلاغ» در ارتفاعات کوهستانی با یک اقتصاد شکوفا برای تولید آهن مورد نیاز پدید آمده بودند. این شهرها تصور ما از مرکز و حاشیه را دگرگون می‌کنند.
نادر افراسیابی

نمایشمشخصات تصویر
محوطه‌های «تاش‌‌بلاغ» و «توغون‌بلاغ» دو مرکز صنعتی بودند که بر فراز جاده ابریشم قرار داشتند. این دو شهر به دلیل تولید آهن از نظر استراتژیک اهمیت زیادی در قرون وسطی داشتند. (عکس: شاتراستاک. تزئیتی)
۱۶ آبان ۱۴۰۳

محوطه‌های «تاش‌‌بلاغ» و «توغون‌بلاغ»
آنچه که می‌خوانید:
 
پژوهشگران دو محوطه استثنایی را در مناطق کوهستانی جنوب شرقی ازبکستان یافته‌اند. محوطه‌های «تاش‌‌بلاغ» و «توغون‌بلاغ» در ارتفاعات بین ۲۰۰۰ تا ۲۲۰۰ متر و در منطقه‌ای واقع شده‌اند که به دلیل شرایط آب و هوایی سخت، برای مدت طولانی غیرقابل سکونت تلقی می‌شد. با این‌حال یافته‌ها نشان می‌دهد که دو شهر «تاش‌‌بلاغ» و «توغون‌بلاغ» از نظر اقتصادی و اجتماعی شکوفا بوده‌اند و از نظر وسعت هم بسیار بزرگ‌تر از تمام سکونتگاه‌های کوهستانی شناخته شده در منطقه‌اند. منابع تاریخی حاکی از آن است که این محوطه‌ها احتمالاً همان شهرهای افسانه‌ای‌اند که مورخان عرب از آن یاد کرده‌اند. به نظر می‌رسد این دو شهر دارای صنعت پیشرفته آهن بوده‌اند که به شکوفایی آنها کمک کرده، اما در نهایت به سقوطشان نیز انجامیده است. قطع درختان برای ذوب آهن، محیط زیست را ناپایدار کرده و منجر به سیلاب‌ها و بهمن‌ها شده است که در نهایت به فروپاشی این شهرها انجامیده است. با این حال، این یافته‌ها نشان می‌دهد که مناطق کوهستانی آسیای مرکزی از آنچه که تاکنون تصور می‌شد از اهمیت تاریخی بیشتری برخوردار بوده‌اند. این پژوهش از چند جهت اهمیت دارد: مفهوم شهرنشینی در حال گسترش است با این هدف که انواع مراکز تجمع انسان‌ها، تحرک جمعیت و کارکرد شهرهای پیش از مدرن را در برگیرد. این پژوهش تعریف حاشیه و مرکز در آسیای میانه را دگرگون می‌کند. فناوری‌های جدیدی مانند لیدار و عکسبرداری هوایی سه‌بعدی، کشف و نقشه‌برداری مراکز شهری ناشناخته را در مناطق پوشیده از پوشش گیاهی یا مناطق کوهستانی و صعب‌العبور را میسر کرده است. علاوه بر این باید توجه داشت که شهرنشینی در دوران پیشامدرن در مناطق کوهستانی بالای ۲۰۰۰ متر از سطح دریا که فقط حدود سه درصد از جمعیت جهانی در آن زندگی می‌کنند، نادر است. وجود یک کلانشهر در ارتفاعات ازبکستان از این نظر نیز حیرت‌انگیز است. ß

دین و فلسفه ــ هم‌کار، هم‌دست یا دشمن؟
محمود صباحی

پس از بالا رفتن از نردبان، باید نردبان را به دور افکند!
ویتگنشتاین
نقدِ سنجیده‌یِ شوپنهاور و سپس نیچه به کانت این است که فلسفه‌یِ او هنوز هم چندان که باید نتوانسته از آن جهانِ دیگری دل بکند که در پسِ پشتِ این جهان قرار دارد. آری، او در نجاتِ اخلاق از نظامِ دینی گامِ بزرگی برداشت و انقلابِ کپرنیکیِ او همین بود اما باز هم با ارجاع دادنِ ارزش‌هایِ اخلاقی به یک امرِ پیشینی دوباره آن‌ها را از ارجاع به خودشان دور ساخت و در این فلسفه، کشیش یک‌بارِ دیگر بر فیلسوف چیره آمد. فلسفه، سرانجام در نیچه حزم و احتیاط را به کناری نهاد و گفت که معیارِ درست زیستن نه از یک اتوریته‌یِ الاهی یا اخلاقی که از خودِ زندگی برمی‌جوشد. این بدین‌معناست که ارزش‌هایِ زندگی را باید از خودِ زندگی برگرفت و نه از یک آن‌جایِ دیگر اما برایِ رسیدن به چنین لحظه‌ای در تاریخ، راهی طولانی باید طی می‌شد: راهی که ما آن را تاریخِ فلسفه می‌نامیم!
تاریخِ فلسفه چیست؟ تاریخِ سکولارسازیِ مسائل و مفاهیمی است که اگرچه دین‌بنیاد به نگر می‌آیند اما متعلقِ دین نیستند. مقصود از این سکولاریسم نه آن باسمه‌یِ جداییِ دین از حکومت، که آن فرایندِ تاریخی و اجتماعی‌ است که تاریخی‌بودن و خاصه تاریخی‌بودنِ ارزش‌هایِ اخلاقی را جایگزینِ زیرساختِ الاهی یا متافیزیکیِ آن‌ها می‌کند و در نتیجه زیستِ دینی و مذهبی نیز به سبکی در میانِ سبک‌هایِ زندگی بدل می‌شود و دیگر آن تعیین‌کننده‌یِ قاهر و غاییِ روشِ زندگیِ فردی و اجتماعیِ انسان‌ها نیست.
این شیوه‌یِ دینیِ زندگی می‌تواند با سبک‌هایِ دیگر هم‌زیستی داشته باشد اما پیش‌‌نیازِ آن دست کشیدن از زبانِ دراز و دستِ مهاجم و حق‌به‌جانبی است که در کلِ تاریخ از آن بهره می‌گرفته است. در این وضعیتِ سکولار، اهالیِ دین نه تنها با دین‌دارانِ متفاوت با خود که با سبک‌هایِ غیرِ دینیِ حیاتِ فردی و اجتماعیِ دیگر نیز باید به یک هم‌زیستیِ برابر روی آورند. بنابر‌این، سکولاریسم را نباید چونان چیزی علیه دین، بل بیش از همه، باید هم‌چون رهیافتی در نظر گرفت که در راستایِ پایان دادن به جزم‌اندیشی و انحصار‌طلبیِ دینی عمل می‌کند ــ و فلسفه از همان آغاز چون نیرویِ محرکه و به زبانِ استعاریِ دین‌‌کاران چون دجال در کارِ این فرایندِ سکولاریزاسیون یا سکولارسازی بوده است. ß

Bis 31. Oktober 2024