یک
توضیح دربارۀ
سخنان امروز
جان بولتون
یادداشت
ها و جستارها
نوشته
های کوتاه جواد
طباطبایی
مصاحبۀ
امروز،
شانزدهم آبان
1401، بخش فارسی
تلویزیون بی
بی سی با جان
بولتون،
مشاور امنیت پیشین
ایالات
متحده، در
برنامۀ خبری
شصت دقیقه
نمونهای سخت
رقتانگیز از
تصوّر بخشی از
دولتمردان
ایالات متحده
از ایران بود.
بولتون در
بخشی از
مصاحبه ادعا
کرد که
«اپوزیسیون
ایران دارد
مسلح میشود،
با اسلحههایی
که از پایگاههای
سپاه گرفته،
اسلحههایی
که دارد از
عراق وارد
ایران میشود.
فکر میکنم که
از چشمانداز
یک تلاش
سیستماتیک
اپوزیسیون نه
فقط اعتراض،
بلکه به
کارگیری روز و
قوۀ قهریه
علیه حکومت
است که ما
دیگر غیر مسلح
نیستیم، ما میتوانیم
مقابله کنیم
با سپاه
پاسداران.»
اینجا مجری
برنامه
یادآوری میکند
که : «البته،
آقای بولتون،
شواهدی
نداریم که
نشان دهد
معترضین در
خیابانها
مسلح هستند.»
بولتون در
پاسخ میگوید
: «گزارشهایی
که در شبکههای
اجتماعی
منتشر شده،
ویدئوهایی که
در شبکههای
اجتماعی هست
نشان میدهد
سلاح هست در
دست
اپوزیسیون،
نیروهای مسلح
از جلوی
اپوزیسیون
فرار میکنند،
حتیٰ تبادل
آتش هم وجود
داشته.» اینجا
بار دیگر مجری
میگوید : «میخواهم
تأکید کنم که
اینکه
معترضین مسلح
هستند ادعای
خود ج.ا. است. ما
در شبکهها
تصاویری
دیدیم که گروههای
امنیتی فرار
میکنند، اما
تا این لحظه
تصویری
ندیدیم که
معترضان
اسلحهای در
دستشان است.»
اینجا،
بولتون متوجه
میشود که به
این آسانی سر
مجری ایرانی
کلاه نمیرود،
و میگوید : «من
تصاویری از
نیروهای کُرد
دیدم که آموزش
میبینند،
خارج از ایران
در عراق.» در
ادامه،
بولتون جان
مطلب خود را بیان
میکند و میگوید
: «متأسف هستم
که ایران یک
قانون اساسی
ندارد مثل
امریکا که
مردم حقِّ حمل
اسلحه را داشته
باشند و الا
الآن مردم
اسلحه
داشتند.»(1) اگر بولتون
این عکسها را
در خیالات خود
برای
خاورمیانۀ
جدید فتوشاپ
نکرده باشد،
چنانکه در
عراق کردند و
بر سرشان آن
آمد که بر سر
آن شتر آمده
بود، باید
چیزهایی از
دوستان مجاهد خود
دریافت کرده
باشد که با یک
مشت
پسماندهای دهۀ
چهل خورشیدی
مشغول زرمایشهای
نظامی برای
رهایی ایران
از گورستانهای
آلبانی هستند.
مسئولان دولت
ایالات
متحده، پس از
پیروزیهای
شکوهمند در
ویتنام و
آسیای جنوب
شرقی بر کمونیسم،
و افغانستان و
عراق، همین
فتوشاپها را
به دست ژنرال
برجستۀ
امریکایی،
کالین پاول،
دادند، که
وزیر امور
خارجه شده
بود، و او، با
نشان دادن آن
عکسها در
نشست رسمی
شورای امنیت
سازمان ملل،
اجماعی درست
کرد و با این
اجماع نیز
ارتش چندین
کشور را وارد
عراق کرد.
کلاهی که تونی
بلر، نخست
وزیر وقت
بریتانیا، با
تکیه بر دادههای
نادرست و
دستکاری شدۀ
رسالۀ
کارشناسی ارشد
یک دانشجو که
ثابت میکرد
عراق به ساخت
جنگافزارهای
اتمی دست
یافته و صلح
جهانی را تهدید
میکند بر سر
بوش دوم گذاشت
میبایست درس
عبرتی شده
باشد که گویا
نشده است. همان
زمان پاول
متوجه شد که
رامسفیلد و
دیک چینی با
آبروی او بازی
کردهاند و
برای همیشه از
سیاست کنارهگیری
کرد. من در آن
سالها در
فرانسه بودم و
یادم میآید
که مسئولان
فرانسوی، که
عراق را بسیار
بهتر از همۀ
دولتمردان و
استادان
خاورمیانهشناس
امریکایی میشناختند،
در اتاقهای
فکر، بر مبنای
دادههای
دقیقی که عراق
داشتند، چرا
که در جریان
جنگ عراق علیه
ایران
میلیاردها
دلار جنگافزار
در اختیار
عراق گذاشته
بودند و از
طریق مشاوران
نظامی خود
اطلاع دقیقی
از تواناییهای
عراق داشتند،
به طور تلویحی
میفهماندند
که
امریکاهاییها
جز چند پیت
حلبی پیدا
نخواهند کرد و
تنها نتیجۀ
حمله به عراق
فروپاشی
استبداد صدام
حسین و البته
خود عراق
خواهد بود.
توهّمهای
امریکایی
دربارۀ وضع
عراق تنها در
انحصار
نومحافظهکاران
نبود، بلکه
حتیٰ بسیاری
از گروههای
«چپ» امریکایی
نیز تصور
روشنی از
ظرایف سیاست
در خاورمیانه
نداشتند، اما
این جهل مانع از
آن نمیشد که
ادعاهای گنده
مطرح کنند.
یادم میآید
که در سالهای
اشغال عراق
یکی از
استادان علم
سیاست از دانشگاه
چپ نیویورکی،
نیواسکول، به
پاریس آمده
بود و دربارۀ
آیندۀ سخنرانی
میکرد. او در
دفاع وضع
ایجاد شده از
چیزی به نام Iraqi nation
یا
«ملّت عراق»
سخن میگفت که
مانند هر ملّت
دیگر دنبال
دموکراسی است.
وقتی پرسیده
شد که این
ملّت عراق
کجاست، چه ویژگیها
و چه تاریخی
دارد؟ پاسخها
تکرار همان
خیالبافیهای
مطالعات
خاورمیانۀ
امریکایی بود
و هیچ اهمیتی
نداشت. بدیهی
است بحث با
استاد
امریکایی
نتیجهای نمیتوانست
داشته باشد.
بخشی از دانش
مسئولان امریکایی
از چند «رجل»
عراقی و یکی
دو تن از
«زَی»های منتظرالریاسۀ
افغان مقیم
ایالات متحده
میآمد که یکی
از شاهکارهای
آن در
دیپلوماسی
مذاکره با طالبان
و تحویل بسیار
موفقیتآمیز
افغانستان به
آنها بود.
باری،
این مصاحبۀ
جان بولتون،
در ادامۀ داستانبافیهای
گروههایی از
رجال سیاسی
ایالات
متحده، برای
ایران و
منطقه، فاجعهای
است، زیرا
چنانکه در
نمونههای
دیگر، از سقوط
سایگون تا
سقوط شاه
ایران، از
ویتنام تا
افغانستان و
عراق، دیده
شده امریکاییها
در بزنگاهها
و در موقعیتهایی
که اوضاع به
ضرر آنان
باشد، در
انتظار فرصتهای
دیگری برای
پیشبرد هدفهای
درازمدت
سیاست خارجی
خود، درمیروند.
رسوایی برخی
از رجال
جمهوریخواه
امریکایی در
شرکت در نشستهای
مجاهدین خلق،
که دستشان به
خون امریکاییها
آلوده است، و
دادن
شعارهایی برای
مریم و، به
قول ترکی
فیصل، رئیس
اسبق دستگاه
امنیتی
سعودی، «شوهر
مرحوم» او، در
ازای هر شعار
چند ده هزار
دلار کافی است
که «زَی»های ایرانی
بدانند که
افرادی مانند
بولتون چه رویاهایی
در سر دارند.
از نظر من، که
هیچ نظر خوبی نسبت
به حمایت
خارجی ندارم،
بیآنکه
بخواهم در
مورد همۀ آنها
نظر بدی داشته
باشم، حمایت
خارجی هیچ
اهمیتی ندارد
و مردم ایران،
بویژه
جوانان،
نباید روی این
حمایتها
حساب کنند و
به آنها امید
ببندند. ایران
دشمنان بسیار
دارد، اما
دوستانی
ندارد. باید
بدانیم که همۀ
این دشمنان
کمر به نابودی
ایران بستهاند،
و خنجر به دست
آمادهاند تا
به موقع آن را
در گلوگاه
ملّت ایران فروکنند
: حمایت بشار
اسد از مالکیت
شیخان خلیج فارس
بر جزایر سهگانه،
در حالیکه
سربازان
ایرانی از
اتاق خواب او
محافظت میکردند،
یک نمونۀ
اسفناک از هدفهای
درازمدت
«دوستان»
ایران،
دشمنان که جای
خود را دارند!
ایران، مانند
همۀ کشورها،
منافعی دارد و
منطق تأمین
همین منافع، و
معیار این
منافع، است که
دوست را از
دشمن تمیز میدهد
و گرنه ما
دوست و دشمن
ابدی نداریم.
بولتون و
همفکران او به
دنبال پیاده
کردن نقشۀ
خاورمیانۀ
جدید هستند که
یکی از مهمترین
هدفهای آن
نابودی ایران
و تبدیل آن به
چیزی شبیه به
«ایرانستان»
است. همۀ
ایرانیان،
اگر تنها یک
هدف داشته
باشند، آن هدف
باید دفاع از
ایران باشد،
به قول میرزا
ابوالقاسم
قائممقام :
«به مردی یا
نامردی»! از
همۀ قرائن
موجود چنین
برمیآید که
این دفاع از
ایران «به
مردی» ممکن
نخواهد شد.
جای شگفتی است
بولتون آبی به
آسیاب
مسئولان
ایران میریزد
که برخی از
آنان نیز در
مواردی چنین
ادعاهایی
دارند. اگرچه
بولتون در
سیاست هرگز
آدم برجستهای
نبوده، و
مسئولانه
حرفی نزده،
اما بعید میدانم
که نداند که
چه خباثتی به
خرج میدهد و
چه
پیشنهادهای
تباه کنندهای
عرضه میکند.
جای خوشوقتی
است که هیچ
قرینهای در
تاریخ ایران
وجود ندارد که
ایرانیها
بخواهند روزی
به چیزی مانند
متمم دوم قانون
اساسی امریکا
رأی دهند. جهت
اطلاع آقای
بولتون عرض میکنم
که جوانان در
خیابانهای
دورترین نقاط
ایران با یکی
از آواتارهای
همین اصل دوم
مبارزه میکند.
(1) اشارۀ
بولتون به
دومین متمم
قانون اساسی
ایالات متحده
است که به همۀ
شهروندان
امریکایی اجازه
میدهد «برای
دفاع از خود
اسلحه داشته
باشد». متن این
دومین متمم
چنین است :
"A well regulated
Militia, being necessary to the security of a free
State, the right of the people to keep and bear Arms, shall not be
infringed."