نگرانی
از تداوم
اعدامها؛
۴۹۳ نفر در
اعتراضات جان
باختهاند
دروازه
براندنبورگ
برلین با شعار
"ژن، ژیان،
ئازادی"
نورپردازی شد.
نگرانی از
اعدام
معترضان
افزایش یافته
است. منابع
حقوق بشری از
کشته شدن ۶۸
کودک خبر میدهند.
نماینده
پارلمان
آلمان کفالت
برادران طهزاده
را به عهده
گرفت.
شعار ''ژن،
ژیان،
ئازادی''
شامگاه سهشنبه
۲۲ آذرماه بر
دروازه
براندنبورگ
در برلین،
پایتخت آلمان
نورپردازی شد.
نوربرت روتگن،
نماینده
پارلمان آلمان
که کفالت توماج
صالحی را نیز
برعهده گرفته از
شهرداری
برلین بخاطر
این اقدام تشکر
کرد.
|
|
دو برادر
کرد در معرض
اعدام، احضار
کاردار ایران
در فرانسه
خانواده
فرهاد و فرزاد
طهزاده، دو
برادر زندانی
از احتمال
اعدام آنها در
روز چهارشنبه
۲۳ آذر خبر
داده و کمک
خواستهاند.
کاردار سفارت
ایران به
وزارت خارجه
فرانسه احضار
شد. وزیر
اطلاعات
فعالان خارج
از کشور را
تهدید کرد.
منبعی نزدیک
به خانواده
فرهاد و فرزاد
طهزاده، دو
برادر کرد
زندانی، خبر
داده که قرار
است
آنها چهارشنبه
۲۳ آذر اعدام
شوند. خانواده
طهزاده از
کنشگران مدنی
و کاربران
شبکههای
اجتماعی
استمداد کردهاند،
هر کاری که میتوانند
برای جلوگیری
از اعدام این
دو انجام دهند.
آنها در
جریان اعتراضات سراسری در
ماه مهر و
آبان در
اشنویه
دستگیر و در
دادگاه
انقلاب
ارومیه
محاکمه شدهاند.
منابع کردی
پیشتر گفتهاند
که حکم، ۱۵
آذر و بدون
حضور آنها در
محکمه صادر
شده است. |
|
امیرحسین
۱۵ ساله
همچنان در
زندان است
مادر
امیرحسین
رحیمی،
نوجوان ۱۵ ساله
بازداشت شده
در جریان
اعتراضات گفت:
"یک ساچمه در
سر، یک ساچمه
در گردن و
چندین ساچمه هم
در سینه و شکم
امیرحسین
باقی مانده
است. به دلیل
عدم توانایی
در تامین
وثیقه پسرم
همچنان در
زندان است. |
|
مجیدرضا
رهنورد،
دومین معترض
به دار آویخته
شد
مجیدرضا
رهنورد سحرگاه
دوشنبه ۲۱ آذر در
جمع سربستهای
از طرفداران
حاکمیت و
اولیای دم
اعدام شد. رهنورد
مثل نوید
افکاری کشتیگیر
و ورزشکار بود
و از راه
کارگری گذران
میکرد.
به گزارش
خبرگزاری
میزان حکم
اعدام
مجیدرضا رهنورد،
یکی از
بازداشتشدگان
در اعتراضات
سراسری مردم
ایران، سحرگاه
دوشنبه ۲۱ آذر،
در پایین ده،
در مشهد به
اجرا درآمد.
او دومین
معترضی است که
سرش بالای دار
میرود. ادامه
|
|
|
|
توقف
اجرای حکم
اعدام ماهان
صدرات
اخبار
روز
چهارشنبه,
۲۳
آذر ۱۴۰۱
خبرها
و گزارش های
ویدیویی
اعتراضات روز
چهارشنبه ۲۳
آذر (روز
هشتاد و نهم
اعتراضات) و
روزهای گذشته
ی مردم ایران
در شهرهای
مختلف و
دانشگاه های
کشور را در
کانال تگرامی
اخبار روز
دنبال کنید!
هشتاد
و نهمین روز
اعتراضات
سراسری در
ایران آغاز
شده است.
مبارزه برای جلوگیری
از اعدام
معترضین در
عرصه ی ملی و
بین المللی
ادامه دارد.
به گزارش وکیل
ماهان صدرات
حکم اعدام او
متوقف شده
است. تعداد
بیشتری از
نمایندگان
اروپایی
کفالت سیاسی
معترضان زندانی
در ایران را
برعهده گرفته
اند. گزارش های
امروز را در
ادامه ببیند:
حکم اعدام
ماهان صدارت
متوقف شد
وکیل
ماهان صدرات
از «توقف»
اجرای حکم
اعدام این
معترض ۲۳
ساله خبر
داد.عباس
موسوی در
اینستاگرامش
با اعلام این
خبر نوشت قرار
توقف اجرای
حکم ماهان صدرات
«مستند به
درخواست
اعاده دادرسی»
صادر شده است.
ماهان
صدرات به
اتهام «محاربه
از طریق کشیدن
سلاح سرد و
جرح عمدی شاکی
با چاقو» و نیز
«اجتماع و
تبانی علیه
امنیت کشور،
آتشزدن
موتورسیکلت و
تخریب گوشی
شاکی خصوصی»
به اعدام
محکوم شده و
پیشتر
خانواده او از
ابلاغ حکم
اعدامش به بخش
اجرای احکام
خبر داده
بودند.
انتقال
او به بخش
اجرای احکام
در حالی صورت
گرفته بود که
محمدرضا
قنبرطلب، یکی
از شاکیان خصوصی
صدرات، اعلام
کرده بود که
همه شاکیان این
پرونده از
شکایت خود
گذشته و اعلام
رضایت کردهاند.
در
آغاز هفته
جاری انتشار
خبر احتمال
اجرای اعدام
او باعث جنجال
بسیار در
رسانهها و
شبکههای
اجتماعی شد و
بسیاری با این
حکم ابراز
مخالفت کردند. |
|
موج
اعدام
معترضان سبب
گسترش جنبش
«کفالت زندانیان
ایرانی» در
پارلمان
آلمان شده است
همزمان
با اعدام
دومین
معترض دستگیر
شده در اعتراضات
همگانی
ایران، جنبش کفالت
سیاسی
زندانیان از
سوی
نمایندگان
مجلس فدرال رو
به گسترش
نهاد. تاکنون
چهار نماینده
پارلمان
آلمان کفالت
سیاسی چهار
معترض زندانی
را به عهده
گرفته اند.
آنها متعهد
شده اند تمام
امکانات خود
را برای
جلوگیری از
اعدام و آزادی
زندانیان در
خطر به کار
بگیرند.
به گزارش
ار. اف. ای، یک
روز بعد از
اعدام محسن
شکارچی و یک
روز پیش از
اعدام مجید
رضا رهنورد، سه
نماینده دیگر
پارلمان
آلمان نیز، با
پذیرش کفالت
سه زندانی
اعتراضات
اخیر، به
جنبشی پیوستند
که روز ۱۷ آذر
امسال در مجلس
فدرال آلمان
آغاز شد. در این
روز نوربرت
روتگن، سخنگوی
سیاست خارجی
فراکسیون حزب
دموکرات مسیحی
آلمان، اعلام
کرد که کفالت
مصطفی نیلی وکیل
زندانی
ایرانی را به
عهده گرفته
است.
نوربرت
روتگن در
آستانه
انتخابات دور
فعلی مجلس
فدرال و دولت
جدید یکی از
شانس های مقام
صدراعظمی
محسوب می شد.
او وکیل
دادگستری نیز
هست. آقای
روتگن هنگام
پذیرش کفالت
مصطفی نیلی گفت
که وی نیز یک
وکیل است و به
این دلیل
انگیزه بیشتری
در پذیرش
کفالت او
داشته است.
موجی
که روبرت
روتکن به راه
انداخت
سخنگوی
سیاست خارجی
فراکسیون
دموکرات مسیحی
مجلس آلمان
با این اقدام
مبتکر جنبش
کفالت سیاسی
زندانیان در
خطر ایران در
مجلس فدرال
بود. این جنبش
اکنون با
پیوستن سه
نماینده دیگر
رو به گسترش
نهاده است و
پیش بینی می
شود با ادامه
اعدام های ناجوانمردانه
و تاسف بار از
سوی جمهوری
اسلامی، نه
تنها در
پارلمان
آلمان که در
پارلمان اروپا
و کشورهای عضو
اتحادیه
اروپا نیز به
موجی علیه
سرکوبگران در
ایران تبدیل
شود.<< |
|
دست شما درد
نکند
کوتاه و
سرشار از
نگاهی انسان
دوستانه با
تصویر واقعیت
دردناک زندگی
کودکان
افغانستانی در
ایران
غبارآلود
دیکتاتور زده.
دست شما درد
نکند. الان
ساعت ۹
شب است و من در
هواپیما این
نوشته کوتاه
را خواندم .
اشکم درآمد.
صد بار در دلم
گفتم خاک بر
سر این دنیای
بی غیرت. بی
احساس . بی
انسانیت. به
راستی مرگ بر
عوامل این
جهنم.
دو سه در
آنطرفتر از
خانهمان، یک
خانوادهی
افغان زندگی
میکنند. از
آنها که کلی
بچهی قدونیمقد
دارند.
چندروزپیش
توی حیاط جمع
شده بودند و
"برای"
میخواندند.
حدس زدنِ
چراییش سخت
نیست. چون بالاخره
یکجا بهحساب
آورده شدهاند...
قشنگ حس
میکردی از چند
بیت قبلتر
دارند آماده
میشوند،
دارند تمام
جانشان را جمع
میکنند تا
آنجای شعر که
میگوید "برای
کودکان
افغانی" را
بلندتر
بخوانند.
انتظار را
میفهمیدی.
قشنگ حس میکردی
کیف میکنند
وقتی به
اینجای آهنگ
میرسند... این
ذوق را که
"ببین پسر،
میشنوی؟ اسم
ما را توی یکآهنگی
گفتهاند"...
دلم میخواست
در آن لحظه که
از پنجره این
صحنهی
باشکوه را میدیدم
گنجشک میشدم
میرفتم روی
شانهی لاغرِ
آن پسرک هفتهشتسالهی
دمپاییپوشِ
توی حیاط
مینشستم،
بغلش میکردم و
میگفتم "دردت
به جانم، آخر
چرا اینجوری
میگویی 'برای
حسرت یک زندگی
معمولی' ، که
دل آدم خون
بشود؟ چرا یکجوری
میگویی که
انگار هزار
سال عمر کردهای؟
آن ساعتهای
طولانیِ
پیادهرو و
ترازو با تو
چه کردهاند
که چشمهایت غم
غربتِ
هزارساله
دارند؟ الان
من چه کنم که
لحظهای از
حسرتت برای یک
زندگی معمولی
کم شود؟"...
کاش بودید و
میشنیدید
آنجایی را که
اوج آهنگ را
مثل خود شروین
در اوجِ اوجِ
اوج خواندند...
بلندِ بلند...
"برای چهرهای
که میخنده،
برای دانشآموزا،
برای آینده"...
و این را بچههایی
میخواندند که
هیچوقت دانشآموز
بودن را تجربه
نکردهاند.
چون صبحبهصبح
باید
ترازویشان را
زیر بغل بزنند
و تا شب گوشهی
پیادهرو
بنشینند. ساعت
دوازدهیکِظهر،
برگشتنِ دستهجمعیِ
بچههای
خندانِ روپوش
بهتن از
مدرسه را
ببینند و
چشمهایشان را
الکی به ترازو
بدوزند یا
الکی مشغول
مرتب کردن سکههایشان
شوند تا
یادشان برود
چقدر دلشان
میخواهد یکی
از آن بچهها
باشند... باید
خیلی دلت بزرگ
باشد که چنین
لحظههایی را
تجربه کرده
باشی و تا
حالا حتی یک
روز جزو آن
دانشآموزانِ
خندان نبوده
باشی ولی چنین
کریمانه با
شوق بخوانی
"برای چهرهای
که میخنده،
برای دانشآموزا،
برای آینده"...
خیلی شرف
میخواهد
هزاران
کیلومتر از
مزارشریف و
هرات دور
باشی، در وطنت
نباشی، تمام
داراییت از
این دنیا، یک
ترازو باشد
ولی با تمام
دلت بلند
بخوانی "برای
مرد میهن
آبادی"... الهی
که آبادی
میهنمان
نزدیک باشد
بچه... آبادی میهن
من، آبادی
میهن تو،
آبادیِ
هرجایی که اسیر
طالب هاست و
دلِ بچههایش
و گنجشکهایش
آبادی
میخواهد. ,,,,